وقتی کلمات تند میشوند، به نظر میرسد مدنیت در سیاست از بین رفته است، آیا هنر میتواند دیپلماسی را نجات دهد؟
رحم امانوئل، شهردار سابق شیکاگو و سفیر فعلی ایالات متحده در ژاپن، چنین فکر میکند. او و مدلین گرینزتین، مدیر موزه هنرهای معاصر در شیکاگو پریتزکر، از هنر برای ایجاد پل بین دو مکان به ظاهر متفاوت استفاده میکنند. این ایده تا حدی به لطف برنامه هنر در سفارتخانههای وزارت امور خارجه ایالات متحده است که برای نزدیک به پنج دهه برای ارائه آثار هنری و برپایی نمایشگاهها در سفارتخانهها، مشاوران و سایر مراکز دیپلماتیک در سراسر جهان کار کرده است. در این مورد، این برنامه به گرینزتین و امانوئل کمک کرده است تا هنر را در مؤسساتی در ژاپن و شیکاگو به نمایش گذارند>
گرینزتین به T&C میگوید: «کار ما بین ژاپن و شیکاگو، درون طاق تاریخی درک عمیق دولت ایالات متحده در مورد اهمیت قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی قرار دارد. ما میدانیم که هنرهای تجسمی ظرفیت عبور از مرزهای زبانی و تفاوتهای فرهنگی و ایجاد ارتباطات انسانی از طریق شگفتی و کنجکاوی را دارند.»
با این حال، قدرت هنر در سطح بینالمللی به چیزی که بر دیوارهای سفارت آویزان است، محدود نمیشود. در نگاه سفیر، گفتگوها از خانه آغاز میشود. او میگوید: «قطعههای مختلفی که توسط MCA شیکاگو به امانت داده شده است، در طول بسیاری از رویدادها و شامهای سفارت با مقاماتی که میزبان آنها هستم، به نقطه گفتگو تبدیل میشوند. احساسات و تجربیات انسانی همه ما را به هم پیوند میدهد و هنر این را منعکس میکند.»
امانوئل ادامه داد: «پاییز گذشته، من میزبان نمایشگاهی از موزه ملی ژاپنی-آمریکایی در لس آنجلس در اقامتگاه سفیر در توکیو بودم. آثار هنری آمریکاییهای ژاپنی که در طول جنگ جهانی دوم در ایالات متحده بازداشت شده بودند، یادآوری قوی از یک لحظه شرمآور در ما بود اما ما زمانی میتوانیم به عنوان یک ملت پیشرفت کنیم که با آن دورههای سخت گذشته خود روبرو شویم و از آنها درس بگیریم. هنر این پتانسیل را دارد که جرقه گفتگوهای مهمی را ایجاد کند.»
به عنوان یک رقصنده باله آموزش دیده، نگرش امانوئل به هنر به شدت در سیاست او تنیده شده است. هنگامی که او به عنوان شهردار مشغول به کار شد، با ایجاد طرح هنر عمومی شیکاگو، بودجه سفارشی برای هنر عمومی را در سراسر شهر افزایش داد. او همچنین حداقل دو ساعت در هفته آموزش هنر را در مدارس ابتدایی الزامی کرد.او میگوید: «هنر رسانهای قدرتمند برای گرد هم آوردن مردم برای تأمل، یادگیری و تبادل نظر است. اینها همه مؤلفههای مهم دیپلماسی هستند».
به گفته امانوئل و گرینزتین، شیکاگو و ژاپن شباهتهای بیشتری نسبت به آنچه تصور میشود، دارند. این شامل نسل جدیدی از هنرمندان جوان، صحنه پررونق آشپزی و عشق به جاز است. در ازدواج هنر و سیاست هیچ طلاقی وجود ندارد، زیرا هر دو از دیگری برای رساندن پیامهای خود استفاده کردهاند. هنرمندان آثاری خلق میکنند که مثلاً درباره فمینیسم یا نژادپرستی صحبت میکند، در حالی که تبلیغات سیاسی از کاریکاتورهای کارتونی برای نشان دادن نکات استفاده میکند. با این حال، ماموریت امانوئل و گرینزتین تأکید بر این است که میتوان از آن برای اتصال به جای تقسیم استفاده کرد.
گرینزتین میگوید: «گاهی اوقات، جهان آنقدر پویا است که هنر به بهترین وجه یا بهعنوان یک مفسر یا بهعنوان یک نقطه شگفتانگیز و کنجکاوی در مقابل ضربه مستقیم قرار میگیرد». من معتقدم کار شماره یک ما در حال حاضر ایجاد شرایطی است که تفاوتهای فرهنگی و دیدگاههای مختلف را از بین میبرد. من فکر میکنم هنر این کار را بهطور خودکار انجام میدهد، فقط به دلیل اینکه شما به آن نگاه میکنید. هدف سیاسی بزرگتر آن این است که نشان دهد بسیاری از آنها وجود دارند. دیدگاههای بسیار بسیار متفاوت و اینکه همه آنها شایسته احترام و توجه هستند.»