ترتیبات زندگی، تشکیل خانواده
در مقایسه با نسلهای قبلی، جوانان امروزی بیشتر با والدین یا پدربزرگ و مادربزرگ خود، تنها یا با یک شریک مجرد زندگی میکنند و کمتر با همسر زندگی میکنند. در سال ۱۹۷۰، ۳۱ درصد از بزرگسالان بین ۱۸ تا ۲۹ سال با والدین خود زندگی میکردند. در فوریه ۲۰۲۰، درست قبل از شروع COVID-۱۹، این میزان تا ۴۷٪ بود. دو موضوع بزرگ مشکلات مالی و مسئولیتهای مراقبت در اینجا ظاهر میشود.
استقلال مالی
پول عامل مهمی است که باعث میشود جوانان بیشتری با والدین خود زندگی کنند. جوانان مدت طولانیتری در مدرسه هستند و با هزینههای مسکن بالاتری نسبت به دستمزد مواجه هستند. در واقع، بیشترین دلیل ذکر شده برای زندگی در یک خانواده چند نسلی در میان بزرگسالان جوان «مسائل مالی» است. ۴۰ درصد گزارش میدهند که این دلیل اصلی زندگی آنها با اعضای بزرگسال خانواده است. زندگی با خانواده در بزرگسالی مزایای آشکاری برای رفاه مالی بزرگسالان دارد. در میان گروههای نژادی/قومی، بزرگسالانی که در خانوادههای چند نسلی زندگی میکنند کمتر از سایر خانوادهها در فقر زندگی میکنند.
تشکیل خانواده و مراقبت
بسیاری از بزرگسالان جوان نیز فرزندان خود را دارند و برای حمایت به خانواده بزرگ خود متکی هستند. همانطور که یک گزارش مؤسسه Urban نشان میدهد، حدود ۴۳ درصد از کودکان ایالات متحده از والدینی متولد میشوند که اولین فرزند خود را در سن کمتر از ۲۵ سال به دنیا آوردند. جدای از هزینه مالی، نیازهای مراقبتی مرتبط با داشتن فرزند به تنهایی دلیل اصلی زندگی بزرگسالان در یک خانواده چند نسلی است. در سال ۲۰۲۱، بیش از یک نفر از هر ده بزرگسال (۱۲٪) که در یک خانواده چند نسلی زندگی میکنند، مراقبت از کودک را دلیل اصلی ترتیب زندگی خود ذکر کردند. مراقبت از بزرگسالان نیز بر ترتیبات زندگی خانوادهها تأثیر میگذارد. تقریباً یک چهارم بزرگسالانی که با والدین مسنتر زندگی میکنند، مراقبت از بزرگسالان را به عنوان یک محرک اصلی ذکر میکنند.
دادهها
ما از دادههای بررسی جمعیت فعلی (CPS) و بررسی طولی دبیرستان در سال ۲۰۰۹ (HSLS: ۰۹) برای مطالعه مسیرهای دهه تعیینکننده استفاده میکنیم و نتایج را بر اساس ویژگیهای جمعیت شناختی مانند جنسیت، نژاد، قومیت و درآمد والدین تفکیک میکنیم. این دادهها به ویژه برای بررسی نیروی کار و مشارکت آموزشی بین سنین ۱۶ تا ۲۴ مفید هستند.
HSLS جدیدترین نظرسنجی طولی است که توسط مرکز ملی آمار آموزش انجام شده است. این نظرسنجی پاسخهای بیش از ۲۳۰۰۰ دانشآموزی را که در سال ۲۰۰۹ در کلاس نهم درس میخواندند در سراسر ایالات متحده جمعآوری میکند. دانشآموزان، والدین آنها و مدرسهای که اداره میشد چندین بار در طول دبیرستان و اوایل بزرگسالی مورد بررسی قرار گرفتند. در زمان این تجزیه و تحلیل، امواج نظرسنجی HSLS تا سه سال پس از فارغالتحصیلی مورد انتظار گروه (حدود ۲۱ سالگی) در دسترس عموم قرار گرفت. ماهیت طولی این نظرسنجی به ما این امکان را میدهد که مسیر یک بزرگسال جوان را به ویژگیهای اجتماعی-اقتصادی و جمعیتی خانواده اصلی آنها مرتبط کنیم. با استفاده از CPS و HSLS، میتوانیم تصویر جامعتری از روندها در طول دهه تعیینکننده ارائه کنیم.
سفر در دهه سرنوشت ساز
در سن ۱۶ سالگی، زمانی که جوانان هنوز معمولاً با سرپرستان خود زندگی میکنند و به مدرسه میروند، تقریباً همه (۹۴٪) در مدرسه ثبت نام میکنند. بین سنین ۱۸ تا ۲۱ سال، سهم جوانان ثبت نام شده و شاغل بالاترین میزان است. در طی آن مدت، از هر چهار نفر یک نفر هم کار میکند و هم در مدرسه حضور دارد. سن ۲۱ سال اولین سالی است که در آن سهم شاغلان (۳۶ درصد) بیشتر از است. زمانی که بزرگسالان جوان به سن ۲۴ سالگی میرسند، از هر ۱۰ نفر شش نفر فقط کار میکنند و تقریباً از هر پنج نفر یک نفر در مدرسه است.
با این حال، در این سفر بر اساس نژاد، طبقه و جنسیت تفاوتهایی وجود دارد. در سنین ۱۶ تا ۲۴ سال، ساکنان جزیره آسیایی یا اقیانوس آرام بیشتر از جوانان سفیدپوست، سیاهپوست یا اسپانیایی تبار به تنهایی در مدرسه ثبت نام میکنند. بزرگسالان جوان اسپانیایی تبار و سیاهپوست نیز بیشترین احتمال را دارند که «قطع» شوند، یعنی در مدرسه ثبت نام نکرده یا کار نمیکنند. با این حال، در اکثر دوران بزرگسالی، جوانان سفیدپوست به احتمال زیاد هم کار میکنند و هم ثبت نام میکنند. در ۲۴ سالگی، نابرابریها شروع به متبلور شدن میکنند. یک پنجم سیاهپوستان (۲۲%) و اسپانیاییتبار (۲۰%) جوانان ۲۴ ساله نه شاغل هستند و نه دانشجو، در حالی که این رقم در ۲۴ سالههای سفیدپوست و آسیایی ۱۴ درصد است.
افکار عمومی در مورد نقاط عطف کلیدی
هیچ سفر «درستی» وجود ندارد که همه باید طی کنند. این نباید یک راهپیمایی مسیر باشد. به عنوان مثال، زمان ورود به کار با حقوق ممکن است بسته به علایق و استعدادهای فرد به طور قابل توجهی متفاوت باشد. برخی ممکن است خانه را ترک کنند، در حالی که برخی دیگر از ماندن در خانه بسیار راضی هستند. ترجیحات برای زمان تشکیل خانواده ممکن است متفاوت باشد.
در اینجا باید تعادل مهمی بین اظهارات تجربی و ادعاهای هنجاری برقرار شود. تصمیماتی مانند ازدواج یا زمان ازدواج، به طور اجتناب ناپذیری شخصی هستند. این نکته قابل توجه است که افراد جوان قطع ارتباط (جوانان ۱۸ تا ۲۴ ساله که در محل کار یا مدرسه نیستند) دو برابر بیشتر از جوانان متصل (۱۴٪ در مقابل ۷٪) متاهل هستند. اگر ازدواج را معیار نهایی برای «در مسیر» بودن میدانید، این گروه را میتوان افراد اولیه در نظر گرفت. اما اگر کار و یا تحصیلات را شاخصهای درستی برای قرار گرفتن در مسیر در این سالهای اولیه بزرگسالی میدانید، آنها عقب ماندهاند. همچنین مهم است که تفاوت بین تغییرات برنامهریزی شده و برنامهریزی نشده زندگی را تشخیص دهیم. به عنوان مثال، توجه به این نکته مهم است که در حالی که نرخ حاملگی ناخواسته به طور کلی در حال کاهش است، این میزان در میان زنان جوانتر بسیار بالاتر است. CDC تخمین میزند که ۷۵ درصد از بارداریها در میان نوجوانان ۱۵ تا ۱۹ ساله ناخواسته است.