وقتی صحبت از دو بحران بزرگ کنونی در جهان اسلام میشود (منظور ویرانی غزه و حاکمیت سختگیرانه طالبان در افغانستان) مواضع کشورهای عربی و اسلامی به طرز حیرتآوری ناموثر بودهاند.
نهاد اصلی آنها، یعنی سازمان همکاری اسلامی، بهویژه در حد شعار و لفاظی قوی ظاهر شده اما در زمینه اقدام جدی و ملموس بسیار ضعیف عمل کرده است.
سازمان همکاری اسلامی که مقر آن در عربستان سعودی قرار دارد، از ۵۷ کشور عمدتاً مسلمان تشکیل شده است. این سازمان قرار است بهعنوان یک نهاد نمایندگی و مشورتی عمل کند و درباره مسائل مهمی که مسلمانان را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار میدهد، تصمیمگیری و توصیه ارائه کند. این نهاد خود را «صدای جمعی جهان اسلام» مینامد.
با این حال، این سازمان در برابر حملات بیامان اسرائیل به غزه – که در واکنش به حملات حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، عملاً بیاثر و ناتوان ظاهر شده است.
همچنین، سازمان همکاری اسلامی در برابر سلطه و وحشتافکنی طالبان به نام اسلام در افغانستانِ متنوع از نظر قومی نیز هیچ اقدامی انجام نداده است.
بیانیههای قوی و پرشمار
با وجود آنکه سازمان همکاری اسلامی تصویری از امت واحده ارائه میدهد، اما در موضوع غزه و افغانستان به شکلی شرمآور دچار تفرقه شده است.
درست است که این سازمان عملیات اسرائیل در غزه را محکوم کرده است. همچنین خواستار آتشبس فوری و بدون شرط و ارسال کمکهای بشردوستانه به جمعیت گرسنه نوار غزه شده است، همچنین این سازمان هرگونه اقدام اسرائیل برای تخلیه جمعیت و الحاق نوار غزه و همچنین کرانه باختری را رد کرده است. اقداماتی که عملاً راهحل دو کشوری برای مناقشه دیرینه اسرائیل و فلسطین را بیاثر خواهد کرد.
علاوه بر این، سازمان همکاری اسلامی از بیانیه مشترک اخیر وزیران خارجه ۲۸ کشور(از جمله بریتانیا، بسیاری از اعضای اتحادیه اروپا و ژاپن) که خواستار آتشبس فوری در غزه شدهاند، استقبال کرده است. این سازمان همچنین از تصمیم فرانسه برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین حمایت کرده است.
ولی سازمان همکاری اسلامی فقط در صدور بیانیهها عملکرد خوبی دارد. با این حال، این رویکرد تفاوت چندانی با جامعه جهانی گستردهتر ندارد. اقدامات آن عمدتاً در حد کلام باقی مانده و خالی از هرگونه اقدام عملی است.
آنچه این گروه میتواند برای غزه انجام دهد
بیشک، کشورهای مسلمان میتوانند و باید کارهای بیشتری انجام دهند.
برای نمونه، سازمان همکاری اسلامی نتوانسته است کشورهای همسایه اسرائیل – بهویژه مصر و اردن – را متقاعد کند که مرزهای خود را برای عبور کمکهای بشردوستانه به غزه، کرانه باختری یا حتی اسرائیل، علیرغم مخالفت رهبران اسرائیل، باز کنند.
همچنین این سازمان نتوانسته مصر، اردن، امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش را وادار کند تا روابط خود با دولت یهود را تا زمان پذیرش راهحل دو کشوری تعلیق کنند.
علاوه بر این، سازمان همکاری اسلامی از درخواست نخستوزیر مالزی، انور ابراهیم، و گزارشگر ویژه سازمان ملل در سرزمینهای فلسطینی، فرانچسکا آلبانیزه، برای تعلیق عضویت اسرائیل در سازمان ملل حمایت نکرده است.
همچنین این سازمان کشورهای ثروتمند نفتی عضو خود، بهویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، را ترغیب نکرده تا منابع خود را برای تحت فشار قرار دادن دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، به منظور توقف ارسال تسلیحات به اسرائیل و واداشتن بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به پایان جنگ به کار گیرند.
اقدام قویتر در قبال افغانستان هم ندارند
به همین ترتیب، سازمان همکاری اسلامی نتوانسته است فشار حداکثری بر دولت افراطی و پیشتر تروریستی طالبان در افغانستان وارد کند.
بعد از بازگشت به قدرت در سال ۲۰۲۱ ، این گروه به نام اسلام با شیوهای بهشدت سرکوبگرانه، زنستیز و سختگیرانه حکومت کرده است؛ شیوهای که در هیچیک از کشورهای دیگر مسلمان دیده نمیشود.
در دسامبر ۲۰۲۲، حسین ابراهیم طه، دبیرکل سازمان همکاری اسلامی، خواستار یک کارزار جهانی برای متحد کردن علمای اسلامی و مقامات دینی علیه تصمیم طالبان در ممنوعیت آموزش دختران شد.
اما یک ماه بعد، این موضعگیری تحتالشعاع قرار گرفت؛ زمانی که سازمان همکاری اسلامی صرفاً نگرانی خود را از «محدودیتهای طالبان علیه زنان» ابراز کرد، اما از جامعه جهانی خواست که در «امور داخلی افغانستان دخالت نکند». این موضعگیری از سوی طالبان با استقبال گرمی روبهرو شد.
در عمل، سازمان همکاری اسلامی و در نتیجه اکثر کشورهای اسلامی، هیچ اقدام عملی برای مجازات طالبان به دلیل رفتارش انجام ندادهاند. این سازمان نه طالبان را محکوم کرده و نه تحریمهای فلجکنندهای علیه این گروه اعمال کرده است. و در حالی که هیچ کشور اسلامی به طور رسمی دولت طالبان را به رسمیت نشناخته است (فقط روسیه این کار را کرده)، با این حال اکثر اعضای سازمان همکاری اسلامی در سطوح سیاسی، اقتصادی، مالی و تجاری با طالبان تعامل داشتهاند.
چرا چنین اختلاف نظری وجود دارد؟
دلایل زیادی برای بیاثر بودن سازمان همکاری اسلامی وجود دارد. اولاً، این سازمان از اعضایی با تنوع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تشکیل شده است. اما مهمتر از آن، این سازمان به عنوان یک «پلساز» عمل نکرده و یک استراتژی مشترک از نظر هدف و عمل توسعه نداده است که بتواند بر تفاوتهای ژئوپلیتیکی و مذهبی اعضای خود غلبه کند.
در محیط بینالمللی قطبیشده کنونی، رقابت میان کشورهای عضو و قدرتهای بزرگ جهانی، مانند ایالات متحده و چین - این سازمان را به محفلی برای گفتوگو تبدیل کردهاست. این امر به دولتهای افراطی در هر دو سو، یعنی اسرائیل و افغانستان، اجازه داده است با احساس ایمنی عمل کنند.
زمان آن فرا رسیده که به کارایی سازمان همکاری اسلامی نگاه کنیم و مشخص کنیم چگونه میتواند امت اسلامی را به طور مؤثرتری متحد کند. این ممکن است فرصتی نیز برای کشورهای عضو باشد تا یک استراتژی مشترک مؤثر توسعه دهند که بتواند به آرمان صلح و ثبات در جهان اسلام و روابط آن با جهان خارج کمک کند.
منبع: theconversation