پیچیدگی روابط در برهه زمانی فعلی فرصتی گسترده به افزایش فعالیت های اطلاعاتی محرمانه داده است تا جایی که این فعالیت ها گسترده تر از فعالیت های فیزیکی توسط نیروهای انسانی شده بلکه امروز بزرگتر از صرف شناخت "افکار و گفتمان دشمن" شده است. به رغم این که در مدت اخیر نسبت به نقش زبان در فعالیت های اطلاعاتی چشم پوشی شده بود اما در واقع این عنصر امروزه در نهایت اهمیت می باشد.
در تعریف عادی از زبان می توانیم بگوییم زبان وسیله ای اساسی برای انتقال اطلاعات است اما وظیفه زبان در جنگ های اطلاعاتی به آسان سازی ارتباط با دیگران نیست بلکه دارای وظایفی عمیق تر از آن می باشد. برای نمونه در این خصوص می توان به دست کاری کردن یا پنهان کردن و تغییر معانی اشاره کرد. به همین خاطر کشورهای قدرتمند از عنصر زبان به صورت تأثیرگذاری در فعالیت های اطلاعاتی خود استفاده می کنند.
بعد دیگری هم وجود دارد که اهمیت زبان در جنگ های اطلاعاتی را نشان می دهد و آن عبارت از تبلیغات و جنگ روانی می باشد زیرا یک کشور از زبان برای هدایت مردم خود یا مردم کشور دشمن به سمتی مشخص و جذب افکار عمومی مختلف یا جعل اطلاعات استفاده می کند. البته می توان تمامی این موارد را از طریق رسانه های دشمن یا رسانه های دیجیتال در شبکه های اجتماعی انجام داد اما از سویی دیگر زبان می تواند خط جداکننده دقیقی میان اطلاعات درست و داده های اشتباه بوده و نقش تعیین کننده ای در فعالیت های اطلاعاتی داشته باشد. با این حال نقش زبان در روند جمع آوری داده های اطلاعاتی فقط محدود به ارتباطات خارجی نیست.
مأموران اطلاعاتی و زبان ها و منابع محلی
استفاده مأموران اطلاعاتی ماهر از زبان های محلی می تواند باعث فهم زبان و فرهنگ منطقه جغرافیایی مورد هدف به شکلی بهتر و باعث آسان سازی فرآیند جمع آوری داده های اطلاعاتی شود و به علاوه آن برنامه های آموزش مداوم و توسعه استعدادها در این خصوص برای کارمندان اطلاعاتی و فهم زبان ها و فرهنگ های متفاوت مهم باشد. به همین خاطر شایسته است مهارت های کارمندان در این زمینه به شکل مستمر از طریق برنامه هایی مانند دوره های آموزش زبان، فرهنگ و مطالعات میدانی تقویت گردد.
همکاری با منابع محلی در زمینه جمع آوری داده های اطلاعاتی می تواند مؤثرتر و مهم تر باشد زیرا شبکه های محلی می توانند باعث افزایش سطح تبادل اطلاعات و اطمینان از صحت آن ها و تسهیل فرآیند انجام عملیات اطلاعاتی شوند. همچنین در این زمینه می توان از پشتیبانی تکنولوژی برای برتری یافتن بر موانع زبانی استفاده نمود اما با ملاحظه مطمئن نبودن این موضوع فقط می توان به عنوان ابزاری کمکی به آن تکیه کرد.
ایران و رژیم صهیونیستی نمونه هایی در زمینه استفاده از زبان
رژیم صهیونیستی با دقت در زمینه ایران و زبان فارسی در حال فعالیت است. در گذشته این رژیم رویکردی کاملا متفاوت از تدابیری که ذکر شد را اتخاذ کرده بود زیرا پس از انقلاب اسلامی در سال 1979 در ایران یهودی های متعددی از ایران به سرزمین های اشغالی مهاجرت کردند و این امر به تل آویو برای فهم فرهنگ ایرانی و زبان فارسی و به دست آوردن این امتیاز در فهم زبان دشمنش ایران کمک کرد. به رغم این ها با مرور زمان و با کاهش تعداد افرادی که به زبان فارسی صحبت کرده و در مناطق اشغالی هستند، نیاز این رژیم به افراد مسلط به زبان فارسی بیشتر شد. این امر باعث شد افراد شاغل در نهادهای اطلاعاتی به دوره های یادگیری این زبان یا یافتن راه های جایگزین برای یادگیری آن روی آورند.
به همین علت نهادهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی راه حل های متفاوتی را برای غلبه بر این مشکل یافتند و در این راستا دولت این رژیم برای ساماندهی برنامه آموزش زبان فارسی در مدارس دبیرستان با هدف اتخاذ احتیاط لازم علیه جنگ های سایبری تلاش می کند. یکی از این مدارس در مناطق اشغالی "دبیرستان بن گوریون" در نزدیکی تل آویو می باشد که تحت مدیریت بنی شمیلوویچ افسر اطلاعاتی سابق، آموزش زبان فارسی را برای دانش آموزان کلاس های 11 و 12 طی سه سال گذشته ارائه می دهد. هدف از این برنامه کمک به زبان آموزان برای متخصص شدن در امور ایران است.
شمیلوویچ تأکید دارد بسیاری از زبان آموزانی که زبان فارسی را یاد گرفتند اکنون در نهادهای اطلاعاتی این رژیم شاغل هستند و این در حالی است که در گذشته تل آویو اسنادی را منتشر کرد و ادعا داشت مرتبط با برنامه هسته ای ایران هستند و این بیانگر وجود بسیاری از اسناد به زبان فارسی است که نیاز به تحلیل دارند. همین امر باعث شناخت نظری و عملی زبان فازسی و نیاز به ترجمه اسناد محرمانه به این زبان شده است. اما از همین جا این سؤال مطرح می شود "در سمت ایران در این زمینه اوضاع چگونه است؟"
آموزش سری زبان عبری در ایران
برنامه آموزش زبان یا فرهنگ عبری در ایران معمولان محرمانه و پنهانی می باشد بلکه نهادهای مسئول آن به طور کل ساختار بسته ای دارند و تحت نظارت شدیدی از سوی بالاترین سطوح هستند. اما برخی از نشانه ها به رغم ندرت خود اشاره به وجود برنامه ای مشخص برای آموزش زبان عبری درون جامعه یهودی در ایران یا مراکز تخصصی برای آموزش آن دارد.
به رغم دشواری دسترسی به اطلاعاتی روشن درباره جزئیات این برنامه اما تلاش ها برای یادگیری زبان عبری در ایران را می توان بازتاب جنگ اطلاعاتی متبادل میان تهران و تل آویو دانست و در نتیجه این امر نقش رو به رشد و تعیین کننده زبان در جنگ های اطلاعاتی در حال به رسمیت شناخته شدن به شکل گسترده است و کشورها می توانند موفقیت هایی را در فعالیت های اطلاعاتی خود با استفاده از زبان و ابزارهای اینچنینی محقق کنند.