محیط شناسی روابط فرهنگی

«ممنوعیت تریاک توسط طالبان؛ آینده نامعلوم اقتصاد و جامعه افغانستان»

چهارشنبه ۱۴۰۴/۰۶/۱۹
نویسنده:

ممنوعیت کشت تریاک از سوی طالبان، همراه با جایگزینی گسترده خشخاش با گندم کم‌ارزش توسط کشاورزان افغان، به احتمال زیاد نارضایتی و تنش‌های سیاسی را تشدید خواهد کرد. پافشاری طالبان در اجرای این ممنوعیت، به‌ویژه در ماه‌های اخیر قابل‌توجه بوده است. اگر این ممنوعیت همچنان برقرار بماند، نشانه‌ای از قدرت…

ممنوعیت کشت تریاک از سوی طالبان، همراه با جایگزینی گسترده خشخاش با گندم کم‌ارزش توسط کشاورزان افغان، به احتمال زیاد نارضایتی و تنش‌های سیاسی را تشدید خواهد کرد. پافشاری طالبان در اجرای این ممنوعیت، به‌ویژه در ماه‌های اخیر قابل‌توجه بوده است. اگر این ممنوعیت همچنان برقرار بماند، نشانه‌ای از قدرت رژیم خواهد بود، اما هم‌زمان فقر روستایی را وخیم‌تر می‌کند، نارضایتی زمین‌داران را افزایش می‌دهد و بی‌ثباتی سیاسی را دامن می‌زند. این روند احتمالاً به نیازهای بیشتر انسانی و افزایش فشار برای مهاجرت به کشورهای همسایه و فراتر از آن منجر خواهد شد؛ موضوعی که برای ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی اهمیت دارد. از سوی دیگر، اگر ممنوعیت در واکنش به فشارها و مقاومت‌ها سست شود، بازگشت گسترده‎‌ی کشت خشخاش می‌تواند اقتدار رژیم را تضعیف کند. کمک‌های خارجی به‌تنهایی نه می‌تواند شوک اقتصادی ناشی از ممنوعیت را جبران کند و نه رشد بلندمدت لازم برای مقابله‌ی مؤثر با معضل تریاک را به ایجاد کند.

تاملی بر داده‌ها

دقیق‌ترین داده‌های موجود که توسط شرکت فناوری ژئواسپیشیال «آلسیسAlcis» گردآوری شده، نشان می‌دهد که کشت خشخاش در افغانستان در سال ۲۰۲۴ به‌طور چشمگیری کاهش یافته است؛ برخلاف آن دفتر مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد (UNODC)  گزارشی مبنی بر افزایش کشت ارائه کرده‌بود. این امر به روشنی نشان می‌دهد که ممنوعیت طالبان در دومین سال اجرای خود تشدید شده است، نه تضعیف ــ و اهمیت استفاده از داده‌های باکیفیت و به‌موقع برای تحلیل‌ها و مباحث سیاسی را برجسته می‌کند.

مانند دیگر اولویت‌های ایدئولوژیک اصلی طالبان ــ همچون محدودیت‌های شدید و رو به افزایش بر زنان ــ نفوذ بین‌المللی بر سیاست‌های مواد مخدر طالبان در بهترین حالت بسیار محدود است. با این حال، دست‌کم گفت‌وگو درباره ممنوعیت تریاک و موضوعات مرتبط باید بر پایه اطلاعات دقیق و به‌موقع صورت گیرد. علاوه بر این، جامعه جهانی باید از ایجاد امید واهی برای طالبان اجتناب کند؛ امید به این‌که در پی این ممنوعیت، مقادیر زیادی کمک خارجی به افغانستان سرازیر خواهد شد یا این‌که حتی در صورت تحقق چنین کمکی، بتواند مشکل کشت تریاک را حل کند، چه رسد به حل سریع آن. همان‌طور که تجربه در افغانستان و دیگر کشورها نشان داده است، راه‌حل، در توسعه روستایی و رشد اقتصادی نیرومند و بلندمدت نهفته است؛ رشدی که طی آن کشور و اقتصادش بتوانند به‌تدریج وابستگی خود به تولید غیرقانونی مواد مخدر را کاهش دهند.

روندهای به‌شدت متضاد در سطح ملی

نتیجه چند سال ممنوعیت کشت تریاک از سوی طالبان اکنون روشن است. داده‌هایی که با تحلیل پیشرفته تصاویر ماهواره‌ای توسط شرکت Alcis گردآوری شده، نشان می‌دهد که سطح زیر کشت خشخاش در افغانستان در سال ۲۰۲۴ باز هم به‌شدت کاهش یافته است: از برآورد ۲۲٬۶۹۳ هکتار در سال ۲۰۲۳ به ۷٬۳۸۲ هکتار، یعنی ۶۷درصد کاهش رسیده‌ایم. این رقم،  پس از کاهش عظیم نزدیک به ۹۰ درصدی در سال۲۰۲۳ رخ داده و در تضاد کامل با برآورد دفتر مواد مخدر و جرم سازمان ملل (UNODC) است که افزایش ۱۹درصدی را در سال ۲۰۲۴ گزارش داده بود (از ۱۰٬۸۰۰ هکتار در ۲۰۲۳ به ۱۲٬۸۰۰ هکتار). به این ترتیب، در حالی که رقم سازمان ملل برای ۲۰۲۳ کمتر از نصف برآورد Alcis بود، برآورد ۲۰۲۴ آن ۳۵ درصد بیشتر است. این اختلاف بزرگ پیامدهای مهمی برای ارزیابی کارایی ممنوعیت طالبان دارد.

نویسنده در مطلب منتشره خود در سال ۲۰۲۳، روش‌های برآورد سطح زیر کشت خشخاش توسط UNODC و Alcis را مقایسه کرده و به‌روشنی نتیجه گرفت که رویکرد Alcis داده‌های دقیق‌تری تولید می‌کند. او در مورد سال ۲۰۲۴ هشدار داده بود: «اتکا به ۱۱٬۰۰۰ هکتار به‌عنوان مبنا بسیار گمراه‌کننده خواهد بود اگر برآورد UNODC در سال آینده دقیق‌تر شود به‌طور کاذب به گسترش وسیع کشت خشخاش دلالت خواهد کرد.

روش Alcis مبتنی بر مدل‌های یادگیری ماشینی است که بر روی مجموعه‌ای بسیار عظیم از تصاویر ماهواره‌ای اجرا می‌شود؛ تصاویری که بارها از همه‌ی زمین‌های کشاورزی افغانستان گردآوری می‌شوند. این روش بسیار دقیق‌تر از روش قدیمی UNODC است که تنها بر تعداد اندکی تصویر ماهواره‌ای از بخشی از اراضی کشاورزی تکیه دارد (۱۷ درصد در ۲۰۲۳ و ۱۸ درصد در ۲۰۲۴). محققان سازمان ملل دو رویکرد دارند:
1-  نمونه‌برداری برای ولایاتی که انتظار می‌رود درصد قابل توجهی از زمین‌های کشاورزی آنها زیر کشت خشخاش باشد، زیرا دقت نمونه‌گیری با افزایش این درصد بهبود می‌یابد.
2- هدف‌گذاری برای ولایاتی با سطح پایین کشت خشخاش، بر اساس گزارش‌های میدانی

با کاهش شدید کشت خشخاش در دو سال اخیر، روش نمونه‌برداری دقت خود را بیش از پیش از دست داده است. در نتیجه، بیشتر ولایات باید با روش هدف‌گذاری بررسی می‌شدند. بااین‌حال، در ۲۰۲۳ شانزده ولایت و در ۲۰۲۴ هفده ولایت نمونه‌برداری شدند، در حالی که تقریباً مسلم بود سطح کشت در همه جا پایین خواهد بود، به جز در بدخشان.

افزون بر مسئله اختلاف روش‌ها، اما سازمان ملل هیچ‌گاه رقم ۲۰۲۳ خود را بازنگری نکرد، حتی با وجود تفاوت آشکار با داده‌های   Alcis  و پیشرفت فناوری تحلیل تصاویر. این امر موجب شد که UNODC برای ۲۰۲۴ افزایش کاذبی را نشان دهد. در مقابل، Alcis داده‌های ۲۰۲۳ و سال‌های پیش را اصلاح کرد و رقم ۳۱٬۰۰۰ هکتار را به ۲۲٬۶۹۳ هکتار کاهش داد. علاوه بر این، داده‌های اصلاح‌شده کاملاً با روش‌شناسی مورد استفاده برای استخراج تخمین سال ۲۰۲۴ سازگار هستند و مقایسه دقیق دو سال را تضمین می‌کنند.

تفاوت‌های بزرگ‌تر در سطح ولایتی

ولایت بدخشان که پس از ممنوعیت طالبان به بزرگ‌ترین کشت‌کننده خشخاش تبدیل شد، نمونه بارزی از گمراهی ناشی از داده‌های کم‌دقت است. در ۲۰۲۲، یافته‌های Alcis (۴٬۹۱۳ هکتار) و UNODC (۴٬۳۰۵ هکتار)، به طور معقولی نزدیک به هم بودند و روندها در سال‌های قبل نیز مشابه هم بودند. اما در ۲۰۲۳ تفاوت آشکار شد: UNODC کاهش ۶۳ درصدی (به ۱٬۵۷۳ هکتار) را گزارش داد، در حالی که Alcis افزایش ۳۸ درصدی (به ۶٬۷۹۵ هکتار) را ثبت کرد.

در ۲۰۲۴ این تفاوت باز هم بیشتر شد، یافته‌های Alcis کاهش ۴۶ درصدی (به ۳٬۶۳۶ هکتار) کشت خشخاش را نشان داد. بنابراین، مقاومت جدی که طالبان در بدخشان با آن مواجه بودند، مانع از کاهش مشاهده‌شده در سال ۲۰۲۴ نشد. این کاهش در درجه اول نشان‌دهنده احتیاط بیشتر کشاورزان در کاشت خشخاش بود، نه تلاش‌های حکومتی جهت توقف کشت مخدرات، که تنها موفقیت بسیار محدودی به دست آورد.. اما UNODC جهش ۳۷۱ درصدی (به ۷٬۴۰۸ هکتار)را به نمایش گذاشت. بسیار بعید است که کشت در سال ۲۰۲۳ تا این حد پایین بوده باشد، چه برسد به اینکه در سال ۲۰۲۴ چنین افزایش عظیمی داشته باشد. این مثال به طرز چشمگیری تحریفاتی را نشان می‌دهد که وقتی داده‌های سال‌های قبل با توجه به اطلاعات بهتر اصلاح نمی‌شوند، ایجاد می‌شوند. با وجود ضعف نسبی اجرای قانون توسط طالبان در بدخشان در مقایسه با سایر استان‌ها، هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که این قانون در سال ۲۰۲۴ بسیار سهل‌گیرانه‌تر شده باشد، چه برسد به اینکه آنقدر ضعیف باشد که اجازه افزایش تقریباً چهار برابری کشت خشخاش را بدهد.

در سایر ولایات نیز اختلاف وجود دارد. Alcis نشان داد که در ۲۰۲۳ چهار ولایت هرکدام بیش از هزار هکتار خشخاش داشتند: قندهار (۵٬۶۸۵ هکتار)، دایکندی (۲٬۱۶۵ هکتار)، ارزگان (۱٬۸۷۸ هکتار) و بغلان (۱٬۴۷۴ هکتار) ــ در مجموع ۱۱٬۲۰۲ هکتار است. در سال ۲۰۲۴، که نشان دهنده تشدید ممنوعیت طالبان بود، این کشت خشخاش تا حد زیادی از بین رفت، به طوری که قندهار تنها ۷۷۷ هکتار و سایر استان‌ها بسیار کمتر کشت کردند. در حالی‌که برآورد UNODC دایکندی و بغلان را در هر دو سال «عاری از خشخاش» نشان داده و حدود ۳٬۶۰۰ هکتار کشت در این دو ولایت را نادیده گرفته است.

زمین‌های جایگزین خشخاش چه شده‌اند؟

داده‌های جامع Alcis نشان می‌دهد زمین‌های وسیعی (بیش از ۲۰۰٬۰۰۰ هکتار از کل بیشتر از یک میلیون هکتار)که پیش‌تر زیر کشت خشخاش بود، پس از ممنوعیت چه سرنوشتی یافته است. خشخاش عمدتاً با گندم جایگزین شده؛ محصولی کم‌ارزش که نمی‌تواند نیاز معیشتی کشاورزان فقیر را تأمین کند و آینده این ممنوعیت را مبهم می‌سازد.

در ۲۰۲۳، افزایش ۱۹۴٬۰۰۰ هکتاری سطح زیر کشت گندم کمی بیشتر از کاهش ۱۸۸٬۰۰۰ هکتاری خشخاش بود. یعنی زمین خشخاش تقریباً یک‌سره با گندم جایگزین شد.

در هلمند ــ بزرگ‌ترین تولیدکننده تریاک پیش از ممنوعیت ــ سطح کشت خشخاش از ۱۲۹٬۶۴۰ هکتار در ۲۰۲۲ به ۷۴۰ هکتار در ۲۰۲۳ سقوط کرد (کاهش ۱۲۸٬۹۰۰ هکتاری). در مقابل، گندم ۸۱٬۱۱۶ هکتار افزایش یافت (۶۳ درصد کاهش خشخاش). اما سطح کل زمین‌های کشاورزی هم ۴۵٬۲۶۲ هکتار کاهش یافت. در مجموع، گندم و زمین‌های رهاشده تقریباً تمام کاهش خشخاش را پوشش دادند.

در ۲۰۲۴ سطح کل زمین‌های کشاورزی کشور ۲۰ درصد کاهش یافت، ولی زمین زیر کشت گندم فقط ۱۵ درصد کاهش یافت ــ بسیار کمتر از افت ۶۷ درصدی خشخاش. بنابراین، سهم گندم در کل افزایش یافت و بیش از پیش ناپایداری ممنوعیت را آشکار ساخت.

گندم محصولی کم‌ارزش است که نمی‌تواند غذای کافی یا درآمدی پایدار برای کشاورزان فقیر فراهم کند. تنها مزیت آن این است که کشت سالانه‌ای است و بازگشت به خشخاش به‌سادگی امکان‌پذیر است؛ احتمالی که بسیاری از کشاورزان انتظار آن را دارند. هیچ نشانه‌ای از تغییر چشمگیر به سوی محصولات نقدی پُربازده‌تر یا رشد اقتصادی گسترده‌تر که بتواند اشتغال و معیشت غیرکشاورزی ایجاد کند، دیده نمی‌شود.

نتیجه گیری

فراتر از فقر و محرومیتی که به‌بار می‌آورد، ادامه ممنوعیت تریاک از سوی طالبان، و این واقعیت که کشت خشخاش عمدتاً با گندم جایگزین شده است نه با دیگر محصولات نقدیِ پُرسودتر، بدین معناست که نارضایتی و تنش‌های سیاسی احتمالی به احتمال زیاد افزایش خواهد یافت.

همان‌گونه که پژوهشگر مستقل «دیوید منسفیلد» نشان داده است، کشاورزان دارای زمین‌های بزرگ می‌توانند با کشت گندم و دیگر محصولات غذایی خانواده‌های خود را تأمین کنند و هزینه‌های باقی‌مانده را از طریق فروش تدریجی ذخایر تریاکی که از برداشت‌های فراوان در سال ۲۰۲۲ و سال‌های پیش انباشته‌اند، پوشش دهند. در واقع، آنان می‌توانند به دلیل افزایش چشمگیر قیمت‌ها پس از ممنوعیت، از فروش همان ذخایر سود ببرند. با این حال، هرچه این ذخایر کاهش یابد، فشار برای بازگشت به کشت خشخاش شدت خواهد گرفت. افزون بر این، تلاش‌های تازه و جدی‌تر طالبان برای سرکوب فرآوری تریاک و تجارت مواد افیونی ممکن است نارضایتی و تنش‌های مربوطه را در میان گروه‌هایی فراتر از کشاورزان کوچک خشخاش‌کار تشدید کند.

طالبان در اجرای ممنوعیت کشت خشخاش، پایداری و استقامت بی‌سابقه‌ای از خود نشان داده‌اند، جز تا حدودی در بدخشان ــ اما حتی در آن ولایت نیز کشت در سال ۲۰۲۴ به‌طور قابل‌توجهی کاهش یافته است. اگر این ممنوعیت در سال ۲۰۲۵ ــ که سومین سال اجرای آن خواهد بود ــ چندان سست نشود، پیامد بدی برای جمعیت روستاییِ فقیر و در رنج افغانستان خواهد داشت، به‌مرور زمان نارضایتی زمین‌داران بانفوذ و دیگران را افزایش خواهد داد و احتمالاً به تنش‌ها و بی‌ثباتی سیاسی منجر خواهد شد. نشانه‌های اولیه از کشت خشخاش نشان می‌دهد که این ممنوعیت ممکن است در برابر  چنین فشارهایی ضعیف شود. با این حال، حتی یک عقب‌نشینی گزینشی و غیررسمی می‌تواند به احیای گسترده‌ی کشت خشخاش منجر شود و اقتدار و کارآمدی ادعایی رژیم طالبان را تضعیف کند. از سوی دیگر، اگر این ممنوعیت تا چند سال دیگر کمابیش به‌طور کامل حفظ شود، قدرت رژیم را نشان خواهد داد، اما به اقتصاد آسیب خواهد زد و فقر را تشدید خواهد کرد. کمک‌های خارجی، حتی اگر در مقیاس وسیع هم فراهم شود (که در شرایط کنونی بسیار بعید است)، نه قادر خواهد بود شوک اقتصادی ناشی از ممنوعیت مواد مخدر را جبران کند نه می‌تواند رشد اقتصادی پایدار و توسعه‌ی روستایی ( که شرط اساسی برای موفقیت پایدار در مبارزه با تریاک) را به وجود بیاورد.

منبع : https://www.usip.org/publications/2024/12/understanding-implications-talibans-opium-ban-afghanistan

3
تعداد بازدید:
برچسب ها:
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، چهار راه ولیعصر(عج)
تماس: ۹۳۵۳۲۷۲۷۶۳
4433
بازدید سایت: 
محیط شناسی روابط فرهنگی