محیط شناسی روابط فرهنگی

عراقی‌های سیاه‌پوست مدت‌های طولانی دیده نشده‌اند و فرهنگ زنده و مبارزات آنان باید به رسمیت شناخته شود

دوشنبه ۱۴۰۴/۰۶/۳۱
نویسنده:

وقتی در خیابان‌های حله یا بغداد قدم بزنید، تقریبا غیرممکن است که بتوانی تشخیص دهی چه کسی سنی، کُرد، بهایی یا مندایی است. اما یک جامعه وجود دارد که در این موزاییک پیچیده فرهنگی، دینی و قومی عراق به دلیل ریشه‌های آشکار قومی‌اش برجسته‌تر دیده می‌شود: عراقی‌های سیاه‌پوست. این جامعه…

وقتی در خیابان‌های حله یا بغداد قدم بزنید، تقریبا غیرممکن است که بتوانی تشخیص دهی چه کسی سنی، کُرد، بهایی یا مندایی است. اما یک جامعه وجود دارد که در این موزاییک پیچیده فرهنگی، دینی و قومی عراق به دلیل ریشه‌های آشکار قومی‌اش برجسته‌تر دیده می‌شود: عراقی‌های سیاه‌پوست. این جامعه عمدتا در حاشیه‌های بصره و زبیر در جنوب عراق متمرکز است و به دوره تاریک تاریخی‌ پیوند می‌خورد که بصره یکی از مراکز مهم تجارت برده در امپراتوری اسلامی میان سده‌های نهم تا نوزدهم میلادی بود. آثار آشکار نژادپرستی ساختاری و بیگانه‌ستیزی هنوز هم ادامه دارد و به‌سادگی می‌توان آن را در مناسبات قدرت میان عراقی‌های سیاه‌پوست و بقیه جامعه مشاهده کرد.

عراقی‌های سیاه‌پوست نه تنها در حاشیه جغرافیایی شهرها زندگی می‌کنند، بلکه در حاشیه ساختار اجتماعی نیز قرار دارند؛ آنها بدون نمایندگی سیاسی، بدون چارچوب قبیله‌ای، با محدودیت در فعالیت اجتماعی و همواره با ننگی چون خطاب شدن با واژه‌هایی مانند «عبد» (برده)، «فحمه» (تکه زغال) و دیگر دشنام‌های نژادپرستانه در تعاملات روزمره هستند. این جامعه پس از انتخاب باراک اوباما به عنوان نخستین رئیس‌جمهور سیاه‌پوست ایالات متحده در سال ۲۰۰۸ و اخیرا با جنبش «زندگی سیاهان مهم است» شاهد نوعی بیداری کوتاه‌مدت سیاسی بود و رسانه‌ها شتابان این بیداری تازه را ثبت کردند. با این حال، فعالان عراقی مدافع حقوق سیاه‌پوستان همچنان با سرکوب خشونت‌آمیز روبه‌رو هستند و اعضای این جامعه و کنشگران آن در سال‌های اخیر هدف گروه‌های افراطی قرار گرفته‌اند، به گونه‌ای که ناچار شده‌اند خواسته‌های خود را کمرنگ‌تر بیان کنند.

من خوش‌شانس بودم که همراه با دیگر پژوهشگران عراقی در قالب یک پروژه مردم‌نگارانه توانستم وارد دنیای پنهان عراقی‌های آفریقایی‌تبار شوم و درباره موقعیت آنان به‌عنوان یک گروه در عراق امروز و حافظه خاص آفرو-عراقی با فعالان، هنرمندان و دانشگاهیان این جامعه و نیز با چند نهاد وابسته به سازمان ملل گفت‌وگو کنم. مشاهدات و اطلاعاتی که در این نوشته آورده‌ام، مستقیما از این دیدارها و بحث‌های ارزشمند به دست آمده است.

دوازده قرن ننگ

عراقی‌های سیاه‌پوست نوادگان مهاجران و بردگان آمده از آفریقای سیاه و شرق آفریقا هستند. حضور آنان در عراق به دوران خلافت عباسی بازمی‌گردد، از سده نهم میلادی، هنگامی که گروهی از آنان به‌عنوان ملوان، کارگر، بردگان اسیر یا سربازان برده به این منطقه آمدند. پیش از این بیشترشان از سواحل کشورهای کنونی کنیا، تانزانیا، موزامبیک، اتیوپی و دیگر مناطق آفریقا بودند. در نبود آمار رسمی، رهبران این جامعه جمعیت آنان را امروز بین ۱.۵ تا ۲ میلیون نفر برآورد می‌کنند. عراقی‌های سیاه‌پوست در مناطق گوناگون کشور پراکنده‌ هستند اما تمرکزشان از نظر جمعیت در استان‌های بصره، میسان و ذی‌قار است. در بغداد، واسط و شهرهای دیگر نیز خانواده‌هایی از این قومیت یافت می‌شوند، اما بزرگ‌ترین اجتماع آنان در حاشیه شهرهای بصره و زبیر قرار دارد.

با وجود لغو رسمی برده‌داری در قرن نوزدهم و نیز حمایت اصل ۱۴ قانون اساسی عراق (۲۰۰۵) که «برابری بدون تبعیض نژادی» را تضمین می‌کند، عراقی‌های سیاه‌پوست همچنان با تبعیض سیستماتیک، حاشیه‌نشینی و نژادپرستی ساختاری روبه‌رو هستند؛ تبعیضی که در انگ‌های تاریخی و بیگانه‌ستیزی علیه سیاهان در جهان عرب ریشه دارد. عراق کانونی از قومیت‌ها، ادیان و فرهنگ‌های گوناگون است اما بسیاری از این گروه‌ها به‌سادگی در جمع محو می‌شوند چون ویژگی‌های ظاهری مشابهی دارند. در مقابل، سیاه‌پوستان عراقی «آشکارا دارای تمایز» هستند که نه می‌توان آنان را ندید و نه پنهان کرد. صدها خط نامرئی فرهنگی و اجتماعی دو جامعه را جدا می‌کند، سیاه‌پوستان را به حاشیه می‌راند و «دیگر بودن» آنان را در طراحی شهری، وفاداری‌های قبیله‌ای و پیوندهای زناشویی بازتولید می‌کند.

یکی از گفت‌وگوهای جالبی که با گروهی از دانشگاهیان غیرسیاه‌پوست عراقی داشتم، چشمم را به میزان انکار این موضوع در میان مردم گشود. بارها به من گفته شد «ما در عراق سیاه و سفید نداریم، همه برابر هستیم» و از من خواسته شد اصطلاح «سیاه‌پوستان عراقی» یا «آفرو-عراقی» را کنار بگذارم و به جای آن از واژه «اسمر» یا «ابو سمره» (گندمگون یا برنزه) استفاده کنم. آنان نمی‌دانستند که انکار سیاه‌بودن این جامعه و تلاش برای «رقیق کردن» آن با قطره‌ای از سفیدی، چقدر می‌تواند توهین‌آمیز باشد. در مقابل، سیاه‌پوستان عراقی که با آنان همکاری داشتم، از جمله دکتر ثوره یوسف، دکتر عبدالکریم عبود و دکتر عبد‌الزهرا سامی فرج، همگی از چهره‌های بانفوذ جامعه‌شان، با افتخار سیاه‌پوست‌بودن خود را اعلام کرده و آن را جشن می‌گیرند.

نژادپرستی ساختاری و نبود قالب قبیله‌ای بیشتر سیاه‌پوستان عراقی را به حاشیه اقتصاد رانده و آنان را به شماری مشاغل دستی کوچک چون کارهای خانگی یا هنرهای نمایشی محدود کرده است. نمایندگان این جمعیت می‌گویند سطح تحصیلات، اشتغال و معیشت آنان پایین است. همچنین هیچ فرد سیاه‌پوست عراقی در جایگاه‌های بلندپایه دولتی حضور ندارد و آنان از هرگونه حضور سیاسی محروم‌ هستند. به گزارش منابع بین‌المللی، در سال‌های اخیر فعالان حقوق بشر این جامعه هدف ترور و خشونت قرار گرفته‌اند تا صدای مطالباتشان خاموش شود.

میراث ناملموس و پنهان آفریقایی‌ها

سیاه‌پوستان عراقی میراث فرهنگی پویایی دارند که سنت‌ها و آیین‌های آفریقای سیاه و شرق آفریقا را با سنت‌های بین‌النهرین درهم آمیخته‌اند. این میراث ناملموس و متمایز، گاه برای ادغام بهتر در جامعه غالب عربی و اسلامی عراق، کمرنگ یا پنهان شده است. با این حال، بخش‌هایی از آن همچنان باقی مانده و امروز نیز رشد می‌کند. سیاه‌پوستان عراقی لهجه‌ای ویژه دارند که ترکیبی از زبان سواحلی و عربی است، سبکی خاص از آوازخوانی، طبل‌نوازی و دف‌نوازی دارند و آیین‌های درمانی و جن‌گیری با ریشه آفریقایی را در کلبه‌هایی دورافتاده به نام «مکاید» به‌طور پنهانی برگزار می‌کنند تا از نگاه قضاوت‌گر عرب‌های کنجکاو دور بمانند.

بدنه ادبیات علمی درباره ابعاد گوناگون این فرهنگ اندک است، چرا که بیشتر پژوهش‌ها صرفا بر مسائل حقوق بشری این جامعه متمرکز بوده و کمتر به غنای مردم‌نگارانه، فرهنگی و هویتی آنان پرداخته شده است. همچنین تلاش اندکی -اگر اصلا وجود داشته باشد- برای بررسی کلیشه‌های مربوط به سیاه‌پوستان عراقی از رهگذر برنامه‌های آموزشی یا کنشگری اجتماعی صورت گرفته است؛ در حالی که بستر اجتماعی و سیاسی پرتنش و چندپاره عراق این شکاف را گسترده‌تر و نابرابری‌ها و انگ‌ها را پررنگ‌تر کرده است.

این وضعیت اقتصادی و اجتماعی دشوار در تضاد با سهم چشمگیر این جامعه در غنای فرهنگی و هنری جنوب عراق است. فولکلور و میراث موسیقی سیاه‌پوستان عراقی نسل به نسل منتقل شده و نام‌های اصیل آفریقایی را حفظ کرده است؛ همچون سبک‌های موسیقی «بیب»، «انکروکا»، «گنباسا»، «لیوا» و «نوبان»، بنا بر پژوهش‌های عبدالکریم عبد‌الکریم از دانشگاه بصره و عبد‌الزهرا سامی فرج. آنان همچنان از سازهای کوبه‌ای و بادی آفریقایی مانند «امسوندو»، «کیکانکا»، «باتو» و «سرنای» استفاده می‌کنند و اجراکنندگان در رقص‌های مختلط زن و مرد با لباس‌های رنگارنگ آراسته و کمربندهای چرمی حیوانی حضور می‌یابند. این آیین‌ها آنان را به‌وضوح از دیگر بخش‌های جامعه عراق که به‌طور سنتی جنسیت‌ها را جدا می‌کند، متمایز می‌سازد و نشانی روشن از ریشه و هویت آفریقایی‌شان است. عبد‌الزهرا سامی فرج، فعال و هنرمند محلی، همچنین برایم فاش کرد که اعضای این گروه به‌طور منظم در مکاید گرد هم می‌آیند و آیین‌های فولکلور و جن‌گیری اجرا می‌کنند.

انسجام اجتماعی یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های پیش روی جامعه عراق امروز است. پس از سال ۲۰۰۳، بسیاری از جوامع قومی، فرهنگی و دینی خود را بدون ساختارهای دولتی یا چترهای قبیله‌ای یافتند؛ ساختارهایی که به اعراب و کُردها همبستگی و حفاظت می‌دهد، چرا که هر دو جامعه به‌شدت قبیله‌محور هستند. سیاه‌پوستان عراقی در زمره همین جوامع‌اند که فاقد حمایت قبیله‌ای، جایگاه حقوقی و نمایندگی سیاسی هستند. در حالی که دیگر گروه‌ها پس از اشغال عراق توجه گسترده رسانه‌ای و دانشگاهی به دست آوردند، عراقی‌های آفریقایی‌تبار همچنان در حاشیه مانده‌اند؛ کمتر ثبت و مطالعه شده‌اند و به‌عنوان «دیگری آشکار» در جامعه‌ای چندپاره حضور دارند.

منبع : شورای آتلانتیک

7
تعداد بازدید:
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، چهار راه ولیعصر(عج)
تماس: ۹۳۵۳۲۷۲۷۶۳
3898
بازدید سایت: 
محیط شناسی روابط فرهنگی