محیط شناسی روابط فرهنگی

مولفه‌های ناسیونالیسم جدید سعودی

پنجشنبه ۱۴۰۳/۰۹/۲۹
نویسنده:

از سال 2018 که سعودی فک ارتباط با گفتمان وهابیت را علنی کرد، برنامه‌های گوناگونی برای پی‌ریزی یک هویت متفاوت از هویت سلفی وهابی صورت گرفت که بخش عمده‌ای از آن در قالب چشم انداز 2030 سال 2016 طرح‌ریزی شده بود. طرح های که قرار بود هویت دولت نجدی را…

از سال 2018 که سعودی فک ارتباط با گفتمان وهابیت را علنی کرد، برنامه‌های گوناگونی برای پی‌ریزی یک هویت متفاوت از هویت سلفی وهابی صورت گرفت که بخش عمده‌ای از آن در قالب چشم انداز 2030 سال 2016 طرح‌ریزی شده بود. طرح های که قرار بود هویت دولت نجدی را که از زمان تاسیس حکومت سوم سعودی تا آن هنگام تقریبا دست نخوره باقیمانده بود، دچار تحولی عمیق و جدی نماید. هویت برساخته سعودی تا آن هنگام تقریبا تهی از مظاهر و نمادهای ملی بود و عمدتا بر مفاهیم دینی با قرائت وهابی و آداب و سنن اجتماعی قبیله‎ای استوار بود.

با انتقال قدرت تصمیم سازی و اجرا به نسل سوم حکام سعودی و از بین رفتن چالش‌های اجتماعی که عمده پادشاهان نسل اول و دوم برای تغییر ریشه‌ای با آن مواجه بودند، عبور از جامعه سنتی و آموزه‌های هزینه‌زای وهابیت در دستور کار قرار گرفت و اندیشه‌هایی در مرکز توجه دولت جدید قرار گرفت که بر به حاشیه راندن نه تنها وهابیت بلکه هر نوع ایده اسلام سیاسی و یا حتی اجتماعی تاکید دارد. قدسیت زدایی از اماکن مقدسه مکه و مدینه با اقداماتی همچون برچیدن تابلوهای ممنوعیت ورود غیر مسلمانان به محدوده حرم مکی و ورود بدون رعایت توریست‌ها به صحن مسجد نبوی اجرایی شد، ممنوعیت اختلاط زن و مرد حتی در اماکن عمومی جای خود را به کنسرت‌های رقص مردان با زنان داد و هئیت امر به معروف سعودی که برای دهه‌ها با حضور گسترده در جای‌جای عربستان اصرارداشت با اقدامات افراطی فهم وهابیت از دین را بر جامعه تحمیل کند، منحل و به‌ناگهان ناپدید شد و منطقه‌ای به نام العُلا در شمال مدینه منوره که تاپیش از این علمای مذهبی به دلیل تعلق داشتن آن به قوم ثمود آن را سرزمین نفرین‌شدگان می‌نامیدند و مسلمانان را حتی از عبور از آن برحذر می‌داشتند، اکنون با سرمایه‌گذاری هنگفت ۱۵ میلیارد دلاری در حال تبدیل شدن به مرکز توریسم تاریخی به موازات حرمین شریفین به عنوان مرکز گردشگری مذهبی و نماد منطقه حجاز و شبه جزیره است.

علاوه بر این تحولات، تغییر تاریخ آغاز حکومت سعودی از همپیمانی محمد بن‌سعود و محمد بن‌عبدالوهاب به تاسیس درعیه که خاستگاه آل‌سعود است، تعیین روز ملی و برگزاری گسترده جشن‌های ملی، استفاده وسیع از نمادهای ملی مانند پرچم، سرودهای ملی، افراط در به کار گیری مفاهیمی مانند وطن و ملت و تمرکز بر حل مسائل و مشکلات داخلی به جای اصرار بر توسعه نفوذ خارجی، حاکی از ریل‌گذاری آل‌سعود در مسیر رسیدن به نسخه‌ای جدیدی از ناسیونالیسم است که در آن هویت سعودی بر هر نوع هویت دیگری اعم از اسلامی، عربی یا حتی خلیجی رجحان دارد.

هرچند این روند منحصر به چند سال اخیر تصدی ملک سلمان نیست و پروژه‌هایی مانند تاسیس غول‌های رسانه‌ای MBC و روتانا و اعزام ده‌ها هزار دانشجو تحت عنوان "بورسیه تحصیلی خادم الحرمین الشریفین" در زمان ملک عبدالله به بزرگترین و معتبرترین دانشگا‌ه‌های غربی و در نتیجه پرورش نخبگانی متفاوت و تاثیرگذار بر جامعه سنتی، از دهه 90 میلادی در عربستان آغاز شده بود اما با به قدرت رسیدن محمد بن‌سلمان، پرشتاب‌تر از پیش در ابعادی گسترده و بدون چالش‌های گذشته در حوزه‌های مختلف تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و... درحال پیگیری است.

تاریخ که سنگ‌بنای هویت هر خطه و هر ملتی است، برای این بازتعریف هویتی ملی‌گرایانه سعودی از اهمیت بسیاری برخوردار است، به طوری که نقطه عزیمت گفتمان ناسیونالیستی جدید در عربستان را باید در روایت‌هایی که از تاریخ این منطقه روایت می‌شود جستجو کرد. در واقع آغاز روایت تاریخ حکومت سعودی به سال ۱۷۴۴ و پیمان میان محمد بن‌سعود و محمد بن‌عبدالوهاب باز می‌گردد، اما نگاه خاندان سعودی به خاندان آل‌شیخ نه یک هم‌پیمان و شریک قدرت و حکومت، بلکه ابزاری جهت کسب مشروعیت و تقویت پایه حکومت در مواقع ضرورت بوده و در عین حال در طول دهه‌های متمادی و به طور خاص در دو دهه گذشته همواره مترصد فرصتی برای تضعیف نهاد دین در ساختار حاکمیت بوده‌اند.

مفهوم ملی‌گرایی تا مدت‌ها موضوعی بی‌ارتباط با جامعه سعودی به شمار می‌آمد؛ چرا که هم علمای دین آن را شرک می‌دانستند و هم جامعه قبیله‌ای عربستان درک چندانی از مفهوم ملت و ملیت نداشت. در این شرایط، اعلام روز ملی عربستان در سال ۲۰۰۵ توسط ملک عبدالله، نوعی دهن‌کجی آشکار به علما بود و این اقدام نه فقط یک تصمیم فرهنگی و اجتماعی، بلکه قسمتی از یک پروژه کلان‌تر برای مرکززدایی از نهاد دین در ساختار قدرت عربستان به شمار می‌آمد.

پس از آن و در سال‌های اخیر، این پروژه به قوت و در سطحی بسیار علنی‌تر به گسترش خود ادامه داد و تحت عنوان مدرنیزاسیون، به ابزار مشروعیت‌بخشی به رژیم سیاسی سعودی بدل شد. بحران مشروعیت مسئله‌ای بود که به‌ویژه پس از جنگ خلیج کویت در دهه ۹۰، نگرانی عمیقی برای آل‌سعود ایجاد کرده بود؛ از همین رو دولت سعودی در صدد برآمد تا به شکلی منسجم، روند تولید و روایت تاریخ و اقتصاد، حافظه و خاطره را در کشور به دست گرفته، هدایت کرده و روایت تازه‌ای از تاریخ ارائه دهد که به جای تمرکز بر هویت مذهبیِ وهابی به خدمات آل‌‌سعود و نقش‌ آن‌ها در ملت‌سازی توجه کند.

در این راستا، مضاوی الرشید، پژوهشگر عربستانی معارض حکومت سعودی، معتقد است روایت ملی‌گرایانه جدیدی که مرکزیت آن نیز ولی‌عهد است، شهروند سعودی را به عنوان کنشگری در عرصه اقتصاد کشور می‌بیند. در حالی که در دهه‌های پیشین، شهروند متشرعی که ترویج و تبلیغ اسلام در جهان را پیگیری می‌کرد، شهروند مطلوب حکومت به شمار می‌آمد[1].

از سوی دیگر، ناسیونالیسم سعودی را باید ناسیونالیسمی شجره‌ای و خانوادگی[2] دانست که بر مبنای مفاهیم پیشامدرن از هویت، یعنی قبیله‌گرایی، استوار است[3]؛ به طوری که هویت نه به معنای مدرن ملی که ساخت «ملت» را در دستور کار دارد، بلکه هویتی تحمیلی از یک خاندان کوچک در نجد است که در پی توسعه قدرت خود بر تمام قبایل و سرزمین شبه‌جزیره بوده و امروز نیز بیش از هر زمان دیگری بر این انحصارگرایی پافشاری دارد.[4] بر همین اساس، می‌توان بر این فرضیه صحه گذاشت که نسخه ناسیونالیسم محدود سعودی، با تمام هزینه‌ها و رپرتاژهای رسانه‌ای، بعید به نظر می‌رسد توفیق چندانی در خلق یک هویت ملی و تمام‌شمول برای مردم عربستان کسب کند.

راهکارهای آل‌سعود برای تقویت ناسیونالیسم جدید

برای گسترش و تعمیق احساس ناسیونالیسم جدیدی که آل‌سعود در پی آن است، کمیته میراث سلطنتی در این کشور تاسیس شده است که آثار تاریخی را که عمدتا به دوران پیش از اسلام بازمی گردند، کشف و بازسازی کند. شش مکان تاریخی ساخته دست بشر که توسط این کمیته کشف شد، اولین میراث جهانی یونسکو در عربستان به شمار می‌آید که همگی در منطقه العلا قرار دارند. سرمایه گذاری سعودی بر این منطقه و ترویج آن به عنوان یکی از مهمترین مناطق گردشگری، در راستای تاکید بر تاریخ سرزمین عربستان پیش از ظهور اسلام و تلاشی برای برساختن روایتی منسجم است که بتواند صفحه خالی تاریخ عربستان پیش از اسلام را پر کند.

در همین راستا، عرصه تاریخ کشور با شاخه‌های متعدد آن – از روایت تاریخی گرفته تا آرشیوهای رسمی، کتابخانه‌ها، بناها وآثار باستانی و... – همه تحت تأثیر این سیاست جدید تاریخ‌سازی، یا به طور کلی، همان ناسیونالیسم سعودی قرار گرفت. بدین نحو که آن‌چه غیر سعودی بود، پاک یا نابود شد، و تنها آن‌چه پیوندی با آل‌سعود داشت، مهر اعتبار و رسمیت گرفت. تخریب ده‌ها بنای کهن به جا مانده از دوران عثمانی در اطراف مسجدالحرام از اواخر سال 2010 و در مقابل، بازسازی خانه‌ها و اندک دیوارهای گِلی باقیمانده قلعه‌های منطقه‌ی نجد، زادگاه خاندان آل‌سعود نیز، در همین راستا قابل ارزیابی است.

علاوه بر این، سرمایه‌گذاری‌های عظیم دولت سعودی بر مکان‌هایی که تاریخ آن به پیش از اسلام باز می‌گردد، از جمله منطقه العلا، نشان‌ می‌هد نمادهای غیراسلامی و حتی ضداسلامی در حال تبدیل شدن به سمبل‌های اصلی حکومت سعودی و ناسیونالیسم مطلوب آن است.

این تنها یکی از ده‌ها شاخه برنامه گسترده سعودی‌ها در چارچوب تقویت ناسیونالیسم سعودی به شمار می‌آید. پروژه‌های کلان اقتصادی، فرهنگی، و... که در قالب چشم‌انداز 2030 سعودی تعریف شده نیز همین سیاست را پیش می‌برند. به تعبیر دیگر، 2030 بیش از همه سند چشم انداز هویت جدید سعودی است که در قالب جشنواره‌ها، کنسرت‌ها، محافل فرهنگی و دیگر برنامه‌های پر زرق و برقی که با حمایت سنگین دولتی در سال‌های اخیر به شدت خبرساز می‌شود و تا جایی پیش رفته‌اند که بارها حتی مقدسات اسلامی و دینی -مانند ذات الهی به عنوان اساس دین و مذهب- را نیز علناً نه تنها زیر سؤال برده‌اند، بلکه مورد اهانت نیز قرار داده‌اند.

اقدام دیگر حکومت سعودی در این راستا، بستن صدای منتقدین بویژه علمای سلفی وهابی بود. پیش از علنی شدن ایده ناسیونالیسم به شکل فعلی، علمای وهابی مطرحی که ملی‌گرایی و عرب‌گرایی را اندیشه‌های غربی و عامل تفرقه میان مسلمانان و روی دوم کمونیسم می‌دانستند، از جمله سفر الحوالی و سلمان العوده، عوض القرنی و ده‌ها تن دستگیر شدند تا فضا برای غلبه گفتمان جدید سعودی فراهم شود. در ادامه، موج جدیدی از سلفیه که با نام مدخلی شناخته می‌شوند، عرصه دینی کشور را به دست گرفتند و به حمایت مطلق از حاکم به عنوان ولی امر پرداختند تا مشروعیت دینی طرح جدید از این طریق تامین شود.

بر همین مبناست که اکنون برخلاف دهه گذشته که فتاوای جهاد علمای سعودی هزاران جوان را با تامین مالی دولت ریاض به جبهه‌های عراق و سوریه و لیبی روانه می کرد علمای جدید سعودی در تضادی کاملا آشکار با سلف خود بر این نکته اصرار دارند که ملت‌ها مسؤل جغرافیایی هستند که دولت‌شان کنترل آن را در اختیار دارد و جهاد خارج از این جغرافیا را بدون مجوز دولت جایز نمیدانند. روی دیگر این فتاوا در واقع، نفی یکپارچگی جهان اسلام و تأکید بر همان مرزبندی‌های سیاسی، یا به دیگر سخن، ناسیونالیسم است.

علاوه بر این، آل‌سعود برای تزریق ادراک هویت ملی در نسل‌های جدید این سرزمین، کتب درسی را نیز بر اساس انگاره ملی‌گرایی تدوین کرده و تغییر داده است. این راهبرد تلاش دارد تا نمادهای جهان باستان را که تا چندی پیش تنها یادآور بت‌هایی منفک از تاریخ اسلامی و هویت‌ساز این مردم بودند، اکنون به عنوان مرکز ثقل هویت تاریخی آنان معرفی کند.

هر چند تا کنون سعودیزه کردن جامعه عربستان که با به حاشیه راندن هویت اسلامی همراه بوده، سعی کرده خود را در ضدیت با اسلام تعریف نکند. اما نگاهی به روند ترویج و تعمیق ناسیونالیسم سعودی نشان از تاکید بر یادگارهای عصری دارد که به جاهلیت پیش از اسلام شناخته می‌شود؛ از پرداختن به بت‌های عرب جاهلی مانند لات و منات و عزی به عنوان الهه‌های سه‌گانه پیش از اسلام، تا تاکید بر شعر و ادبیات جاهلی که مشخصه بارز سنت‌های پیش از اسلام بود و بر همین اساس سال ۲۰۲۳ توسط وزارت فرهنگ سعودی به «سال شعر عربی» نام نهاده شد و تا تبدیل آثار تاریخی به جای مانده از دوران پیش از اسلام به نمادهای ملی این کشور، همگی حاکی از جستجوی ریشه‌های هویتی گفتمان جدید در تاریخ پیش از اسلام است.

با نگاهی به روند گسترش این نوع هویت که گام به گام در مسیر تابوشکنی نسبت به هنجارهای دینی پیش می‌رود می‌توان انتظار رویدادها و حتی قوانین غیراسلامی و ضداسلامی را داشت که جامعه سعودی را از اسلام میانه‌رو به دین حداقلی و  پس از آن به جامعه‌ای عاری از دین سوق دهد. هر چند همانطور که پیش‌تر هم اشاره شد، گفتمان مذکور با نگاه انحصارگرایانه‌ای که دارد با چالش‌هایی جدی در جامعه عربستان که استفان لاکروا آن را جامعه‌ای موزائیکی می‌داند، روبرو خواهد شد. سوال اصلی نیز این است که آیا نگاه جدید سعودی می‌تواند این جامعه چندپاره را به مانند زمان تاسیس دولت سعودی با خود همراه کند و یا همواره با گفتمان‌های رقیبی از جمله قبیله‌گرایی و اسلام‌گرایی رودررو و درگیر خواهد بود.


[1] https://blogs.lse.ac.uk/mec/2020/05/05/the-new-populist-nationalism-in-saudi-arabia-imagined-utopia-by-royal-decree/

[2] kinship nationalism

[3] https://themaydan.com/2024/03/the-wahhabi-roots-of-saudi-nationalism-and-the-persistence-of-religious-nationalism/#_ftn6

[4] https://www.aasoo.org/fa/books/4971

10
تعداد بازدید:
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، چهار راه ولیعصر(عج)
تماس: ۹۳۵۳۲۷۲۷۶۳
2266
بازدید سایت: 
محیط شناسی روابط فرهنگی