اشموئیل لدرمن، محقق تاریخ نسل کشی و یهودستیزی اسرئیلی، معتقد است که این تصویر باعث ایجاد شرمساری عمیقی شده است. او از انتشار مقالاتی که این حملات را، مانند مقاله اخیر مردخای کدار در جروزالم پست که بر اساس یک نگاه تحریف شده به رابطه ارمنستان با ایران و دروغ درباره حوادث ضد یهودی مصنوعی در این کشور نوشته شده است، توجیه میکنند، انتقاد میکند و معتقد است که انتشار چنین اطلاعات غلطی در اسرائیل، کشوری که به طور قابل توجهی در پاکسازی قومی قره باغ نقش داشت، نیاز به شجاعت خاصی دارد.
لدرمن میگوید:« اجماع در اسرائیل را در مورد اینکه انکار هولوکاست به معنای یهودستیزی است در نظر بگیرید. خب، مردخای کدار شهروند کشوری است که به طور ثابت به انکار کنندگان نسل کشی ارمنستان به روش های مختلف با عدم شناسایی آن و با فشار طولانی مدت به کنگره و ریاست جمهوری آمریکا برای عدم شناسایی آن یاری رسانده است. اسرائیل به دلیل روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی با ترکیه و آذربایجان و همچنین به دلیل نگرانی از اینکه این کار به نوعی ادعای بینظیر بودن هولوکاست را تضعیف میکند، چنین کاری را انجام میدهد.»
ممکن است استدلال شود که این مهم نگرانیها و غیرت ملی برمیگردد، با این حال، باید این نکته را پذیرفت که چنین اقدامی ضد ارمنی گری است و این ضد ارمنی گری با غم انگیزترین و ویرانگرترین نقطه در تاریخ ارمنیان در ارتباط است. تصور کنید اگر دولت ارمنستان درگیر انکار هولوکاست یا حمایت صریح یا ضمنی از انکار هولوکاست بود، آنوقت چه اتفاقی به وقوع میپیوست.
لدرمن در ادامه اشاره میکند که نمیتوان درباره روابط ارمنستان با ایران نگران بود، این روابط در ابتدا بر اساس نیازهای جغرافیایی و ژئوپلیتیکی برقرار شده است و گزارشهای مبنی بر یک معامله سلاح بزرگ دروغ است. ادعای کِدار مبنی بر اینکه ارمنستان به «بازیگر نیابتی ایران» تبدیل شده است، مضحک و خطرناک است. این ادعای بیمعنی، به این معنی است که ارمنستان در حال تبدیل شدن به حلقه دیگری در محور شرارت است. اگر این نوع گفتمان به طور جدی توسط افرادی در کاخ سفید که مانند کِدار به ظرافتها و هرگونه ملاحظهای غیر از منافع امنیتی اسرائیل بیتوجه است، پذیرفته شود، چه سرنوشتی برای ارمنستان رقم خواهد خورد؟
لدرمن معتقد است که خشم کِدار علیه ارمنستان، فراتر از روابط آن با ایران یا میزان یهودستیزی ادعایی در آن کشور است. مدتهاست که نهاد سیاسی اسرائیل از ارمنستان به خاطر حمایت از تلاش فلسطین برای رهایی از اشغال اسرائیل و به خصوص برای تشکیل یک دولت فلسطینی، کینه به دل دارد. این کینه در اشاره کِدار به رسمیت شناختن «دولت فلسطین» توسط ارمنستان و این اظهارنظر او که «هر کسی که تاریخ خاورمیانه را میشناسد به یاد دارد که ارمنیها همیشه از سازمانهای تروریستی فلسطینی حمایت کردهاند»، کاملاً آشکار است. اگر این منطق را به اسرائیل تعمیم دهیم، مجبور خواهیم بود بگوییم که اسرائیلیها همیشه از تروریسم دولتی ترکیه و آذربایجان علیه ارمنیها حمایت کردهاند.
حقیقت چیز دیگری است. دوستی دیرینه و مستند بین یهودیان و ارمنیها وجود دارد. محله ارمنیها در اورشلیم، گوهر فرهنگی است که به هر دو ملت کمک میکند و باید به هر قیمتی حفظ شود.
تجربه شوروی
لدرمن با یادآوری تجربیات زمان شوروی، بیان میکند که ارمنیها و یهودیها در برابر استالینیسم و ستم روسیه با هم متحد بودند. دوستیهای قوی در گولاگها، در محافل دانشگاهی شوروی، در گروههای نویسندگان و روشنفکران مخفی شکل گرفت. افراد برجستهای با تبار مشترک ارمنی-یهودی وجود دارند: افرادی نظیر گاری کاسپاروف، قهرمان شطرنج جهان؛ لوون آرونیان، استاد بزرگ شطرنج و دو بار قهرمان المپیک، النا بونر (همسر آندره ساخاروف) و دیگران.
در برابر این پیشینه، مشاهده تلاشهای راستگرایان اسرائیل برای بدنام کردن ملتها و کشورهایی که جرات حمایت از اجماع بینالمللی و حقوق بینالملل در تشکیل یک دولت فلسطینی بر اساس مرزهای 1967 را دارند، واقعاً ناامید کننده است.
راستگرایان بر این باورند که هر کسی از این موضوع حمایت میکند، باید یهودیستیز، حامی تروریسم، مزدور ایران یا صرفاً کور باشد و دوست اسرائیل نباشد.
دولت ارمنستان و همچنین روشنفکران و فعالان جامعه مدنی ارمنی بارها خواهان روابط بهتر و صمیمانه با اسرائیل شدهاند. آنها با آگاهی کامل از میزان همکاری اسرائیل در انکار نسلکشی ارمنی و همچنین روابط اسرائیل با ترکیه و جمهوری آذربایجان که برای ارمنستان بسیار مخرب بوده است، این خواسته را مطرح کردهاند. اسرائیل تا حد زیادی از این پیشنهادات استقبال نکرده است. اسرائیل ریاکاری خود را به سختی پنهان میکند. به نظر میرسد که دموکراسی جوان ارمنستان نسبت به ترکیه و جمهوری آذربایجان از ارزش کمتری برخوردار است.
لدرمن میگوید: « اگر کسی بخواهد تعادل را در روابط ارمنستان با ایران برقرار کند و به مبارزه با یهودیستیزی در ارمنستان کمک کند، بهترین کار دوستی با ارمنستان است. اسرائیل باید نسلکشی ارمنی را به رسمیت بشناسد و نوع سلاحهای فروخته شده به ترکیه و جمهوری آذربایجان را محدود کند تا از استفاده آنها برای آسیب بیشتر به خود ارمنستان جلوگیری شود.»