در چارچوب بررسی و ارزیابی جنگهای اخیر و جاری میان نیروهای مقاومت و رژیم صهیونیستی—چه در فلسطین، لبنان، یمن و ایران، و بهویژه در جریان جنگ اخیر میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی—و در حالی که هنوز وضعیت در لبنان و فلسطین بهطور کامل روشن نیست، مجموعهای از نشستهای گفتوگومحور در پایتخت لبنان، بیروت، بهصورت غیرعلنی برگزار شد.
این جلسات با حضور شماری از شخصیتهای فکری، سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک و رسانهای و به دور از توجه رسانهها شکل گرفت؛ با هدف ارزیابی نقاط قوت و ضعف این جنگها، شناسایی خلأها و تحلیل روند تحولات از عملیات «طوفان الاقصی» تاکنون، بهویژه در ارتباط با جنگ مستمر علیه لبنان.
جمعبندی اولیه این نشستها که با مشارکت چهرههای دارای نقش کلیدی در سالهای اخیر در لبنان و منطقه انجام شد، چنین است:
آنچه در جریان است، نبردی موجودیتی میان دو پروژه بزرگ است: نخست، پروژهای با ابعاد فلسطینی، عربی و اسلامی؛ و دوم، پروژهای صهیونیستی که مورد حمایت آمریکا و غرب قرار دارد. هر دو پروژه ریشه در باورهای دینی، ایدئولوژیک و فکری عمیقی دارند. از این رو، نمیتوان این جنگها را با توافقهای جزئی یا آتشبسهای موقت به پایان رساند. یا باید راهحلی جامع برای مسئله فلسطین ارائه شود—بر مبنای ایجاد دولتی واحد که در آن، یهودیان، مسلمانان، اعراب و مسیحیان بهصورت برابر زندگی کنند—یا آنکه درگیریها ادامه خواهد یافت تا یکطرف بهطور کامل پیروز شود.
یکی از مهمترین نقاط ضعف محور مقاومت، بهویژه در لبنان و ایران، ضعف در ساختارهای امنیتی است—چه در ابعاد انسانی، چه فنی و چه فناوری. علت اصلی آن، تمرکز بیشازحد بر توسعه قدرت نظامی در حالی است که به تقویت زیرساختهای امنیتی توجه کافی نشده است. میان اتفاقات رخداده در لبنان و ایران، وجوه اشتراک زیادی دیده میشود، بهویژه در تداخل وظایف میان نهادهای امنیتی، سیاسی و لجستیکی.
ضرورت بازنگری جدی در عملکرد این حوزهها وجود دارد، بهویژه با توجه به پیشرفتهای دشمن صهیونیستی در بهرهگیری از فناوریهای نوین و هوش مصنوعی در میدان جنگ. بازسازی ساختارهای امنیتی باید با لحاظ این تحولات و اصلاح خلأهای آشکارشده صورت گیرد.
با وجود ضربات سختی که محور مقاومت در لبنان، فلسطین، یمن و ایران متحمل شده، توانمندیها و ظرفیتهای گستردهای در اختیار دارد. تداوم نبرد در غزه و وارد شدن ضربات سنگین به ارتش اسرائیل، عدم موفقیت در سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، تداوم قدرت حزبالله در لبنان و ادامه شلیک موشکها از یمن به سمت سرزمینهای اشغالی—علیرغم تجاوزات اسرائیلی و حملات آمریکا به این کشور—همه شواهدی است بر این قدرت.
در نتیجه، ادعای پیروزی نهایی پروژه اسرائیلی–آمریکایی، علیرغم دستاوردهای تاکتیکی، نادرست است. در مرحله آینده، ممکن است اشکال جدیدی از نبردها بهویژه در داخل ایران شاهد باشیم؛ در کنار افزایش فشارها بر حماس در غزه، حزبالله در لبنان، و تلاش برای براندازی حکومت انصارالله در یمن.
نیروهای مقاومت، بهویژه در لبنان و فلسطین، باید پروژه سیاسی خود را بازنگری کنند تا بتوانند جبههای ملی و فراگیر برای مقابله با پروژه اسرائیلی ایجاد کنند. مقابله با چنین پروژهای، با اتکا به یک نیروی واحد ممکن نیست. بازبینی گفتمان سیاسی، بازتعریف روابط با دیگر نیروهای سیاسی داخلی، و بازسازی پیوندهای منطقهای و بینالمللی، امری حیاتی است.
علیرغم تمامی توافقات آتشبس در جبهههای مختلف، نبرد هنوز به پایان نرسیده؛ و مرحله بعدی ممکن است ابعاد امنیتی، سیاسی، اقتصادی، فکری و رسانهای تازهای به خود بگیرد. آمادگی برای این مرحله ضروری است.
درگیری با ایران نشان داد که پروژه صهیونیستی، تهدیدی فراتر از مرزهای فلسطین یا لبنان است؛ این پروژه میتواند دامنگیر کشورهای بزرگ عربی و اسلامی مانند مصر، ترکیه و پاکستان شود. حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز در صورت موفقیت دشمن در جنگ علیه ایران، از خطرات آن در امان نخواهند بود.
با توجه به پیامدهای جهانی این جنگ، لازم است کشورهای اسلامی و عربی روابط خود را بازتنظیم کنند تا در برابر این خطر آیندهنگرانه و بلندپروازانه صهیونیستها که به دنبال تغییر چهره منطقه و جهان هستند، مقاومتی مشترک شکل بگیرد.
در همین راستا، پیشنهادهایی از سوی نهادها و چهرههای عربی و اسلامی برای تشکیل ابتکاراتی تازه جهت اتحاد نیروهای عربی–اسلامی مطرح شده است. این ابتکارات همچنین تلاش دارند با نهادها و سازمانهای بینالمللی حامی حقوق فلسطینیان و مخالف پروژه صهیونیستی، ارتباط برقرار کنند.
برخلاف آنچه رسانهها تبلیغ میکنند مبنی بر اینکه رژیم صهیونیستی در این جنگها به پیروزیهای راهبردی دست یافته، وقایع اخیر از «طوفان الاقصی» تا حملات به ایران نشان داد که این رژیم با شکافها و آسیبپذیریهای امنیتی، نظامی و راهبردی جدی روبهرو است. بدون حمایت بیقید و شرط آمریکا، این رژیم توان ایستادگی در برابر ضربات مقاومت را نداشت.
این واقعیت، ضرورت ارزیابی همهجانبه این جنگها را برای تدوین یک استراتژی جامع در مرحله آینده، برجسته میکند.
آنچه در نشستهای اخیر بیروت مطرح شد، تنها خلاصهای اولیه از بحثهایی است که باید در سطح عربی، اسلامی و بینالمللی گسترش یابد. ارزیابی جامع از جنگهای گذشته و تدوین راهبردهای نوین برای آینده، امری ضروری است. جنگ هنوز پایان نیافته و مرحله بعدی، ممکن است ابعادی پیچیدهتر و چندلایهتر در حوزههای امنیتی، سیاسی، اقتصادی، فکری و رسانهای داشته باشد.
و تا زمانی که یک رژیم نژادپرست صهیونیستی با حمایت آمریکا و غرب و در سایه سکوت جهان عرب و جامعه جهانی به سیاستهای تجاوز، خشونت و اشغال ادامه دهد، این نبرد نیز پایانی نخواهد داشت.