در آستانه چهارمین روز سقوط کابل و فرار اشرف غنی، رئیس جمهور پیشین افغانستان و متعاقب آن سقوط کابل قرارداریم. پیش از سقوط پایتخت چند ولایت دیگر مانند قندهار، هلمند، غزنی و ولایتهای شمالی و شرقی سقوط کردهبودند، اما سقوط کابل تیر خلاصی بود بر ساختار دولت پیشین و آغاز رسمی حکومت طالبان.
فردای سقوط کابل، ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان در مصاحبهای بیان کرد که: "ما خواهان روابط دوستانه با همه کشورهای دنیا هستیم، بخصوص کشور ایالات متحده آمریکا". اما پس از آن تا به امروز این روابط شکل نگرفتهاست.
اما اینکه طالبان چگونه حکومتی است؟ هنوز برای جهانیان سوالی لاینحل باقی مانده. ساختار پنهانی حکومت طالبان و بایکوت شدید رسانهای سبب شده تا وضعیت این حکومت شفاف نباشد و حالت رمزگونهای به خود بگیرد. چندین خبرنگار خارجی در این چند سال اخیر در افغانستان دستگیر و از کشور اخراج شدند:
لینودونلLynne O’Donnell ستون نویس فارین پالیسی در ژوئیه ۲۰۲۲، توسط ماموران طالبان بازداشت، تهدید و مجبور به از بینبردن گزارشهایش شد. استف گالینسکیStefanie Glinski خبرنگار گاردین پس از 4سال حضور در افغانستان، توسط طالبان بازداشت و اخراج شد و پس از آن هیچگاه نتوانست ویزای ورود به کشور را بگیرد.
باوجود این شرایط، برای ارزیابی عملکرد هر حکومتی میتوانیم بر اساس یک سری معیارهای عمومی و خصوصی تحلیلی داشته باشیم.
عمومی:
1- مشروعیت سیاسی: طالبان پس از 4سال توانسته تنها رسمیتشناسی یک کشور را برای خود بدست بیاورد. روسیه. البته با بسیاری از کشورها، روابط دیپلماتیک دارد، اما هنوز نتوانسته اقبال عمومی جامعه بینالمللی را کسب کند. برخی براین باورند که طالبان در این زمینه موفق بودهاست ولی در نگاه بهنظر میرسد که طالبان میتوانست چهره بهتری در این سالها از خود به نمایش بگذارد تا کشورهایی بیشتری آن را به رسمیت بشناسند. از طرف دیگر، تلاش طالبان بر ایجاد دوستی با غرب و محور غربی بوده، اما روابط دوطرف در سالهای اخیر به سردی گراییدهاست. عدم رسمیتشناسی بلوک غرب از این منظر بسیار مهم تلقی میشود که توافق اولیه دوحه میان طالبان و آمریکا بودهاست و در این سالهای اخیر هر دو طرف بارها و بارها همدیگر را به نقض توافقنامه متهمکردهاند. عدم شفافیت در مفاد همین قطعنامه نیز کار تحلیل ما را دشوار کرده است. طالبان پس از 4سال نتوانستهاست کرسی سازمان ملل برای افغانستان را برای خود بگیرد نشان از عملکرد ضعیف آنان در صحنه جهانی دارد.
2- مشارکت همگانی و حقوق شهروندی: پرواضح است که حکومت طالبان یک حکومت استبدادی است که بر اساس زور توانسته بر کشور مسلط شود. نه تنها هیچ سازوکار انتخاباتی وجود ندارد، بلکه تمامی فعالیتهای حزبی ممنوع اعلام شده و ثبت همه گروهها در وزارت عدلیه ملغی اعلام شدهاست. حتی آزادی NGOها نسبتاً محدود و همراه با تهدید و دستاندازی مستقیم طالبان به امر توزیع کمکهاست.
تصمیمگیریها عمدتاً در سطوح بسته توسط رهبر و شورای رهبری صورت میگیرد، شورای رهبریای که حتی اعضای آن مشخص نیستند. به تبع این ساختار، اقلیتها و گروههای در حاشیه به هیچ عنوان مجالی برای نقشآفرینی در ساختار تصمیمگیری کشور ندارند. شیعیان نه تنها از ساختار سیاسی بلکه به مرور زمان از ساختارهای اداری در حال حذف و طرد هستند. ولایات مرکزی و دورتر از قندهار و کابل به آرامی به حاشیه میروند. زنان هم که از همه چیز جز خانهنشینی محروم شدهاند.
3- امنیت عمومی: در این سالهای اخیر وضعیت امنیت عمومی به مرور بهتر شدهاست. اگر چه در سالهای اول چندین حمله به مراکز مختلف از جمله مراکز شیعیان صورت گرفت، اما به مرور وضعیت امنیتی بهتر شده و میزان رضایت مردم از ترددهای بین شهری بالاتر رفته و نسبت به سالهای گذشته راضیتر هستند. بعلاوه، وضعیت جادهها وزیرساخت آنها رو به بهبود است، لذا از این منظر طالبان توانسته رضایت بیشتری از شهروندان کسب کند.
4- رسانه و آزادی بیان: از زمان تصرف قدرت توسط طالبان، بیش از ۴۰٪ از رسانهها که تعداد آنها به بیشتر از 200 رسانه میرسد، از فعالیت تعطیل شدهاند، و بیش از ۸۰٪ از روزنامهنگاران زن شغلشان را از دست دادهاند. رسانهها با سانسور گسترده، بازداشت خبرنگاران (۲۵۰ بار تا سپتامبر ۲۰۲۴)، و فضای رعبآور روبهرو هستند. تقریبا هیچ صدای مستقل و آزادی از داخل کشور بلند نمیشود. باوجود ممنوعیت فعالیت احزاب، حتی علما نیز نمیتوانند صدای مخالفی داشتهباشند. هر عالمی که در تریبونهایش سخنی علیه ساختار حاکم بگوید سریعا مورد تنبیه قرار میگیرد. با این حال افراد شاخصی مانند «سعدمحسنی»، صاحب طلوع نیوز مدافع تعامل با جناحهای نسبتاً معتدل طالبان است تا فضای آزادی برای زنان حفظ شود و از بیثباتی جلوگیری شود، در غیر این صورت ممکن است افغانستان به نسخهای از کره شمالی تبدیل شود.
5- وضعیت اقتصادی: gdpتولید ناخالص داخلی کشور در سال منتهی به سقوط با کاهش 20-درصدی روبرو شد. پس از آن به مرور رشد کرد و در سال 2023 به 2.3+درصد رسید که اندازه آن 17.5میلیارد دلار است، اما هنوز به وضعیت مطلوب نرسیده و نتوانسته زیانهای قبلی را جبران کند.
علیرغم انزوای اقتصادی و بحران بانکی، واحد پولی افغانی تا حدودی باثبات باقی مانده و حتی در مقاطعی عملکرد مطلوبی داشته است.
صادرات رو به افزایش، سرمایهگذاری در حوزه املاک و جمعآوری مالیاتها نشانههایی از بهبود محدود در اقتصاد هستند.
با وجود بهشدت محدود شدن کمکهای بینالمللی، فعالیت بخش خصوصی در حوزههایی چون کشاورزی، معدن و ساختوساز اندکی احیا شده است. اما نرخ بیکاری بسیار بالاست.
در مجموع، اقتصاد افغانستان زیر حکومت طالبان در وضعیت شکننده و پرچالش قرار دارد. اگرچه برخی بخشها نشانههای ضعیفی از بهبود نشان دادهاند، اما اقتصاد همچنان درگیر رکود، فقر، و وابستگی به عوامل خارجی است. طبقه متوسط در شرایط سخت، و خانوادههای فقیر آسیبپذیرتر شدهاند. آینده نیازمند سیاستهای اقتصادی بزرگ، اصلاحات ساختاری، و حمایت هدفمند بینالمللی است.
یک سری فاکتورهای اختصاصی برای ارزیابی حکومت طالبان وجود دارد که مختص به وضعیت فعلی افغانستان است:
1- وضعیت زنان در افغانستان: بواسطه نگاه قبیلهای قانونگذاران طالبان، وضعیت زنان افغانستان در حالت بغرنج و ناپایداری قرار دارد. زنان از کار و تحصیل محرومند. برخی ولایتها از رفتن به پارک و حتی داشتن آرایشگاه خصوصی ممنوع هستند. بدون محرم حق تردد و سفر را ندارند. این مسائل وقتی اهمیت بیشتری پیدا میکنند که تصویر بازتاب شده از طالبان را در مجامع اسلامی و بینالمللی خدشهدار میکند و بر لابیهای سیاستگذار کشورهای دیگر تاثیر منفی میگذارد. یکی از دلایل عدم بهبود روابط با غرب همین مسئله عنوان شدهاست.
برخی مجامع اسلامی و محافل اندیشه دینی از این رویکرد نیز انتقاد کرده و چنین رویکردی را مغایر با اندیشه اسلامی عنوان کردهاند. سال گذشته، سازمان همکاری اسلامی با هماهنگی آکادمی بینالمللی فقه اسلامی تیمی از علما را برای گفتوگو در مورد جنبههای مربوط به موضع اسلام در مورد آموزش و کار زنان به افغانستان اعزام کرد.
2- روابط با همسایگان: از نگرانیهای جدی همسایگان افغانستان، رویکرد طالبان با همسایگان بوده که در سالهای اخیر روند بهبود به خود دیدهاست. اگرچه ماههای اولیه تنشهای زیادی سر مرز پاکستان و ایران بوجود آمد، اما کمکم تنشها به حداقل رسید تا اینکه در ماههای اخیر روند با ثباتی حاکم شدهاست. با این حال گزارشهای بینالمللی دائما بر حضور نیروهای افراطی خارجی در میان صفوف طالبان تاکید دارند. از طرف دیگر مسئولین طالبان، صراحتا وجود آنها را انکار نمیکنند. لذا همچنان نگرانیهایی از سوی همسایگان نسبت به آینده نظامی و امنیتی افغانستان وجود دارد. 3- به حاشیهراندن هستههای قدرت: یکی از موفقترین عملکردهای طالبان در چند سال اخیر، حذف هستههای پراکنده قومی و حزبی و سمتی قدرت در جغرافیای افغانستان بودهاست. به طوری که در حال حاضر هیچ نیروی نظامی غیرطالبان که صاحب جغرافیایی در کشور باشد، وجود ندارد. در حالی که پیش از آن حکومت شبه ملوکالطوایفی بر کشور حاکم بوده و نیروهای قومی قبیلهای فعالیتهای خودسرانه بسیاری انجام میدادند. طالبان از قبل از حاکمیت نیز سیاست حذف هستههای قدرت را دنبال کرد و پس از به دست گرفتن قدرت، آن را تطبیق نهایی کرد. به همین دلیل امروزه توانسته بر کل جغرافیای افغانستان با سیاست هویج و چماق حکومت کند و بر رفتوآمدهای خارجی ها و تحرکات مختلف نظارت کامل داشتهباشد.