در اوایل صبح ۲ ژانویه، نیروهای روسی حمله موشکی گستردهای را به شهرهای اوکراین کیف و خارکف آغاز کردند.یکی از دلایل قابل توجه بودن این حادثه، این بود که نشان میداد روسیه در مبارزه خود تنها نیست. حمله روسیه در آن روز با سلاحهایی مجهز به تکنولوژی از چین، موشکهای کره شمالی و هواپیماهای بدون سرنشین از ایران انجام شد.
از زمان حمله روسیه در فوریه ۲۰۲۲، مسکو بیش از ۳۷۰۰ پهپاد طراحی شده توسط ایران را به کار برده است. موسکو با تهران در مورد برنامههای ساخت یک کارخانه جدید هواپیماهای بدون سرنشین در داخل روسیه همکاری میکند. کره شمالی نیز موشکهای بالستیک و بیش از ۲. ۵ میلیون گلوله به روسیه فرستاده است. چین به نوبه خود به مهمترین خط نجات روسیه تبدیل شده است. پکن خرید نفت و گاز روسیه را افزایش داده و میلیاردها دلار را به خزانههای مسکو واریز کرده است. به همان اندازه این نکته نیز قابل توجه است که چین مقادیر زیادی از تکنولوژیهای خود را وارد این جنگ کرده است. سوابق گمرکی نشان میدهد که علیرغم تحریمهای تجاری غرب، واردات تراشههای کامپیوتری و قطعات تراشه توسط روسیه به طور پیوسته به سمت سطوح قبل از جنگ افزایش یافته است. بیش از نیمی از این کالاها از چین میآیند.
این محور، مجموعهای از دولتهای ناراضی هستند که با هدفی مشترک برای سرنگونی اصول، قوانین و نهادهایی که در زیر سیستم بینالمللی غالب قرار دارند، گرد هم آمده اند. وقتی این چهار کشور همکاری میکنند، اقدامات آنها تأثیر بسیار بیشتری نسبت به مجموع تلاشهای تکی آنها دارد. این محور، با همکاری یکدیگر، تواناییهای نظامی یکدیگر را افزایش میدهند، اثربخشی ابزارهای سیاست خارجی ایالات متحده، از جمله تحریمها را کاهش میدهند و مانع توانایی واشنگتن و شرکای آن برای اجرای قوانین جهانی میشوند. هدف جمعی آنها ایجاد یک نظم جایگزین برای نظم فعلی است که آنها آن را تحت سلطه ایالات متحده میدانند.
ایران روابط خود را با سایر اعضای محور نیز تقویت کرده است. ایران و روسیه با هم کار کردند تا بشار اسد رئیس جمهور سوریه را در قدرت نگه دارند. چین از سال ۲۰۲۰ مقادیر زیادی نفت ایران را خریداری کرده است. کره شمالی، چین را به عنوان متحد اصلی و شریک تجاری خود برای دههها دیده است و کره شمالی و روسیه روابط گرم بین خود را حفظ کردهاند پیونگیانگ و تهران نیز به دلیل نفرت مشترک از واشنگتن با هم متحد شدهاند. کیم یونگ نام، به عنوان یک مقام ارشد کره شمالی، در طی یک سفر ده روزه به ایران در سال ۲۰۱۷ اعلام کرد که دو کشور «یک دشمن مشترک دارند.»
اما حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ همگرایی بین این چهار کشور را به شیوهای که از روابط تاریخی آنها فراتر میرود، تسریع کرد. مسکو در دو دهه گذشته جزء تأمینکنندگان برتر تسلیحات تهران بوده و اکنون بزرگترین منبع سرمایهگذاری خارجی در این کشور است. صادرات روسیه به ایران در ده ماه اول سال ۲۰۲۲، ۲۷ درصد افزایش یافت. روسیه همچنین میلیونها دلار از داراییهای کره شمالی را که قبلاً در بانکهای روسیه در رعایت تحریمهای شورای امنیت مسدود شده بود، آزاد کرده است. چین، ایران و روسیه سه سال متوالی تمرینات دریایی مشترکی را در خلیج عمان برگزار کردهاند. روسیه همچنین مانورهای دریایی سه جانبه با چین و کره شمالی را پیشنهاد کرده است. افسران روسی که در سوریه و منطقه دونباس اوکراین جنگیدهاند، درسهای ارزشمندی را با پرسنل چینی به اشتراک گذاشتهاند و به ارتش آزادی بخش خلق کمک کردهاند تا کمبود تجربه عملیاتی خود را جبران کند. در ماه فوریه، مقامات روسی تأیید کردند که با همتایان چینی در مورد کاربردهای نظامی هوش مصنوعی کار میکنند. محور چین، ایران، کره شمالی و روسیه نیازی به یک برنامه منسجم برای ایجاد یک نظم بینالمللی جایگزین ندارند، مخالفت مشترک کشورها با وضعیت فعلی و عزم آنها برای ایجاد تغییر، پایهای قدرتمند برای اقدام مشترک است.
البته در میان اعضای این محور شکافهایی نیز وجود دارد. برای مثال چین و روسیه برای نفوذ در آسیای مرکزی رقابت میکنند، در حالی که ایران و روسیه برای بازارهای نفتی در چین، هند و جاهای دیگر آسیا رقابت میکنند. امروز، چین ممکن است به روابط عمیقتر کره شمالی با روسیه نگاه کند و نگران این باشد که کیم جونگ اون، تنشها را در شمال شرقی آسیا تشدید و حضور نظامی گسترده ایالات متحده را به خود جلب کند.
پویایی مشابهی در روابط روسیه با ایران و کره شمالی در حال رخ دادن است. روسیه هواپیماهای پیشرفته، دفاع هوایی، اطلاعات، نظارت، شناسایی و قابلیتهای سایبری را برای ایران فراهم کرده است که به تهران کمک میکند تا در برابر عملیات نظامی احتمالی ایالات متحده یا اسرائیل مقاومت کند. پیونگیانگ نیز به دنبال فناوری پیشرفته فضایی، موشکی و زیردریایی از مسکو است. اگر روسیه به این درخواستها عمل کند، کره شمالی قادر خواهد بود دقت و بقای موشکهای بالستیک بین قارهای با قابلیت هستهای خود را بهبود بخشد و از تکنولوژی نیروی هستهای روسیه برای گسترش محدوده و توانایی زیردریاییهای خود استفاده کند.
روابط قوی میان چهار کشور محور، رهبران پیونگیانگ و تهران را شجاعتر کرده است. کیم که اکنون از حمایت قوی چین و روسیه برخوردار است، سیاست چند دههای کره شمالی برای اتحاد صلحآمیز با کره جنوبی را رها کرد و تهدیدات خود را علیه سئول افزایش داده است و اعلام کرده که علاقهای به ادامه مذاکرات با ایالات متحده ندارد. امروز مسکو و پکن به تهران کمک میکنند تا در برابر ا غرب مقاومت کند، غنیسازی اورانیوم را برای ایران آسانتر کرده و تلاشهای واشنگتن برای مذاکره در مورد توافق هستهای جدید را رد میکند.
با استفاده از مرزهای مشترک و مناطق ساحلی، چین، ایران، کره شمالی و روسیه میتوانند شبکههای تجاری و حمل و نقلی را از تحریم ایالات متحده ایمن کنند پایگاه صنعتی دفاعی روسیه که اکنون در حال افزایش برای تامین سلاح برای نیروهای روسی در اوکراین است، بعدا میتواند به تلاشهای جنگی چین مربوط شود. چنین همکاریهایی احتمال برتری چین بر ارتش آمریکا را افزایش میدهد و به پیشبرد هدف روسیه برای کاهش نفوذ ژئوپلیتیک ایالات متحده کمک میکند. امتناع چین از محکوم کردن حمله روسیه به اوکراین، کار را برای کشورهای سراسر آفریقا، آمریکای لاتین و خاورمیانه در این مورد بسیار آسانتر کرده است. در سال گذشته، روسیه و چین عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای را تصویب کردند و سپس دعوت ایران را برای پیوستن به بریکس سازماندهی کردند. سیاستهای منطقهای ایران و پیگیریهای هستهای باعث شده است که کشورهای دیگر از برخورد با این کشور محتاط باشند. واکنش این محور، به عملیات طوفان الاقصی، الگوی مشابهی را دنبال کرد. آنها از جنگ غزه برای تصویر کردن واشنگتن به عنوان یک نیروی بیثباتکننده و مسلط در جهان استفاده کردند.
توسعه محور باعث آشفتگی بیشتر خواهد شد. تا کنون بیشترین همکاری بین چین، ایران، کره شمالی و روسیه دوجانبه بوده است. اقدامات سه جانبه و چهار جانبه میتواند ظرفیت آنها را برای پیشبر اهداف گسترش دهد. کشورهایی مانند بلاروس، کوبا، اریتره، نیکاراگوئه و ونزوئلا نیز میتوانند همکاری نزدیکتری با محور را آغاز کنند. اگر این گروه رشد کند، ایالات متحده و متحدانش زمان بیشتری برای دفاع از نظم موجود خواهند داشت.
اگر ایالات متحده میخواهد با یک محور به طور فزاینده مقابله کند، نمیتواند هر تهدیدی را به عنوان یک پدیده جداگانه در نظر بگیرد. واشنگتن نباید تجاوز روسیه را در اروپا نادیده بگیرد. در حالی که واشنگتن به درستی چین را به عنوان اولویت اول خود میبیند، مقابله با چالش پکن نیاز به رقابت با سایر اعضای محور در سایر نقاط جهان دارد. برای اثربخشی، ایالات متحده باید منابع اضافی را به امنیت ملی اختصاص دهد، در دیپلماسی قویتر شرکت کند، مشارکتهای جدید و قویتری را توسعه دهد و نقش فعالانهتری در جهان نسبت به اخیرا داشته باشد.از طرف دیگر، ایجاد شکاف بین اعضای محور آسان نخواهد بود. این محور، مشکلی است که ایالات متحده باید مدیریت کند، نه مشکلی که بتواند با حرکات استراتژیک بزرگ حل کند.
در این میان شش دولت برزیل، هند، اندونزی، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی و ترکیه که همه توانایی تحتتاثیر قراردادن مسیر آینده نظم بینالمللی را دارند، مهم خواهند بود. از این شش کشور میتوان انتظار داشت که روابط اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و تکنولوژیکی با اعضای هر دو محور را دنبال کنند. سیاست گذاران آمریکایی باید اولویتهایی را برای نزدیک کردن این کشورها به خود داشته باشدو سیاستهایی را انتخاب کنند که به نفع نظم غالب باشد.
اگرچه رقابت با محور ممکن است اجتناب ناپذیر باشد، ایالات متحده باید سعی کند از درگیری مستقیم با هر یک از اعضای خود جلوگیری کند. برای این منظور، واشنگتن باید تعهدات امنیتی خود را برای تقویت بازدارندگی در غرب اقیانوس آرام، در خاورمیانه، در شبه جزیره کره و در جناح شرقی ناتو اعلام کند. ایالات متحده و متحدانش باید برای تجاوز فرصت طلبانه آماده شوند. به عنوان مثال، اگر حمله چین به تایوان باعث مداخله نظامی ایالات متحده شود، روسیه ممکن است وسوسه شود که علیه یک کشور اروپایی دیگر حرکت کند و ایران یا کره شمالی میتوانند تهدیدات را در مناطق خود افزایش دهند. حتی اگر اعضای محور به طور مستقیم تجاوز خود را هماهنگ نکنند، درگیریهای همزمان میتواند غرب را مغلوب کند. بنابراین واشنگتن باید به متحدانش فشار بیاورد تا در این مجادلات همکاری کنند. واشنگتن باید کمکها را به خطوط مقدم درگیری بین محور و غرب، از جمله کمک به اسرائیل، تایوان و اوکراین، هدایت کند.
این چهار قدرت، در حال نزدیکی بیشتر در قدرت و هماهنگی، آنهم در مخالفت با نظم جهانی غالب و رهبری ایالات متحده متحد هستند. ظرفیت اقتصادی و نظامی مشترک همراه با عزم آنها برای تغییر شیوه کار جهان از پایان جنگ سرد، ترکیب خطرناکی را ایجاد میکند. ایالات متحده و شرکای آن باید محور را به عنوان چالش اساسی در نظر بگیرند. آنها باید پایههای نظم بینالمللی را تقویت کنند و علیه کسانی که به شدت برای تضعیف آن عمل میکنند، مقاومت کنند. به احتمال زیاد متوقف کردن ظهور این محور جدید غیرممکن است، اما جلوگیری از سرنگونی سیستم فعلی یک هدف قابل دستیابی است.