در تحولی قابل تأمل، دیوان کیفری بینالمللی (ICC) برای رهبری طالبان، هبتالله آخندزاده، و قاضیالقضات این گروه، عبدالحکیم حقانی، حکم بازداشت صادر کرده است. اتهامات شامل نقض شدید حقوق زنان و دختران و حامیان این حکم است. البته این اقدام بهنظر نمیرسد طالبان را نگران یا هراسان کرده باشد؛ چراکه این رهبران نه به جایی سفر میکنند و نه اموالی در خارج دارند که مصادره شود. اما این موضوع از جهات دیگر اهمیت دارد: این اقدام طالبان را به سوی کشورهایی سوق میدهد که حاضر نیستند درباره آنها قضاوت کنند—کشورهایی که پیشتر نیز حامی پاکستان در آستانه عملیات "سِندور" بودند. امروز توجه به این نکته بسیار مهم است.
واقعیتهای سخت
حکم بازداشت صادرشده هر دو رهبر بلندپایه طالبان با این عنوان است: «تحریک یا تشویق جنایت علیه بشریت از نوع آزار و اذیت بر مبنای جنسیت علیه دختران، زنان و سایر افرادی که با سیاستهای جنسیتی طالبان همسو نیستند»
هر دوی این افراد از ولسوالی پنجوایی، قلب جغرافیای طالبان هستند و به عنوان فقهای شریعت شناخته میشوند. در عین حالیکه امیر طالبان، آخوندزاده، شخصیتی گوشهگیر و پایبند به آموزههای تندروانه است، حکیم حقانی (که نسبت خانوادگی با سراجالدین حقانی ندارد) عنوان افتخاری «شیخ» را از دارالعلوم حقانیه در شرق پیشاور دارد و نویسنده آثار متعدد علمی است. او از قبیله اشرافی اسحاقزایی درانی است که به او جایگاه سیاسی نیز میبخشد. هر دو در پاکستان تحصیل و رشد کردهاند. یکی دیگر از اعضای این گروه سرکردگان، شیخ محمد خالد، وزیرامربهمعروفونهیازمنکر طالبان است که توسط وزارت خزانهداری آمریکا به دلیل نقض گسترده حقوق بشر تحریم شده است. او نیز فارغالتحصیل همان مدرسه دینی در پیشاور است و ۲۲ سال در مدارس مختلف پاکستان، از جمله دارالعلوم عربیه، احیاءالعلوم و جامعه فاروقیه تفسیر تدریس کرده است.
افراد بیشتری نیز وجود دارند، اما جمعبندی آن این است که اطرافیان رهبر طالبان عمدتاً محصول سیستم آموزشی سختگیرانه پاکستان هستند. مشکل اینجاست که فهرستسازی یا محکومیت بینالمللی بر این افراد که از جناح قندهار هستند تاثیر چندانی ندارد، جناحی که محور قدرتی مستقل در درون ساختار طالبان هستند. مهمتر از همه اینکه، این افراد اکنون مورد توجه کشورهایی قرار گرفتهاند که منافع خاص خود را دنبال میکنند.
روسیه درهای خود را باز میکند
یکی از کشورهایی که بهطور غیرمنتظرهای پیشقدم شده، روسیه است؛ پس از سالها بحث در این باره، بالاخره در ۴ ژوئیه سال جاری، طالبان را به رسمیت شناخت،. هرچند انگیزه اقتصادی زیادی برای روسیه وجود ندارد چرا که تجارت دوجانبه تنها حدود ۳۰۰ میلیون دلار است، اما پس از بحران اوکراین و کاهش نفوذ در سوریه، لزوم حفظ روابط خوب با همسایگان برای مسکو اهمیت بیشتری یافته است.
برنامههای روسیه در افغانستان شامل خط لوله گاز از ترکمنستان به پاکستان و هند است، همچنان ایجاد زیرساختهای جادهای و راهآهن برای عملیاتی کردن «دالان بینالمللی شمال-جنوبINSTC» در دستور کار است. روسیه از پاکستان دعوت کرده که به این پروژه بپیوندد. به نظر میرسد این اقدامات برای جذب پاکستان به بلوک روسیه-چین طراحی شدهاند، هرچند تأمین منابع مالی این پروژهها دشوار خواهد بود.
چین به عنوان تکیهگاه
چین ممکن است در این زمینه وارد عمل شود. پکن نهتنها اقدام روسیه برای به رسمیت شناختن طالبان را «خوشآمد» گفت، بلکه در سال گذشته یک «سفیر» طالبان را پذیرفت و در سپتامبر ۲۰۲۳ نیز نماینده رسمی خود را به کابل فرستاد. همچنین، پکن با روسیه و ازبکستان در ساخت زیرساختهای افغانستان همکاری میکند.
پیشتر، چین به صراحت گفته بود که شناسایی طالبان را منوط به روابط خوب آنان با پاکستان میداند، موضوعی که موجب نارضایتی کابل شده، زیرا چین و راولپندی هرگونه ارتباطات را بخشی از پروژه «کریدور اقتصادی چین-پاکستانCPEC» میدانند، نه ابتکار کمربند و جاده (BRI) که گستردهتر است.
افغانستان به BRI پیوسته و سه بلوک نفتی را به چین واگذار کرده و همچنین قراردادی ۱۰ میلیارد دلاری برای استخراج لیتیوم و دیگر مواد معدنی با پکن بسته است. در عوض، چین وعده احداث تونل سالنگ جدید را داده که افغانستان را به آسیای مرکزی متصل میکند. همچنین قصد دارد پروژه مس عینک را نیز دوباره راهاندازی کند. چین همچنین به دانشجویان افغان،از جمله زنان، بورسیه میدهد و در حال حاضر بیش از هزار دانشجوی افغان در چین مشغول تحصیلاند. مؤسسات کنفوسیوس نیز در سال گذشته بیش از ۸۰۰ دانشآموز افغان را آموزش دادهاند. با ثبات نسبی در افغانستان، این تعاملات احتمالاً افزایش خواهد یافت.
ورود جمهوری آذربایجان و ترکیه
در این میان، معاون نخستوزیر طالبان، ملا برادر، اخیراً به باکو سفر کرده و خواستار باز شدن بنادر و راهآهن این کشور برای صادرات کالاهای افغانستان شده است. مقامات آذربایجان تمایل خود را برای تسهیل صادرات کالاهای صنعتی، کشاورزی و معدنی افغانستان به ترکیه، اروپا و روسیه از طریق شبکه ریلی ایران اعلام کردهاند. این امر با حمایت ترکیه که روابط دیرینه و خوبی با کابل دارد، در حال پیگیری است. این وضعیت در دوران ریاست جمهوری رجب طیب اردوغان، که ترکیه به شریک اصلی صادراتی آن تبدیل شده، به طور پیوسته بهبود یافته است.
پروژههای ارتباطی ترکیه همچنین شامل پروژه انتقال برق TAP-500 از ترکمنستان به ولایتهای هرات، فراه، هلمند و قندهار افغانستان است که از آنجا برق به پاکستان صادر میشود و درآمد ترانزیتی سالانه قابل توجهی برای افغانستان به همراه دارد. آخرین نشست کاری این پروژه اوایل سال جاری برگزار شد.
در نتیجه باید گفت، چین به عنوان نیروی محرک اصلی تلاش جدی برای "ادغام" این کشورها ذیل پروژههای خود دارد. روسیه نیز همسو با این جریان حرکت میکند و اخیراً با حمایت از نقش دونالد ترامپ در کاهش تنشهای هند و پاکستان، دهلی را آزرده کرده است.
پس از حملات پهلگام، حمایت پررنگ کابل منجر شد تا وزیرامور خارجه هند با امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان، تماس بگیرد. همچنین یک مقام بلندپایه وزارت خارجه هند به کابل سفر کرد و وعده از سرگیری کمکهای توسعوی را داد. این یک نقطه عطف در روابط هند و افغانستان محسوب میشود. هند همچنین در رأیگیری اخیر سازمان ملل برای محکومیت طالبان رأی ممتنع داد و واقعبینانه اعلام کرد که چنین اقدامات بینالمللی کمکی به بهبود زندگی مردم افغانستان نمیکند. اینها همه اقدامات مثبتی هستند اما دهلی باید سرعت عمل بیشتری داشته باشد. این کشور باید به شهرت خود به عنوان «تأمینکننده کمک بدون شروط سیاسی» پایبند بماند. اقدامات فوری میتوانند شامل حل مشکل کمبود آب آشامیدنی در مناطق مختلف افغانستان باشند. کمکهای تجاری نیز میتواند شامل تأمین سردخانه برای کشاورزان افغان باشد. مهمتر از همه، هند باید سریعتر به دانشجویان افغان ویزای تحصیلی بدهد تا در دانشگاههای این کشور تحصیل کنند.
روابط بینالمللی با سرعت نگرانکنندهای در حال تغییر است و تصمیمگیری و بوروکراسی هند نیز باید با این سرعت هماهنگ شود.
( هند به عنوان نماینده استراتژیک غرب در منطقه جنوب آسیا نقش مهمی در مقابله با نفوذ چین و روسیه دارد)
منبع : firstpost