محیط شناسی روابط فرهنگی

«بین صدای خیابان و صدای قدرت: تاریخچه‌ی رپ عربی»

دوشنبه ۱۴۰۴/۰۶/۳۱
نویسنده:

«کجایند حاکمان عرب؟ کجایند رهبران؟ برادرانم در غزه امروز در معرض نابودی‌اند […] دو کلمه بیشتر نیست: یا پیروزی یا شهادت.» این جملات بخشی از ترانه‌ی «راجعين» است که در نوامبر ۲۰۲۳ با مشارکت بیست‌وپنج هنرمند از یازده کشور عربی منتشر شد؛ در حمایت از غزه در میانه‌ی جنگی که…

«کجایند حاکمان عرب؟ کجایند رهبران؟ برادرانم در غزه امروز در معرض نابودی‌اند […] دو کلمه بیشتر نیست: یا پیروزی یا شهادت.» این جملات بخشی از ترانه‌ی «راجعين» است که در نوامبر ۲۰۲۳ با مشارکت بیست‌وپنج هنرمند از یازده کشور عربی منتشر شد؛ در حمایت از غزه در میانه‌ی جنگی که اسرائیل از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ آغاز کرده است. این ترانه بازتاب‌دهنده‌ی واقعیت سیاسی ملت‌های عرب و خشم آن‌ها از مرزهای مصنوعی و معیارهای دوگانه‌ای بود که جهان با آن‌ها برخورد می‌کند. آنچه در این اثر چشمگیر بود تنها کلماتش نبود، بلکه حضور رپرهای برجسته‌ای چون مصری‌ها بابلو و عفروتو، و همچنین نورْدو از مراکش بود. لحظه‌ای نادر شکل گرفت که در آن هنرمندان سبکی که معمولاً به صورت فردی اجرا می‌شود، گرد هم آمدند و خطابی سیاسی جمعی آفریدند.

این لحظه همچون «بازگشت» هنر در شکل سیاسی‌اش جلوه کرد. نمونه‌هایی از این دست در تاریخ معاصر منطقه نیز دیده شده بود؛ مانند ترانه‌ی «القدس هترجع لنا» هم‌زمان با آغاز انتفاضه الاقصی در سال ۲۰۰۰ که توسط گروهی از هنرمندان مصری اجرا شد. پیش از آن نیز ترانه‌ی «الحلم العربي» در سال ۱۹۹۶ پس از چند ماه از کشتار اسرائیل در قانا در جنوب لبنان پدید آمد. برداشت من این است که ترانه‌ی «راجعين» نشان داد چگونه نظام‌های سرمایه‌داری ــ که شرکت‌های تولید موسیقی نماینده‌ی آن هستند ــ می‌توانند صداها را موقتاً فرا بخوانند و در جهتی دیگر به کار گیرند، بی‌آنکه در ساختار یا اهداف اصلی‌شان تغییری ایجاد شود. این ترانه بیش از آنکه عملی مقاومتی یا صدایی معترض باشد، بیشتر نقش تخلیه‌ی آنی خشم را داشت؛ پیش از آنکه هر هنرمند دوباره به خطاب فردی خویش بازگردد.

رپ عربی از آغاز پیدایش خود در دهه‌ی نود، کنش سیاسی یا اعتراضی مستقیمی نبود؛ بلکه پژواکی از فرهنگ غربی و جهانی‌شدن به شمار می‌رفت. اما با انباشت فشارهای اجتماعی و سیاسی پیش از بهار عربی در سال ۲۰۱۱، رپ کم‌کم به ابزاری برای مقاومت بدل شد. هزینه‌ی اندکش باعث شد که به‌سرعت گسترش یابد و به زبان خیابان و صدای جوانان تبدیل شود؛ هرچند از پلتفرم‌های رسمی غایب بود. اما همان‌طور که رپ در زادگاهش، ایالات متحده، پس از آنکه ابزاری برای نقد سرمایه‌داری و بی‌عدالتی اجتماعی بود، به کالایی در بازار تبدیل شد، رپ عربی نیز به‌تدریج «صنعتی» شد و بخشی از بازار گردید؛ سبکی که در لحظات اوج سیاسی برای تخلیه‌ی خشم عمومی فراخوانده می‌شود و سپس دوباره در منطق بازار به کار گرفته می‌شود.

تحولات رپ عربی را می‌توان نتیجه‌ی برهم‌کنش سه نیروی اصلی دانست: نخست، قدرت سیاسی با ابزارهای نظارت و کنترل بر بازار و فضای عمومی؛ دوم، جامعه با تصورات و برداشت‌هایش از هویت؛ و سوم، فرهنگ با ارزش‌ها و ذائقه‌هایی که شکل می‌دهد و بازتولید می‌کند. حاصل این برهم‌کنش نوعی دوگانگی است: از یک سو رپ به‌عنوان صدایی اعتراضی و مقاوم، و از سوی دیگر «ترپ» به‌عنوان شاخه‌ای برخاسته از رپ که گرچه سیاسی نیست، اما فردگراتر بوده و سازگاری بیشتری با منطق قدرت و بازار دارد.

این دگرگونی را می‌توان بازتابی از معادله‌ی سلطه دانست که رابطه‌ی هنر، قدرت و جامعه را از نو می‌چیند؛ به‌گونه‌ای که صدای اعتراض خاموش نمی‌شود، بلکه در منطق بازار بازتولید و بازچرخانی می‌گردد. بررسی تجربه‌ی پنج کشور عربی ــ سوریه، فلسطین، تونس، مصر و عربستان سعودی ــ می‌تواند نشان دهد که چگونه جایگاه این هنر در هر یک از آن‌ها دستخوش تغییر شده است، متناسب با شرایط و زمینه‌های تاریخی خاص خود.

رپ عربی از اواخر دهه‌ی نود و اوایل هزاره‌ی جدید در میان جوانان شهری شکل گرفت؛ نسلی که در جوامع سنتی و بسته زندگی می‌کرد اما همزمان با جهانی در حال تغییر روبه‌رو بود. در ابتدا رپ بیشتر تقلیدی از سبک آمریکایی بود و عمدتاً فردی و بدون گرایش سیاسی؛ با این حال، نوعی شورش علیه سنت‌ها و هنجارهای اجتماعی به شمار می‌رفت و فرصتی برای بازتعریف هویت جوانان فراهم می‌کرد. لباس‌ها، زبان و شیوه‌ی بیان رپرها متفاوت و گاه تند و جنجالی بود، که واکنش منفی جامعه و رسانه‌ها را به دنبال داشت و آنان را با برچسب‌هایی مانند «منحرف» یا «مفسد ارزش‌ها» مواجه کرد.

تحلیلگران معتقدند رپ عربی در کشورهای مغرب عربی با تأثیر هژمونی فرهنگی فرانسه شکل گرفت و نخستین گروه‌هایی که به عربی رپ می‌کردند، فلسطینی‌های داخل خط سبز و چند گروه لبنانی بودند. این سبک، هرچند از نظر برخی «صدايی ناخوشایند» تلقی می‌شد، به هویتی متمایز تبدیل شد و خشم و سرگشتگی جوانان را در برابر ناعدالتی‌های اجتماعی و سیاسی بازتاب داد.

با آغاز هزاره‌ی جدید، رپ عربی آرام‌آرام به بستری برای اعتراض سیاسی و اجتماعی بدل شد؛ ترانه‌ها به مسائل ملموس‌تری مانند فقر، بیکاری، سرکوب آزادی‌ها و سلطه‌ی نخبگان پرداختند و صدای نسل جدیدی شدند که تجربه‌ی ساخت کشور مستقل را نداشت اما میراث‌دار فساد و سرکوب بود.

در فلسطین، رپ به دلیل دوقطبی «اشغال و مقاومت» جایگاه ویژه‌ای یافته است و به‌عنوان ابزار تثبیت حق وجود و مقابله با تلاش‌های اشغالگر برای محو زبان و حافظه عمل می‌کند. گروه «دام» برجسته‌ترین نمونه این جریان است؛ آن‌ها رپ را برای نقد روایت اشغال و افشای منطق دولت استعماری به کار می‌برند. آثارشان مانند «مين إرهابي؟» و آلبوم Dedication با ترانه‌هایی همچون «مالي حرية» و «إنقلاب» به نقد نابرابری‌ها، محدودیت‌ها و خشونت سیستماتیک می‌پردازد و حتی به مخاطب داخلی اسرائیل نیز پیام می‌رساند، همزمان مرزهای هویتی فلسطینیان ساکن شهرهای مختلط را بازنمایی می‌کند.

دام همچنین تلاش کرده است اتهامات درباره فلسطینیان داخل اسرائیل، مانند «تطبیع» یا «اسرائیلی‌شدن داوطلبانه»، را رد کند؛ نمونه آن ترانه «أنا مش خاين» است که ضمن محکوم کردن اشغال و سرکوب، استقلال اخلاقی و حق تعیین سرنوشت فلسطینیان را برجسته می‌کند.

در مقابل، نسل جدید رپرها مانند «شب جديد» از کفر عقب با زبانی روزمره، ترکیبی از رپ و ترپ، و طنز تند و مستقیم، مقاومت را با روایت زندگی روزمره پیوند می‌دهند. آثار او و همکاری‌هایی مثل «إن أن» با «ضبّور» به بیان خشم و سرکشی می‌پردازند بدون رجوع مستقیم به سیاست سنتی یا نام بردن از جریان‌های فصلی مقاومت، و خشونت و محدودیت‌های موجود را به شکل خام و صریح نشان می‌دهند.

این دو رویکرد—دام با نقد سیاسی مستقیم و شب جديد با بیان روزمره و خشم‌آلود—نه تنها متضاد نیستند، بلکه مکمل یکدیگرند و فضای گسترده‌تری برای بیان مقاومت و هویت فلسطینی فراهم می‌کنند.

مارک فیشر در نظریه‌ی خود درباره «واقع‌گرایی سرمایه‌داری» می‌گوید که تصور پایان جهان آسان‌تر از تصور پایان سرمایه‌داری است. مسیر رپ عربی از اعتراض و مقاومت به پیوستن به جریان اصلی، نمونه‌ای فرهنگی از همین بن‌بست است. ترکیب سه‌گانه‌ی قدرت سیاسی، جامعه‌ای خسته و بی‌اعتماد و بازاری که هر پیام و صدایی را می‌بلعد و به کالا تبدیل می‌کند، نه تنها موسیقی را از صبغه‌ی سیاسی‌اش تهی می‌کند، بلکه چارچوب شنیدن و تولید آن را نیز بازتعریف می‌کند.

در نتیجه، رپی که روزگاری وسیله‌ی مقاومت بود، به بخشی از ساختاری بدل می‌شود که خود علیهش شکل گرفته بود. با این حال، گاه در دل ترانه‌ها و ریتم‌هایش نشانه‌هایی از شورش و اعتراض باقی می‌ماند، هرچند مخفی یا فردی باشد. در کشورهای مختلف از فلسطین تا تونس، سوریه، مصر و عربستان، دیگر سؤال این نیست که آیا صدای مقاومت کم‌رنگ شده است، بلکه آیا همین کم‌رنگی خود به شکل جدیدی از مقاومت بدل شده است؟ و اگر بازار قادر است حتی خشمناک‌ترین صداها را مهار کند، آیا رپ عربی هنوز توان تخیل چیزی فراتر از این مهار را دارد، یا همان‌طور که فیشر می‌گوید، ما در ریتمی گرفتاریم که تنها با پایان ما خاتمه می‌یابد؟

منبع : الفراتس

5
تعداد بازدید:
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، چهار راه ولیعصر(عج)
تماس: ۹۳۵۳۲۷۲۷۶۳
3900
بازدید سایت: 
محیط شناسی روابط فرهنگی