قفقاز جنوبی دستخوش یک دگرگونی ژئوپلیتیکی است. جنگ اوکراین و حل مناقشه قره باغ به معنای ورود این منطقه به عصر جدیدی است. ارمنستان، آذربایجان و گرجستان به تدریج تلاش می کنند با تنوع بخشیدن به سیاست خارجی خود، وابستگی خود به روسیه را محدود کنند.
گرجستان روابط خود را با اتحادیه اروپا، چین و - تا حدی - ایالات متحده تقویت کرده است، در حالی که آذربایجان به دنبال روابط نزدیکتر با ترکیه، اسرائیل و تعدادی از کشورهای اروپایی است. ارمنستان پس از گذراندن از شکست در قره باغ، برای تعامل نزدیکتر با اتحادیه اروپا، نزدیک شدن به ترکیه و حتی پیوندهای نظامی با هند تلاش کرده است.
به جای عرصه رقابت بین روسیه و غرب، قفقاز جنوبی به یک فضای ژئوپلیتیکی بسیار شلوغ تبدیل شده است که شش قدرت بزرگ در آن برای نفوذ با هم رقابت می کنند. با این حال، ما فقط شاهد پایان دوره پس از شوروی نیستیم. ما شاهد پایان نفوذ انحصاری روسیه در قفقاز جنوبی هستیم که تقریباً دویست سال ادامه داشته است.
تعمیق روابط در تجارت رو به رشد، سرمایه گذاری، زیرساخت های انرژی و راه آهن که قفقاز جنوبی را به دو قدرت بزرگ همسایه یعنی ترکیه و ایران متصل می کند، از نمودهای این امر است.
ترکیه متحد کلیدی آذربایجان است و همچنین از روابط نزدیک با گرجستان برخوردار است، در حالی که ارمنستان از حمایت ایران برخوردار است. ترکیه برای توسعه اتصال شرق به غرب که زیرساخت های سنتی شمال به جنوب تحت حمایت روسیه را قطع می کند، فشار آورده است. تکمیل موفقیتآمیز راهآهن باکو- تفلیس- قارص یکی از نمونههای آن است. اقدام دیگر باکو و آنکارا فشار بر ارمنستان برای یک مسیر جدید از طریق سیونیک به نخجوان است.
ایران نیز پیروزی های چشمگیری کسب کرده است. در ماه اکتبر، قراردادی با باکو در مورد کریدور ترانزیتی جدیدی امضا کرد که آذربایجان را از طریق خاک ایران به منطقه خود در نخجوان متصل می کند. تهران همچنین کار بر روی کریدور بین المللی حمل و نقل شمال-جنوب را که از جنوب ایران از طریق آذربایجان و دریای خزر به روسیه کشیده می شود، ارتقا داده است. طرحهای دیگر شامل توسعه جادههایی از طریق ارمنستان است که میتواند پیوند محکمی بین ایران و بنادر پوتی و باتومی در دریای سیاه گرجستان ایجاد کند.
جنگ داخلی در سوریه نشان داد که تحولات سیاسی و نظامی در خاورمیانه چگونه بر قفقاز جنوبی تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، ساکنان تنگه پانکیسی در گرجستان داوطلب شدند تا با گروههای اسلامگرای افراطی در سوریه و عراق بجنگند و ترس از گسترش تروریسم را برانگیخت. سوریه همچنین یکی از معدود کشورهایی است که استقلال مناطق جدایی طلب گرجستان آبخازیا و اوستیای جنوبی را به رسمیت شناخته است. و جنگ دوم قره باغ در سال 2020 ظاهرا شاهد جنگیدن سربازان سوری برای آذربایجان بود.
حتی فراتر از امنیت، ارمنستان و گرجستان روابط مستحکمی با دیگر کشورهای برجسته خاورمیانه ایجاد کرده اند. عربستان سعودی اخیرا با برقراری روابط دیپلماتیک با ارمنستان موافقت کرد که روابط خود را با سایر کشورهای خلیج فارس نیز گسترش داده است. روندهای مشابهی در روابط گرجستان با کشورهایی مانند عربستان سعودی، عراق و اردن قابل مشاهده است.
اما ارتباط آذربایجان با خاورمیانه به این معنی است که شعله ور شدن آتش بین اسرائیل و ایران می تواند عواقب محلی داشته باشد. ایران نسبت به استفاده اسرائیل از آذربایجان برای فعالیتهای جاسوسی ابراز نگرانی کرده است و آذربایجان یکی از معدود کشورهای مسلمانی بود که عملیات نظامی اسرائیل در غزه را محکوم نکرد و خشم تهران را برانگیخت.
با پایان دادن به تسلط روسیه در قفقاز جنوبی، واضح است که این منطقه در حال نزدیکتر شدن به خاورمیانه است. از نظر تاریخی، این در واقع بازگشت به رویه عادی است، با قدرت های خاورمیانه که به طور سنتی بیشترین تأثیر را در منطقه دارند. برای ایران و ترکیه، هژمونی روسیه همیشه یک انحراف از وضعیت طبیعی بود.
این روند می تواند منافعی برای غرب داشته باشد. اما اتحادیه اروپا و ایالات متحده به دلیل فاصله جغرافیایی و فقدان اهرم های اقتصادی قابل توجه محدود شده اند. ترکیه و ایران هر دو همسایه این منطقه و مشتاق نفوذ بیشتر در قفقاز جنوبی هستند.