بر فراز تپهای سنگی در جنوب شرقی تهران، زیارتگاه بیبی شهربانو قرار دارد، شاهزادهای ایرانی که دختر آخرین پادشاه ساسانی ایران بود.
پس از فتح اسلامی، گفته میشود که او با امام حسین(ع)، نوه پیامبر اسلام(ص)، ازدواج کرد. پس از شهادت امام حسین(ع) در کربلا، شهربانو گریخت و به شرق پناه برد.
طبق گفتهها، وقتی به کوه رسید، دشمنانش در تعقیب او بودند. در دامنه کوه، دعا کرد که نجات یابد و صخرهها شکافته شدند و او را در خود جای دادند تا از به اسارت رفتن توسط قاتلان همسرش در امان بماند.
این داستان مدتهاست که زائران ایرانی را به این زیارتگاه جذب کرده است.
شهربانو بهخوبی دو بخش کلیدی هویت ایرانی را به هم پیوند میدهد: گذشته ایرانی و حالِ اسلامی.
بازارها و زیارتگاهها: روزی در ملتان
این روزها، اگر از زیارتگاه بیبی شهربانو بازدید کنید، احتمال دارد به اندازه زائران ایرانی، زائران پاکستانی یا هندی را نیز ببینید.
در یکی از بازدیدهای اخیر، یک گروه بزرگ پاکستانی را دیدم که در میان تعداد کمتری از زائران ایرانی و عراقی، اکثریت را تشکیل میدادند.
یکی از بازدیدکنندگان پاکستانی گفت که این گروه از کراچی بهصورت زمینی سفر کردهاند تا به زیارتگاههای مهم در مشهد و قم بروند و سفر خود را در زیارتگاه بیبی شهربانو به پایان میرسانند.
این جریان زائران بخشی از یک شبکه رو به رشد گردشگری مذهبی در جهان اسلام است که ایران را به کشورهای اطراف، بهویژه پاکستان، هند، عراق، لبنان و کشورهای حاشیه خلیج فارس متصل میکند.
این زیارتگاهها عمدتاً بر مقبرههای دوازده امام شیعه متمرکز است. اگرچه بیشتر این مقبرهها در عراق قرار دارند، اما برخی در ایران هستند و از آنجا که ایران نسبت به عراق امنتر و دسترسی به آن آسانتر است، به یکی از مراکز اصلی زیارت تبدیل شده است.
مهمترین اماکن زیارتی شامل مشهد، محل دفن امام رضا، امام هشتم شیعیان، و قم، محل دفن خواهر او، حضرت معصومه، است. همچنین مقبرههای کوچکتری از بستگان ائمه در تهران قرار دارد.
برخی تورها هر دو کشور ایران و عراق را در یک سفر زیارتی پوشش میدهند، در حالی که برخی دیگر فقط بر ایران متمرکز هستند.
اگرچه بیشتر زائران شیعه هستند، اما تعداد قابل توجهی از اهل سنت نیز به این زیارتگاهها میآیند. این موضوع بهویژه در مورد هند و پاکستان صادق است، جایی که امامان شیعه در میان بسیاری از اهل سنت نیز مورد احترام تاریخی بودهاند.
در هر شهر زیارتی ایران، میتوان نشانههای رونق زیارت از جنوب آسیا را مشاهده کرد. در بخش قدیمی قم، تابلوهای اردو با تابلوهای فارسی و عربی رقابت میکنند.
سالانه ۲۰ میلیون زائر از قم بازدید میکنند. اگرچه اکثریت آنها ایرانی هستند، اما از شرق و غرب جهان نیز زائران زیادی به این شهر میآیند.
جهانوطنی ایرانی
وقتی درباره جهانوطنی (Cosmopolitanism) فکر میکنیم، اغلب به مکانهایی مانند دبی میاندیشیم، جایی که افراد از کشورهای مختلف برای کار به آنجا میآیند. اما در ایران، یک نوع جهانوطنی زیارتی وجود دارد که عبادتکنندگان را از سراسر جهان گرد هم میآورد.
زائران پاکستانی و هندی در بازارها و مساجد به یکدیگر میرسند و آنها نیز با عراقیها، لبنانیها، افغانها و بسیاری دیگر دیدار میکنند.
در دبی، اگرچه همه این گروهها ممکن است حضور داشته باشند، اما ساختار اقتصادی نئولیبرالی و تفاوتهای طبقاتی میان ثروتمندان و فقرا، آنها را از یکدیگر جدا میکند.
اما در اطراف زیارتگاهها، این گروهها آزادانه با یکدیگر تعامل دارند، در قیمتها چانه میزنند، غذاهای جدید را در رستورانها امتحان میکنند و نمادهای مذهبی را در بازارهای محلی بررسی میکنند.
سبک نقاشیهای ایرانی و تصاویر مذهبی اسلامی در میان جوامع شیعه در سایر نقاط جهان محبوبیت فزایندهای پیدا کرده است. این موضوع بیشک تحت تأثیر سوغاتیهایی است که زائران از سفرهای خود به خانه میبرند.
برای زائرانی از کشورهایی مانند پاکستان، افغانستان، عراق و بحرین که جوامع شیعه آنها اغلب تحت فشار و خشونت قرار دارند، سفر به ایران مانند نفسی تازه است.
ایران، تجربهای متفاوت برای زائران
هنگامی که زائران ایران را طی میکنند، با یک سیستم سیاسی متفاوت روبهرو میشوند: یک جمهوری اسلامی بهشدت متمرکز که در آن بزرگراهها توسعهیافتهاند و امنیت و نظم بهشدت برقرار است.
از آنجا که ایران یکی از معدود کشورهای دارای اکثریت شیعه در جهان است، شیعیان کشورهای همسایه اغلب با ایران مرتبط دانسته میشوند. به همین دلیل، آنها مجبورند هویت خود را با توجه به ایران شکل دهند و ارائه کنند.
زیارت یکی از معدود فرصتهایی است که شیعیان میتوانند ایران را از نزدیک ببینند. سفر به ایران نه تنها فرصتی برای دعا در زیارتگاههای مردان و زنان مقدس است، بلکه فرصتی برای ارزیابی جوانب مثبت و منفی مدل سیاسی ایران نیز محسوب میشود.
نشانههای فرهنگی پیوندهای قدیمی
افزایش محبوبیت سمبوسه به عنوان یک غذای فستفود ایرانی نشاندهنده رونق زیارتگاههای جنوب آسیایی است، اما همچنین اشاره به تاریخ طولانی روابط میان این کشورها دارد.
اگرچه مردم جنوب آسیا سمبوسه را غذایی محلی و بومی میدانند، اما تاریخنگاران بر این باورند که این غذا در اصل از آسیای مرکزی آمده و ابتدا به خاورمیانه و سپس به هند معرفی شده است.
امروز در ایران، این تاریخ کمتر شناخته شده است و بسیاری از مردم سمبوسه را غذایی عربی از سواحل خلیج فارس میدانند، همانند فلافل. اما از آنجا که مردم جنوب آسیا نیز سمبوسه را دوست دارند، خیابانهای اصلی قم اکنون پر از مغازههایی است که این میانوعده پرطرفدار را عرضه میکنند.
سمبوسه نمادی از پیوند دیرینه ایران و جنوب آسیا است. این ارتباط تنها به دین اسلام که از طریق ایران وارد جنوب آسیا شد، محدود نمیشود، بلکه همچنین شامل یک تاریخ طولانی از زبان و فرهنگ فارسی است که این دو منطقه را با آسیای مرکزی مرتبط میساخت.
پژوهشگران این فرهنگ مشترک را «جهانشهری فارسی» نامیدهاند. به مدت پنج قرن و تا ورود بریتانیاییها، فارسی زبان مشترک در هند بود. در ایران و آسیای مرکزی، همانند جنوب آسیا، همواره زبانهای متعددی وجود داشته است، اما فارسی زبانی بود که افراد را به یکدیگر متصل میکرد، صرفنظر از زبانی که در خانه صحبت میکردند.
امروزه حدود نیمی از ایرانیان با زبانی غیر از فارسی (مانند ترکی آذری، کردی، بلوچی، عربی، ترکمنی و غیره) بزرگ میشوند، اما فارسی همچنان زبانی است که همه را به یکدیگر پیوند میدهد.
با این حال، جهانشهری فارسی ریشههایی عمیقتر از اسلام دارد. آرامگاه بیبی شهربانو در خارج از تهران این حقیقت را برجسته میکند.
همانند بسیاری دیگر از زیارتگاههای ایران، گفته میشود که این مکان قبلاً یک آتشکده زرتشتی بوده که به الهه آناهیتا اختصاص داشته است، الههای که دربارهاش افسانهای مشابه با داستان بیبی شهربانو وجود دارد.
از سوی دیگر، زرتشتیگری—که پیش از اسلام، دین رسمی ایران بود—ویژگیهای مشترکی با آیین هندو دارد. به عنوان مثال، در متون مقدس زرتشتی، اوستا، اهورامزدا به عنوان خدای یکتا معرفی شده است، در حالی که در وداهای هندو، او با شر مرتبط است. همچنین، در زرتشتیگری، موجودات معنوی به نام «دیوان» با شر پیوند دارند، در حالی که در آیین هندو، «دِواها» (خدایان) با نیکی مرتبطاند.
این اشتراکات نشاندهنده منشأ مشترکی است که از آن، این دو دین به مسیرهای جداگانهای رفتند.
همچنین، زبانهای فارسی و هندی از یک زبان مشترک منشعب شدهاند؛ به همین دلیل، سانسکریت و فارسی باستان هم در دستور زبان و هم در واژگان، شباهتهای زیادی دارند که برخی از آنها همچنان در زبانهای امروزی باقی مانده است.
در دوران جدیدتر، زرتشتیان همواره ارتباط نزدیکی میان ایران و جنوب آسیا حفظ کردهاند. طی دو هزار سال گذشته، هزاران زرتشتی ایرانی از ایران و آسیای مرکزی به آنچه اکنون هند و پاکستان است مهاجرت کردهاند و امروزه به نام «پارسیان» یا «ایرانیها» شناخته میشوند.
حضور آنها—و همچنین آتشکدههایشان در شهرهایی مانند بمبئی و کراچی—یادآور پیوندهای طولانیمدت و مداوم جنوب آسیا با ایران است.
پس از آنکه زرتشتیگری دیگر دین رسمی ایران نبود و اکثر زرتشتیان به اسلام گرویدند، آنها مکانهای مقدس خود را با خود بردند. بسیاری از آتشکدهها به مرور زمان به زیارتگاههای اسلامی تبدیل شدند و مکانهایی که برای قرنها مقدس بودند، همچنان قداست خود را حفظ کردند، هرچند با نامهایی متفاوت.
این فرآیند، یعنی تبدیل معابد زرتشتی به زیارتگاههای اسلامی، منحصر به اسلام نیست. به عنوان نمونه، مهمترین مکانهای مقدس مسیحیت در اورشلیم و بیتلحم در فلسطین، بر روی بقایای معابد بتپرستی رومی ساخته شدند که در جریان مسیحی شدن امپراتوری تخریب شدند.
به طور مشابه، بسیاری از مکانهای مقدس هندو قبلاً محل پرستش خدایان محلی بودهاند که به مرور زمان تحت سنتهای برهمنی قرار گرفتند. با گذشت زمان، حافظه خدایان اولیه یا فراموش شد یا اهمیت کمتری یافت، در حالی که ارتباط آن مکانها با چهرههای مذهبی برهمنی برجستهتر شد.
در بسیاری از موارد، افراد با دلایل مختلف در این مکانها به عبادت ادامه دادند؛ پدیدهای که نهتنها در جنوب آسیا، بلکه در ایران نیز رایج است، جایی که بسیاری از زیارتگاهها بین مسلمانان، یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان مشترک است.
نباید فراموش کرد که خود زرتشتیگری زمانی دین رسمی یک امپراتوری بود، به همین دلیل بسیاری از زیارتگاههای آن احتمالاً روی بقایای معابد بتپرستی پیشین ساخته شدهاند.
در زیارتگاه بیبی شهربانو، لایههای مختلف این گذشته مشترک—زرتشتی، اسلامی و ایرانی—در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
زائران جنوب آسیا قرنهاست که به ایران میآیند. بر اساس تحقیقاتی که در آرشیوهای تاریخی کتابخانه بریتانیا انجام دادهام، کنسول بریتانیا در مشهد در دهه ۱۹۲۰ تخمین زده بود که ماهانه حدود ۱۰۰ زائر هندی از این شهر بازدید میکنند.
اما با افزایش سهولت سفر و بهبود گسترده زیرساختهای ایران پس از انقلاب ۱۹۷۹، اکنون میلیونها زائر از جنوب آسیا راحتتر از همیشه میتوانند راهی ایران شوند.
زائرانی که سوار بر اتوبوسهای زیارتی از کراچی به تهران میآیند، در واقع سرزمینهایی را دوباره به یکدیگر متصل میکنند که در اثر استعمار از هم جدا شدهاند.
اگر در گذشته، ایرانیان و مردم جنوب آسیا بیشتر احتمال داشت که در دبی یا کشورهای غربی با یکدیگر ملاقات کنند، امروزه خیابانهای قم، مشهد یا تهران مکانهای محتملتری برای این دیدارها هستند.[1]
[1] dawn.com/news/1449825