شهادت سید حسن نصرالله، دبیر کل حزبالله لبنان و شخصیت محبوب شیعیان واکنشهای بسیاری را در کشورهای جهان و بهویژه کشورهای عرب خلیج فارس برانگیخت. در این میان بحرین به دلایلی همچون، برسرکار بودن حکومتی سنی که حزب الله و دبیرکل آن را تروریست می خواند، وجود جمعیت غالب شیعه علاقهمند به ایران و محور مقاومت و به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی، برقراری روابط همه جانبه با این رژیم و مشروعیت متزلزل حکومت با وضعیت ویژهای روبروست و رویدادهایی مانند جنگ قریب به یکساله غزه، شهادت سید حسن نصرالله و در ادامه، پاسخ قاطع موشکی ایران، بحرین را در وضعیتی پارادوکسیکال اسیر کرده است.
رژیم آلخلیفه که همواره از جانب شیعیان احساس خطر میکرده و خود واقف به شکافهای اجتماعی و قومی و مذهبی عمیق و درماننشده در این کشور است، پس از اعلام شهادت دبیرکل حزب الله نیروهای امنیتی را در اقصی نقاط کشور بسیج کرد تا نه تنها مانع برگزاری هر گونه مجلس عزا برای بزرگداشت شهید مقاومت شوند، بلکه با کسانی که این ترور را محکوم کرده یا بخواهند هرگونه ابراز همدردی نمایند، مورد ضرب و شتم قرار دهند. همچنین در طول چند روز گذشته، چند تن از علمای شیعه از جمله شیخ فاضل الزاکی و سید مجید المشعل را به دلیل تجلیل مقام شهید نصرالله در سخنرانیهایشان برای انجام تحقیقات و بررسی به دادستانی فراخوانده شدند. علاوه بر این، اقامه نماز جمعه هفته گذشته (همزمان با نماز جمعه نصر تهران)، در مسجد امام صادق بحرین که از بزرگترین تجمعات نماز جمعه این کشور است، ممنوع شده و منطقه الدراز در محاصره نیروهای امنیتی آلخلیفه قرار گرفت. این ممنوعیت موجب برانگیختن واکنش و اعتراضات شیعیان شده و به درگیری مردم با نیروهای مانیتی منجر شد.
علیرغم تحمیل این جو خفقان، حمد بنعیسی آلخلیفه، پادشاه بحرین، در شرایطی همپیمان اسرائیل و میزبان ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده در خلیج فارس است، که بیشترین جمعیت شیعیان جنوب خلیج فارس را نیز در خود جای داده و حکومت وی از سویی نفس هرگونه فعالیت اصلاحطلبانه مسالمتآمیز را بریده و از دیگر سو، تحت فشارهای خارجی و نهادهای حقوق بشری بینالمللی مجبور به دادن امتیازات محدود به شیعیان؛ مانند آزادی برخی از زندانیان سیاسی در هفته های اخیر شده است.
در چنین شرایطی دولت منامه به جای برخورد حکیمانه با خواسته طبیعی مردم، سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را برگزیده است. عبدالرئوف الشایب، از معارضین بحرینی ساکن ایران در مصاحبه با اندیشکده مرصاد در این رابطه گفت: با وجود آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی، دولت همچنان به فشار و سختگیری ادامه میدهد، تا جایی که پس از شهادت سید حسن نصرالله بیش از 100 نفر را به جرم ابراز ارادت به سید و محکوم کردن ترور ایشان، دستگیر کرده است. الشایب می افزاید، از سوی دیگر، عملیاتهای وعده صادق 1 و 2، باعث نگرانی شدید آلخلیفه شده و ضمن ناامید کردنشان از جبهه غربی-صهیونیستی، بیش از پیش آنها را به سوی بهبود روابط با ایران سوق میدهد؛ روابطی که البته پیششرط آن، تغییر مثبت در وضعیت شیعیان بحرین است.
یوسف الجمری[1]، دیگر معارض حکومت بحرین، با انتقاد از رویکرد آل خلیفه در این پرونده به مقایسه رفتار حکومتهای بحرین و کویت با عزاداران شهادت سید حسن نصرالله پرداخته است. لازم به ذکر است که دولت کویت در دوران شیخ مشعل، امیر جدید کویت، تحولات کمسابقهای مانند انحلال پارلمان و تنگ کردن عرصه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی بر اسلامگراهای سنی و نیز شیعیان کویت را در نظام داخلی پشت سر گذاشت، این دولت همچنین از سالها پیش روابط تیرهای با حزبالله داشته و حزب را در چند مورد متهم به فعالیتهای ضد امنیتی در این کشور کرده است؛ با این حال، دولت کویت ممانعتی از برگزاری مراسمهای بزرگداشت برای دبیرکل فقید حزب الله اعمال نکرده است.
الجمری کویت و بحرین را با وجود نظام سیاسی تقریبا مشابه و ترکیب جمعیتی نزدیک به هم، دارای سیاست داخلی و خارجی کاملا متفاوتی توصیف میکند. از نظر وی این تفاوت از آنجا ناشی میشود که حکومت آلصباح نه تنها چشماندازی برای عادیسازی روابط با اسرائیل ندارد، بلکه از حقوق فلسطینیان دفاع کرده و در این راستا، با گروههای سیاسی و مذهبی مختلف همسو میباشد. در نقطه مقابل، آلخلیفه بر خلاف خواسته مردم بحرین، روابط سیاسی با رژیم صهیونیستی را رسمی کرده، از تجاوز آن به فلسطین و لبنان دفاع و حتی در صدد تضعیف و یا نابودی محور مقاومت است. نمونههایی از اقدامات اخیر منامه در همسویی با رژیم صهیونیستی، میزبانی از رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در هشتمین ماه جنگ علیه غزه و پیوستن به ائتلاف ضد یمنی در دریای سرخ است.
به عقیده الجمری، بحرین دهههاست که درگیر بحرانهای عمیق سیاسی و اجتماعی است و حتی به دنبال رفع آن هم نبوده است. الجمری رویکرد امروز دولت بحرین نسبت به شیعیان در موضوع شهادت دبیرکل حزبالله را انتقام گرفتن از نصرالله به بهانه درخواست شهید از دولت بحرین برای دستیابی به راهحل سیاسی در پاسخ به خواستههای مشروع بحرینیها، میداند.
این در حالی است که به نظر میرسد شیخ مشعل و دولت او متوجه اهمیت و جایگاه شهید نصرالله نزد شیعیان شدهاند؛ جایگاهی که در برگزاری مراسمهای یادبود سید شهید در عراق و توسط مرجعیت شیعه تجلی یافته و سید حسن نصرالله را به یکی از نمادهای برجسته شیعه معاصر بدل نموده است. این رویکرد مداراجویانه آلصباح نسبت به شیعیان و بازگذاشتن فضا برای عزاداری آنها نیز از همین حقیقت ریشه میگیرد.
الجمری در ادامه می نویسد: "در هر صورت، دولت کویت انتخاب کرد که به سلیقه شیعیان کشورش در این برهه مهم تاریخی احترام بگذارد، در حالی که آلخلیفه همچون گذشته، بومیان سرزمین خود را زیر پا گذاشته و به جای آن، در جهت رضایت شهروندان جدیدش اقدام میکند؛ شهروندانی که آنها را از کشورهایی مانند سوریه و پاکستان که دارای اختلافات فرقهای هستند، فراخوانده است".
اکنون آلخلیفه متوجه شده است که با پذیرش عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و تعمیق بیش از پیش شکاف میان حکومت و مردم، نه تنها امتیازی کسب نکرده بلکه در داخل به بحران مشروعیت دامن زده و در منطقه نیز خود را در وضعیت کاملا تقابلی با جمهوری اسلامی ایران قرار داده است؛ آن هم در شرایطی که سایر کشورهای منطقه شامل عربستان، از روابطشان با ایران تنشزدایی کردهاند. افزون بر این، حمله موشکی جمهوری اسلامی به رژیم صهیونیستی نیز هشداری برای همپیمانان منطقهای بحرین به همراه داشته است.
از همین رو این احتمال اکنون افزایش یافته که حمد بنعیسی برای رهایی از این وضعیت متناقض، در آیندهای نه چندان دور، مجبور به عقبنشینیهای بیشتری دربرابر شیعیان شود؛ چرا که ادامه این تقابل و سرکوب، علاوه بر این که امنیت خارجی رژیم بحرین را با چالش جدی روبرو ساخته و ثبات داخلی را نیز متزلزل میکند.
ناتوانی حکومت بحرین در کنترل بحران مشروعیت با وجود آزادی برخی زندانیان سیاسی شیعه از یک سو و قدرت نمایی ایران در عملیات یکم اکتبر به عنوان یک متغیر میانجی از سوی دیگر، موجب برانگیختن برخی امیدها برای آزادی زندانیان مطرحی همچون شیخ علی سلمان و حسن مشیمع شده است. علیرغم این امید اندک، معارضین داخلی و خارجی بحرینی خوشبینی چندانی نسبت به دستیابی به راهحل سیاسی و مصالحه قریبالوقوع با دولت ندارند. حال پرسش مهم در این وضعیت این است که آیا اشتیاق منامه برقراری مجدد روابط با تهران میتواند برگ برندهای برای معارضین شیعه و اهرم فشاری جهت کسب امتیاز و بهبود شرایط آنها در این کشور باشد؟