محیط شناسی روابط فرهنگی

آیا پدیده برنامه‌های مذهبی آنلاین در حال حذف نهادهای سنتی دینی است؟

دوشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۰۵

در سال‌های اخیر، الگوهای دین‌داری در جهان عرب به دلیل تحولات سیاسی پس از انقلاب‌های بهار عربی و همچنین پیشرفت‌های پرشتاب در فضای دیجیتال، دستخوش دگرگونی‌های بنیادین شده است. این تغییرات به کاهش نقش «شیخ» یا روحانی سنتی و نهادهای رسمی که فضای تبلیغ دینی را در انحصار خود داشتند،…

در سال‌های اخیر، الگوهای دین‌داری در جهان عرب به دلیل تحولات سیاسی پس از انقلاب‌های بهار عربی و همچنین پیشرفت‌های پرشتاب در فضای دیجیتال، دستخوش دگرگونی‌های بنیادین شده است. این تغییرات به کاهش نقش «شیخ» یا روحانی سنتی و نهادهای رسمی که فضای تبلیغ دینی را در انحصار خود داشتند، منجر شده است.

در مقابل، اشکال جدیدی از گفتمان دینی ظهور کرده که بارزترین نمود آن در حال حاضر، گسترش «برنامه‌های دینی» آنلاین و اپلیکیشن‌های هوشمندی است که بخش روزافزونی از جوانان را به خود جذب کرده و به یکی از مؤلفه‌های اصلی صحنه دینی امروز تبدیل شده است.

این پدیده، بازتاب‌دهنده یک تحول عمیق در ساختار دریافت مفاهیم دینی و محتوای خودِ گفتمان است. به تعبیری، «شیخ دیجیتال» از طریق صفحه تلفن‌های همراه با مخاطبانش سخن می‌گوید و مفاهیم دینی را با زبانی دیجیتال که به نبض زندگی و پرسش‌های جوانان نزدیک‌تر است، بازگو می‌کند. این تحولات صرفاً یک پیشرفت در ابزارهای آموزش دینی نیست، بلکه از تغییرات ساختاری در شیوه‌ای خبر می‌دهد که به واسطه آن، فهم دینی در عصر شبکه‌های باز و تعلقات سیال، بازتولید می‌شود.

از این منظر، این گزارش به بررسی پیدایش و گسترش این پدیده می‌پردازد و ریشه‌های آن را از تجربه شیخ محمد صالح المنجد، که راه را برای آموزش علوم شرعی خارج از چارچوب رسمی گشود، تا نمونه‌های جدیدتر، سازمان‌یافته‌تر و تأثیرگذارتری همچون تجربه شیخ احمد السید که تحولی کیفی در روش‌شناسی آموزش علوم شرعی در فضای مجازی ایجاد کرد، دنبال می‌کند.

این گزارش همچنین ماهیت این برنامه‌ها، محتوا، سازوکارها، مخاطبان و چالش‌های پیش روی آن‌ها را تحلیل کرده و می‌کوشد تا دریابد چرا این برنامه‌ها در دستیابی به نسل جدید موفق عمل می‌کنند. هدف نهایی، فهم این مسئله است که آیا این پدیده یک مرحله گذار است یا جایگزینی برای نهاد روحانیت سنتی در آینده خواهد بود.

شیخ محمد صالح المنجد؛ پیدایش آموزش دینی دیجیتال

شیخ محمد صالح المنجد، مبلغ سلفی سوری‌الاصل، از نخستین کسانی بود که مرزهای آموزش سنتی دینی را شکست و زمینه را برای آموزش گسترده علوم شرعی خارج از چارچوب مساجد و نهادهای رسمی فراهم کرد.

از دهه نود میلادی، شیخ المنجد از اولین کسانی بود که از فضای دیجیتال برای ارائه آموزش‌های دینی بهره برد. او وب‌سایت «الاسلام سؤال و جواب» را به عنوان یک سکوی الکترونیکی برای فتوا و آموزش دینی تأسیس کرد، هرچند این پایگاه فاقد یک رویکرد آموزشی یکپارچه بود.

سپس در سال ۲۰۱۵، المنجد سکوی «زادی برای آموزش آزاد علوم شرعی (زادي للتعلم الشرعي المفتوح)» را راه‌اندازی کرد که یک جهش کیفی محسوب می‌شد؛ زیرا نخستین ابتکار سازمان‌یافته برای تدریس علوم شرعی از طریق اینترنت با استفاده از فناوری‌های نوین بود. این اقدام، المنجد را به یکی از بنیان‌گذاران اصلی پدیده برنامه‌های دینی دیجیتال تبدیل کرد.

موفقیت و گستردگی فعالیت‌های المنجد، الهام‌بخش تعدادی از مبلغان جوان شد. آن‌ها در تجربه او راهی برای دستیابی به مخاطبان جدید و متنوع‌تر، به دور از چارچوب نهادهای رسمی، یافتند. به‌تدریج وب‌سایت‌های مشابه و سکوهای آموزشی دیگری ظهور کردند که دوره‌های فقهی و عقیدتی را به صورت روش‌مند ارائه می‌دادند. برخی از آن‌ها سعی در تقلید از سبک المنجد داشتند و برخی دیگر کوشیدند دوره‌هایی با قالب‌های تعاملی‌تر و متناسب با نسل دیجیتال ارائه دهند.

بسیاری از این مبلغان دیگر به اینترنت تنها به عنوان ابزاری برای تبلیغ نگاه نمی‌کردند، بلکه آن را یک محیط علمی یکپارچه می‌دانستند که می‌تواند دانش‌پژوهان واقعی را تربیت کند؛ کسانی که معارف دینی را با روشی حساب‌شده و خارج از دیوارهای نهادهای دینی سنتی فرامی‌گیرند.

با افزایش استفاده از شبکه‌های اجتماعی، نسل جدیدی از مبلغان ظهور کردند که از سکوهایی مانند یوتیوب و تلگرام برای ارائه برنامه‌های دینی متنوعی استفاده کردند که با دغدغه‌ها، مشکلات و پرسش‌های نسل جدید همگام بود.

این برنامه‌ها به‌سرعت از طرح‌های ساده به پروژه‌های آموزشی سازمان‌یافته و روش‌مند تبدیل شدند که شامل دوره‌هایی در فقه و اصول دین و ارائه برنامه‌های درسی علمی و یکپارچه در قالب دیجیتال بودند. نکته قابل توجه این است که اکثر گردانندگان این طرح‌ها به نهادهای دینی رسمی تعلق ندارند.

این تحول با استقبال روزافزون جوانان از این سکوها همزمان شد؛ زیرا آن‌ها در این برنامه‌ها پاسخ پرسش‌های خود و جایگزینی برای گفتمان رسمی را یافتند. این تعامل فعال جوانان به گسترش سریع دامنه این برنامه‌ها کمک کرد و آن‌ها را از حاشیه به مرکز صحنه دینی منتقل نمود.

احمد السید؛ گسترش آموزش دینی دیجیتال

شیخ احمد السید، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های فعال و مهم‌ترین نوآور در پدیده برنامه‌های دینی دیجیتال در شکل کنونی آن است. تجربه او به الگویی تأثیرگذار تبدیل شد که بسیاری از طرح‌های بعدی از آن الهام گرفتند، چرا که برنامه‌های او از سازماندهی روش‌مند و تعامل گسترده جوانان برخوردار بود.

تأثیر او به وضوح در حجم تعاملی که برنامه‌هایش در شبکه‌های اجتماعی ایجاد می‌کنند، قابل مشاهده است. السید در میزان بازدید و تعداد دنبال‌کنندگان از همتایان خود در میان مبلغان دیجیتال پیشی گرفته و این امر او را به یک چهره برجسته در بازآرایی صحنه تبلیغ دینی در فضای دیجیتال تبدیل کرده است.

نام السید پس از ارائه برنامه «صناعة المحاور» (تربیت متخصص مناظره) در عرصه تبلیغ دیجیتال برجسته شد. این برنامه یک شروع قدرتمند بود که او را به مخاطبان گسترده‌ای معرفی کرد و سبکی جدید در خطاب فکری و عقیدتی به جوانان بنیان نهاد. آنچه السید را متمایز می‌کند، تمرکز کامل او بر این حوزه، مشارکت جدی در ارائه برنامه‌های دینی و فکری دقیق و فراتر رفتن از سبک سنتی وعظ و خطابه است.

السید تعدادی برنامه مشهور از جمله « ساختار روش‌مند و ساختار فکری (البناء المنهجی و البناء الفکری)» و «آکادمی نسل نو (أكاديمية الجيل الصاعد)» را تأسیس کرده است. علاوه بر این، گسترده‌ترین برنامه او «پروژه عمر برای مصلحان (مشروع العمر للمصلحين)» است که پنج سال به طول می‌انجامد و شامل مسیرهای تخصصی در حوزه‌های اندیشه، تربیت، تبلیغ و علوم شرعی است.

ویژگی‌های این برنامه‌ها

این برنامه‌ها با ویژگی روش‌مند و سازمان‌یافته بودن متمایز می‌شوند؛ دانش در آن‌ها به صورت پیوسته و مرحله‌ای ارائه می‌شود، نه به شکل درس‌های پراکنده یا نصایح تصادفی. بسیاری از آن‌ها بر اساس اصل تدریج و انتخاب آزاد بنا شده‌اند که مسیر آن‌ها را بلندمدت می‌سازد.

برای نمونه، برنامه «البناء المنهجی» شامل سه مسیر اصلی است: شرعی، فرهنگی و فکری، به علاوه یک مسیر برای حفظ قرآن. هر مسیر بیش از یک سال طول می‌کشد و شرط انتقال به مرحله بعد، قبولی در آزمون‌های دوره‌ای است. در پایان، از شرکت‌کنندگان خواسته می‌شود پروژه‌های فارغ‌التحصیلی ارائه دهند تا گواهی‌نامه‌هایی (که به صورت رسمی معتبر نیستند) به آن‌ها اعطا شود.

این برنامه‌ها دارای چندین ویژگی قابل توجه هستند که برجسته‌ترین آن‌ها استقلال مالی و اداری از نهادهای رسمی است. برخی از آن‌ها به کمک‌های مالی از طریق سکوی «پاترئون» (Patreon) متکی هستند که آزادی عمل بیشتری در محتوا و سازماندهی به آن‌ها می‌دهد. گفتنی است که بیشتر این برنامه‌ها کاملاً رایگان هستند و هیچ هزینه‌ای از شرکت‌کنندگان دریافت نمی‌شود، مگر برای کسانی که تمایل به خرید کتاب‌های چاپی به جای نسخه‌های الکترونیکی موجود دارند.

ویژگی دیگر، تنوع منابع آن‌هاست؛ اساتیدی از کشورهای مختلف در آن‌ها تدریس می‌کنند و به مراجع فکری و فقهی متعددی استناد می‌شود. این امر دانش‌پژوه را از دایره دریافت یک‌جانبه، که محدود به یک شیخ یا یک مکتب فکری است، خارج می‌کند.

همچنین، این برنامه‌ها توانایی بالایی در پرداختن به واقعیت‌های زندگی جوانان و درک پرسش‌های معاصر آن‌ها دارند، که به آن‌ها قدرت بیشتری برای لمس نیازهای نسل جدید و تعامل با دغدغه‌های فکری و دینی آن‌ها می‌بخشد. انعطاف‌پذیری در پذیرش گروه‌های سنی و فرهنگی مختلف، با تمرکز ویژه بر قشر جوان دانشجو، از دیگر ویژگی‌های آنهاست. مهم‌تر از همه، این برنامه‌ها فرصتی برای کسانی فراهم می‌کنند که امکان تحصیل علوم شرعی از طریق کانال‌های سنتی را نداشته‌اند، که این امر آن‌ها را در مقایسه با نهادهای دینی کلاسیک، بازتر و در دسترس‌تر می‌سازد.

با وجود اینکه این برنامه‌ها به ایجاد یک جامعه گسترده با ارزش‌ها و آرمان‌های مشترک کمک می‌کنند، با چالش‌های مهمی نیز روبرو هستند. مهم‌ترین آن‌ها نبود یک چارچوب نهادی رسمی است که از ارزش آکادمیک گواهی‌نامه‌هایشان می‌کاهد. همچنین، به دلیل نبود نظارت مستقیم، حفظ مشارکت و استمرار شرکت‌کنندگان دشوار است.

علاوه بر این، اتکای بسیاری از این برنامه‌ها بر کمک‌های مالی به عنوان منبع اصلی درآمد، آن‌ها را در برابر نوسانات مالی که ممکن است بر تداومشان تأثیر بگذارد، آسیب‌پذیر می‌کند. بزرگ‌ترین چالش، نبود ارتباط زنده و معنوی بین دانشجویان و اساتید و همچنین بین خود دانشجویان است. این مسئله ممکن است به احساس انزوا و فقدان «هم‌صحبتی علمی» منجر شود که همواره بخشی جدایی‌ناپذیر از محیط یادگیری سنتی بوده است.

برخی برنامه‌ها، مانند «البناء المنهجی»، تلاش کرده‌اند با ایجاد گروه‌های تعاملی در اپلیکیشن تلگرام، این مشکل را برطرف کنند. دانشجویان این گروه‌ها را «الصحبة الصالحة» (همراهان نیکوکار) یا «البیئة النظیفة» (محیط پاک) می‌نامند. این گروه‌ها که برای دختران و پسران به صورت جداگانه تشکیل شده‌اند، فضایی برای آشنایی و تعامل آن‌ها فراهم می‌کنند.

همچنین، در برخی شهرها مانند قاهره و طرابلس، طرح‌هایی برای ملاقات‌های حضوری بین دانشجویانِ این برنامه‌ها از طریق برگزاری جلسات دوره‌ای و جشن‌های فارغ‌التحصیلی اجرا شده است. علاوه بر این، برگزارکنندگان این برنامه‌ها تلاش می‌کنند تا از طریق جلسات تعاملی دیجیتال که هر از چند گاهی برای پاسخ به سؤالات برگزار می‌شود، ارتباط مستقیم خود را با دانشجویان حفظ کنند. وجود کانال‌های پشتیبانی فنی مانند ربات در تلگرام و کادرهای فنی متخصص برای ارتباط با دانشجویان و ارائه پشتیبانی مستمر نیز از دیگر اقدامات در این زمینه است.

این برنامه‌ها چه موضوعاتی را مطرح می‌کنند؟

اکثر این برنامه‌های دینی تنها به جنبه‌های وعظ یا مسائل شرعی محدود نمی‌شوند. با وجود اینکه گفتمان سیاسی مستقیمی را دنبال نمی‌کنند و بر جنبه آموزشی تمرکز دارند، اما از واقعیت‌ها و مسائل سیاسی پیرامون خود جدا نیستند.

همچنین، بیشتر این برنامه‌ها به دنبال جبران فقدان کنشگری سیاسی با موفقیت اقتصادی نیستند، برخلاف برخی تجربیات دیگر که پیش‌تر به آن‌ها اشاره کردیم. بیشتر این برنامه‌ها بدون دریافت هیچ‌گونه هزینه مادی ارائه می‌شوند که ماهیت رسالت‌محور آن‌ها را نشان می‌دهد.

اما در مورد نظام آموزشی این برنامه‌ها، دو بخش اصلی وجود دارد. بخش اول: برنامه‌های درسی شامل متون اصلی، شروح و حواشی در اصول فقه، تفسیر، حدیث و زبان عربی است. فلسفه این آموزش در درجه اول بر پایه الگوی سنتی قدیمی است که پیش از دوران استعمار در سراسر جهان اسلام رایج بود، اما با شرح و سبکی معاصر، ساده‌شده و به شکلی تدریجی و منظم ارائه می‌شود. بخش دوم به جنبه‌های تربیتی، روش‌های تزکیه نفس و آموزش‌های فرهنگی می‌پردازد.

به طور کلی، بیشتر موضوعات این برنامه‌ها حول محور تقویت مرجعیت وحی، شناخت اصول و قواعد اسلام، سازگاری میان ایمان و علم و اثبات صحت قرآن و سنت می‌چرخد. همچنین به موضوعاتی مانند پایه‌ریزی تفکر انتقادی، پرداختن به شبهات فکری که مسلمانان را در دین خود دچار تردید می‌کند، در کنار تزکیه نفس، اعمال قلبی و اخوت اسلامی می‌پردازند. با این حال، تعداد کمی از برنامه‌ها مسیری متفاوت را دنبال کرده و به جزئیات اختلافات فقهی و عقیدتی مشغول می‌شوند.

در حالی که اکثر برنامه‌ها بر موضوعات بنیادین شرعی تمرکز دارند، برنامه‌های شیخ احمد السید به طور خاص بر مسائل هویت و اصلاح، در کنار تأکید بر اصول و اهداف سنتی اسلامی، متمرکز است. پروژه او را می‌توان به عنوان بازتولید ساختارهای دینی سنتی در قالبی معاصر درک کرد که به نیازهای نسل دیجیتال پاسخ می‌دهد و با پرسش‌های روز آن‌ها تعامل می‌کند.

با وجود تمرکز برنامه‌های شیخ بر فرهنگ، ساختار فکری و اصول دین، این برنامه‌ها تنها به این جنبه‌ها محدود نمی‌شوند. یکی از شرکت‌کنندگانِ در برنامه «البناء المنهجی» می‌گوید: «شیخ هویت اسلامی را در ما تقویت کرد و روحیه تعلق به دین و فعالیت اسلامی را در ما زنده کرد.»

محمود زکریا، دانشجوی مصری در اوایل بیست سالگی و از شرکت‌کنندگان برنامه «البناء المنهجی»، توضیح می‌دهد که برنامه‌های السید جنبه‌های واقعی زندگی او را لمس می‌کند: «بیشتر مثال‌هایی که شیخ احمد السید در سخنرانی‌هایش به کار می‌برد، جدید و معاصر هستند و اغلب به چیزهایی در زندگی روزمره ما مربوط می‌شوند، مانند زندگی دانشجویی و چالش‌هایی که در عصر خود با آن‌ها روبرو هستیم، مثل شهرت و شهوات. من در زندگی روزمره‌ام با موقعیت‌هایی روبرو شده‌ام که در آن‌ها متون شرعی از قرآن یا حدیث را که از طریق درس‌هایمان در البناء المنهجی به یاد آورده بودم، احساس کردم.»

آنچه برنامه‌های السید را از دیگران متمایز می‌کند، این است که بیشتر گروه‌های سنی را با توجه به طبقات اجتماعی، مسائل و پراکندگی جغرافیایی‌شان هدف قرار می‌دهد. السید برنامه‌هایی را برای پوشش همه گروه‌های سنی، از جمله کودکان و زنان، اختصاص داده است، اما بیشتر برنامه‌های او بر گروه سنی ۱۶ تا ۳۰ سال تمرکز دارد و به نظر می‌رسد بیشترین گروهی که به برنامه‌های السید پیوسته‌اند، دانشجویان دانشگاه هستند.

تاکنون هیچ برنامه دیجیتالی از نظر جامعیت، روش‌مندی و گستردگی با برنامه «البناء المنهجی» قابل مقایسه نیست. اگرچه «آکادمی زاد» از نظر ساختاری به آن نزدیک است، اما نیازهای بخش وسیعی از جوانان را که به دنبال ساختار فکری و فرهنگی در کنار مبانی شرعی هستند، برآورده نمی‌کند. همانطور که یکی از دانشجویان «البناء المنهجی» می‌گوید: «من در آکادمی زاد شرکت کردم، اما همه دروس آن صرفاً شرعی و بدون هیچ‌گونه دوره فکری یا فرهنگی بود.»

واضح است که جنبه فرهنگی و فکری، ستون اصلی برنامه‌های السید را تشکیل می‌دهد. نیمی از دروس برنامه «البناء المنهجی» به موضوعات مرتبط با فرهنگ و تعامل با مسائل روز، به استثنای جنبه‌های اقتصادی، اختصاص دارد. تعدادی از شرکت‌کنندگان این برنامه معتقدند که بخش فرهنگی بیشترین تأثیر را داشته، زیرا به تعمیق درک آن‌ها از جهان، شکل‌گیری آگاهی‌شان نسبت به مسائل مهم مسلمانان و ارائه ابزارهایی برای تعامل آگاهانه با محیط اطرافشان کمک کرده است.

با وجود پیشینه سلفی السید و اتکای او در بخش شرعی برنامه‌هایش به شروح علمایی مانند ابن‌العثیمین و عبدالکریم الخضیر، گفتمان او در بسیاری از جنبه‌ها از الگوی سنتی سلفی فراتر می‌رود. او در انتخاب منابع درسی خود به روشی سخت‌گیرانه پایبند نیست، بلکه طیف وسیعی از مراجع اسلامی را می‌پذیرد و دانشجویانش را راهنمایی می‌کند تا بین آنچه پذیرفتنی است و آنچه رد می‌شود، تمایز قائل شوند. با این حال، ردپای واضحی از مکتب سلفی اصلاح‌طلب در عربستان سعودی در برنامه‌های او دیده می‌شود، که از طریق استفاده از کتاب‌های شخصیت‌های جریان «الصحوة» (بیداری اسلامی) که برخی از آن‌ها در سال‌های اخیر بازداشت شده‌اند، مشهود است.

چرا جوانان به این برنامه‌ها می‌پیوندند؟

می‌توان گفت برجسته‌ترین ویژگی بسیاری از این برنامه‌ها، ارتباط آن‌ها با واقعیت‌های اجتماعی، روانی و فرهنگی است که جوانان عرب در آن زندگی می‌کنند. یکی از شاگردان السید با بیان اینکه دور از پایبندی دینی بزرگ شده، توضیح داد که آشنایی‌اش با السید در جریان تلاش برای یافتن پاسخ به پرسش‌های فکری‌ای بوده که ذهنش را به خود مشغول کرده بود.

یک جوان مراکشی ویدیویی در یوتیوب منتشر کرد و در آن از تجربه شخصی خود با برنامه‌های السید سخن گفت. یکی از دلایلی که او برای متقاعد کردن دنبال‌کنندگانش برای پیوستن به این برنامه‌ها ارائه داد، این بود که این برنامه‌ها ارتباط بیشتری با واقعیت زندگی جوانان، دغدغه‌های فکری آن‌ها و مسائل معاصری که جهان اسلام با آن روبروست، دارند.

در همین حال، یک جوان سوری دیگر توضیح داد که انگیزه‌اش برای پیوستن به این برنامه‌ها، توجه آن‌ها به مسائل اصلی و کلان و نگاه جامعشان به شریعت بوده است. در تجربه‌ای متفاوت، یک جوان سعودی که قبلاً تفکر تکفیری داشت و به گروه «الاحباش» پیوسته بود، به لطف آموزه‌هایی که از این برنامه‌ها دریافت کرد، این مسیر را رها کرد.

رغده السعداوی، دانشجوی لیبیایی در دانشگاه استانبول، مدت‌ها از آشفتگی فکری و تضاد آراء رنج می‌برد و در سردرگمی گرفتار بود. اما پس از پیوستن به برنامه «البناء المنهجی»، به ثبات فکری‌ای که به دنبالش بود دست یافت، پایه‌های معرفتی‌اش استوار شد و سرانجام آرامشی را که همیشه در جستجوی آن بود، پیدا کرد.

ناکامی نهادهای دینی رسمی؛ نمونه الأزهر

تجارب این جوانان نشان می‌دهد که دین‌داری رسمی در اکثر کشورهای عربی دیگر قادر به جذب نسل جدید، افکار و تنوع آن‌ها نیست و در واقع، جذب گروهی از جوانان که این برنامه‌های دینی آنلاین آن‌ها را به خود جلب کرده‌اند، برای نهادهای رسمی دشوار است.

برای نمونه، در مورد مصر، اکثر شخصیت‌هایی که الهام‌بخش همان گروه از جوانانی بودند که بعدها تحت تأثیر برنامه‌های السید قرار گرفتند، اکنون پشت میله‌های زندان هستند؛ افرادی مانند ایمن عبدالرحیم، انس سلطان و شیوخ مؤسسه شیخ العمود. با غیاب و زندانی شدن این نخبگان و همچنین ناتوانی نهاد الازهر در پر کردن این خلأ و شکست گفتمان آن در جذب جوانان، بسیاری از این نوجوانان گمشده خود را در برنامه‌های السید و امثال او یافتند.

حتی طرح «کلاس‌های علمی» در الازهر که با حمایت شیخ الازهر، احمد الطیب، و با موافقت دولت از سال ۲۰۱۳ راه‌اندازی شد، نتوانست گروهی از جوانان را که جذب برنامه‌های السید و دیگران شده بودند، به خود جلب کند. مشکل فقط در محتوای این کلاس‌ها که به نظر می‌رسد از دغدغه‌های واقعی جوانان دور است، نیست، بلکه در سبک سنتی شیوخی که آن‌ها را اداره می‌کنند نیز هست.

در طول مصاحبه‌ها با تعدادی از شرکت‌کنندگان این برنامه‌ها، گرایش آشکاری در میان این جوانان برای جستجوی «علم و دین‌داری» خارج از چارچوب‌های رسمی مشاهده شد؛ چارچوب‌هایی که به نظر آن‌ها سطحی، سهل‌گیر و ناتوان از پاسخگویی به پرسش‌های معاصرشان شده‌اند.

همچنین، برخی از آن‌ها از گفتمان رسانه‌های دینی سنتی و پدیده «مبلغان جدید» ابراز ناامیدی کردند و معتقد بودند که این الگوها دیگر بیانگر نیازها و خواسته‌های بخش وسیعی از دانش‌آموزان و دانشجویان در جهان عرب نیستند.

در واقع، ناتوانی دین‌داری رسمی یا مورد حمایت نهادهای دینی سنتی، تنها به عدم جذب اکثریت جوانان محدود نشد، بلکه به تعمیق بحران معرفتی و احساس بیگانگی آن‌ها از دین نیز کمک کرد.

این امر به دلیل ارتباط تنگاتنگ این نهادهای روحانیت با قدرت، تلاش آن‌ها برای سلطه بر حوزه دینی و دوری‌شان از دغدغه‌ها و واقعیت‌های معاصر جوانان است. در نتیجه، بسیاری از جوانان به دنبال جایگزین‌هایی خارج از چارچوب‌های رسمی و مسیرهایی که بیانگر آرزوها و پرسش‌هایشان باشد، رفتند.

در سایه صحنه دینی از هم گسیخته و فقدان الگو برای جوانان، به ویژه با توجه به تغییرات و رویدادهای سیاسی متعدد در منطقه عربی، روی آوردن هزاران جوان به این برنامه‌ها به نظر می‌رسد تنها فضای تنفس موجود باشد.

در واقع، حجم استقبال از این برنامه‌ها گواهی بر گستردگی تأثیر آنهاست. به عنوان مثال، با وجود اینکه برنامه «البناء المنهجی» بیش از چهار سال طول می‌کشد، دوره‌های ثبت‌نام آن شاهد حضور گسترده‌ای است که در آخرین دوره از ۶۰۰ هزار شرکت‌کننده فراتر رفت، که بیش از ۱۰۰ هزار نفر از آن‌ها از مصر بودند.

مخالفان این برنامه‌ها

با وجود اینکه بسیاری از علما و شیوخ مشهور این برنامه‌ها را تأیید کرده‌اند، انتقاداتی نیز به بنیان‌گذاران و ماهیت این برنامه‌ها وارد است. به عنوان مثال، برخی احمد السید را به گرایش به «فمینیسم» متهم کرده و به دلیل سخنرانی‌هایش درباره «بنیان‌گذاری روش‌مند مسائل زنان» که در آن تلاش کرده به برجسته‌ترین مشکلات معاصر مربوط به زنان بپردازد، به او لقب «شیخ فمینیسم اسلامی» داده‌اند.

درون خود محافل سلفی نیز مواضع متفاوتی نسبت به برنامه‌های شیخ احمد السید وجود دارد. در حالی که برخی سلفی‌ها در عربستان، مصر و کویت او را به کمرنگ کردن ماهیت عقیدتی سخت‌گیرانه سلفی‌گری و نزدیک کردن اختلافات با گروه‌های مخالف متهم می‌کنند و پروژه او را «اندیشه اخوانی با ظاهری سلفی» توصیف می‌کنند، دیگران کاملاً برعکس فکر می‌کنند. آن‌ها برنامه‌های او را در عقیده، تندرو می‌دانند که با تکیه بر میراث ابن عبدالوهاب و ابن تیمیه، دیدگاه‌های جریان وهابیت را ترویج می‌کند. این دیدگاه توسط دکتر عبدالقادر الحسین، استاد تفسیر و علوم قرآن، در نقد علنی‌اش به برنامه‌های السید بیان شد: «من مردم را از دنبال کردن برنامه‌ای به نام البناء المنهجی برحذر داشتم، زیرا این مقدمه‌ای برای وارد کردن آن‌ها به کوره فرقه وهابیت است، جایی که ابن تیمیه شیخ یگانه و بدون شریک اسلام می‌شود و ابن عبدالوهاب معیار سنجش علمای اسلام قرار می‌گیرد.»

از سوی دیگر، علی السالم، مبلغ کویتی، انتقادات تندی را به برنامه‌های مشابه آنچه شیخ احمد السید ارائه می‌دهد، وارد کرد. او به طور خاص از السید انتقاد کرده و با استناد به پیشینه علمی و شرایط تحصیل او در دوران زندان، که دکتر عبدالعزیز العلوان یکی از برجسته‌ترین افراد تأثیرگذار بر او بود، وی را فاقد صلاحیت برای تدریس علوم شرعی دانست.

السالم همچنین به برخی از منابع درسی مورد استفاده در «البناء المنهجی»، مانند کتاب‌های شیخ محمد صالح المنجد و ابراهیم السکران، اعتراض کرد و آن‌ها را برای ساختن یک برنامه درسی شرعی استوار، نامناسب دانست.

السالم با انتقادات تند، برنامه‌های السید و دیگران را به «ریختن زهر در عسل» و سوءاستفاده از احادیث و «بهانه سلف» برای نفوذ در جوانان متهم کرد. از نظر السالم، این برنامه‌ها چیزی جز ابزاری برای نفوذ به ذهن جوانان و آماده‌سازی آن‌ها برای پذیرش ایده‌های فکری و سازمانی نزدیک به جماعت اخوان المسلمین نیست. لحن او نشان می‌دهد که انگیزه این نقد ممکن است احساس این باشد که این برنامه‌ها در حال کنار زدن نهادهای دینی سنتی هستند، موضوعی که در اظهاراتش به آن اشاره کرد: «آن‌ها همچنان به ابداع و اختراع چنین برنامه‌هایی ادامه می‌دهند تا مردم را به دام بیندازند و آن‌ها را به عروسک‌های فکری تبدیل کنند که روش سید قطب و اخوان المسلمین را دنبال می‌کنند. باید از حلقه‌های مشکوکی که صاحبانشان به سازمان‌های اسلام سیاسی یا گروه‌های ناشناس و مشکوک تعلق دارند، به شدت پرهیز کرد. باید به حلقه‌های رسمی و مورد اعتماد دولت مراجعه کرد.»

در نهایت، نظرات درباره این برنامه‌ها بین کسانی که آن را پروژه‌ای امیدوارکننده برای بازسازی آگاهی و دانش اسلامی می‌دانند و کسانی که آن را خطری برای میراث شرعی یا دروازه‌ای برای ایدئولوژیک کردن جوانان می‌بینند، تقسیم شده است. با افزایش این برنامه‌ها، آن‌ها دیگر یک پدیده حاشیه‌ای نیستند، بلکه احتمال گسترش آن‌ها در آینده نزدیک وجود دارد. این موضوع پرسش‌های اساسی را برمی‌انگیزد: آیا ما شاهد افول تدریجی نقش نهادهای سنتی روحانیت هستیم؟ و آیا این پدیده، آگاهی اسلامی جوانان را در سال‌های آینده شکل خواهد داد؟

منبع:raseef22

1
تعداد بازدید:
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، چهار راه ولیعصر(عج)
تماس: ۹۳۵۳۲۷۲۷۶۳
3466
بازدید سایت: 
محیط شناسی روابط فرهنگی