مقدمه
اخیراً، اخباری در رسانهها منتشر شده است که نشان میدهد دولت ترامپ از کشورهای عربی غربگرا مانند مصر، عربستان سعودی و اردن خواسته است تا مردم غزه را در خود اسکان دهند. این درخواست با مخالفت شدید این کشورها مواجه شده است. اما آیا این طرح، طرح نهایی ترامپ است؟ یا اینکه ایالات متحده در حال پیشبرد یک راهبرد دیپلماتیک پیچیدهتر است؟
پیشنهاد ترامپ: اسکان فلسطینیان غزه در کشورهای همسایه
در ژانویه ۲۰۲۵، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، پیشنهادی را مطرح کرد که بر اساس آن، فلسطینیان ساکن غزه به کشورهای همسایه مانند مصر، عربستان سعودی و اردن منتقل شوند. او در گفتوگویی با خبرنگاران اظهار داشت که با ملک عبدالله، پادشاه اردن، در مورد امکان اسکان آوارگان فلسطینی در این کشور صحبت کرده و قصد دارد با عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر، نیز در این باره گفتگو کند. ترامپ بیان کرد: غزه عملاً یک منطقه تخریب شده است… مردم در آنجا جان خود را از دست میدهند. من ترجیح میدهم با برخی کشورهای عربی همکاری کنیم و در جایی دیگر مسکن بسازیم تا فلسطینیها بتوانند در صلح و آرامش زندگی کنند.[i]
واکنش کشورهای عربی: مخالفت قاطع
این پیشنهاد با مخالفتهای جدی از سوی کشورهای عربی مواجه شد. مصر، که خود با مشکلات اقتصادی و امنیتی زیادی روبرو است، اعلام کرده است که قادر به پذیرش چنین تعداد زیادی از پناهندگان نیست. عربستان سعودی نیز با اشاره به مسائل امنیتی و سیاسی، این درخواست را رد کرده است. اردن نیز که میزبان تعداد زیادی از پناهندگان فلسطینی است، اعلام کرده است که این طرح غیرعملی و غیرمنطقی است.[ii] ضمن اینکه در یک واکنش جمعی، دیپلماتهای ارشد مصر، اردن، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و قطر در نشستی در قاهره با هرگونه جابجایی اجباری فلسطینیان مخالفت کردند. آنها تأکید کردند که چنین اقدامی ممکن است ثبات منطقه را به خطر بیندازد و بر اهمیت دستیابی به صلحی جامع در خاورمیانه بر اساس راهحل دو کشوری تأکید کردند.[iii]
«مصر» به عنوان یکی از مهمترین بازیگران در منطقه، همواره نقش کلیدی در مناقشه فلسطین و اسرائیل داشته است. با این حال، مشکلات داخلی مصر از جمله بحران اقتصادی و ناآرامیهای سیاسی، باعث شده است که این کشور نتواند نقش فعالتری در این مناقشه ایفا کند. مخالفت مصر با طرح تهجیر مردم غزه، نشاندهنده این است که این کشور نمیخواهد بار اضافی بر دوش خود بگیرد. مخالفت «اردن» به عنوان یکی از کشورهای میزبان پناهندگان فلسطینی، هم نشاندهنده این است که اردن نمیخواهد بار اضافی بر دوش خود بگیرد. علاوه بر این، اردن به دنبال حفظ ثبات داخلی خود است و نمیخواهد با پذیرش تعداد بیشتری از پناهندگان، این ثبات را به خطر بیندازد. چه اینکه مخالفت «عربستان سعودی» با طرح نیز، نشاندهنده این است که عربستان نمیخواهد درگیر مسائل امنیتی و سیاسی بیشتری شود. اما از سوی دیگر، عربستان و دو کشور دیگر به دنبال حفظ روابط خود با ایالات متحده و مدیریت آن در دوران ترامپ هستند و نمیخواهند با مخالفت صریح با طرحهای آمریکا، این روابط را به خطر بیندازد. از این رو همه کشورهای عربی غربگرای مخاطب ترامپ مشکلات و موانع زیادی برای همراهی با خواسته ترامپ دارند و ترامپ برای جلب مشارکت واقعی این کشورها، موانع و مشکلات زیادی در پیش رو دارد و اجرای این طرح هزینههای زیادی برای او خواهد داشت.
تحلیل طرح ترامپ: هدف نهایی چیست؟
اما شاید بتوان با در نظر گرفتن شیوههایی که ترامپ برای جا انداختن خواستههای خود در مذاکره با کشورها استفاده میکند، احتمالاتی را در این فضا مطرح کرد. آیا «تهجیر» ساکنان غزه به کشورهای عربی نزدیک به آمریکا، طرح نهایی و اصلی ترامپ برای این بحران است؟ آیا هزینههای گزافی که اجرای این طرح برای آمریکا دارد و بلندپروازانه بودن آن، نشان از نوعی حقه در پس طرح این خواستهها نیست؟ شاید بتوان احتمال داد که پیشنهاد اسکان فلسطینیان در کشورهای همسایه، طرح نهایی ترامپ نباشد. شاید هدف اصلی او، کما اینکه این گزینه از ابتدای طوفان الاقصی مطرح بوده است، سپردن مدیریت غزه به «محمد دحلان»، سیاستمدار فلسطینی نزدیک به امارات متحده عربی و رییس سابق فتح در غزه، و تبدیل این منطقه به یک مرکز گردشگری و اقتصادی با سرمایهگذاری امارات است. طرحی که قصد دارد در بلند مدت یک راه حل اقتصادی ـ اجتماعی برای بحران امنیتی غزه ارائه کند تا در نهایت با کنترل اوضاع امنیتی، تهدیدات علیه اسرائیل، کاهش یابد.
راهبرد ترامپ: به مرگ بگیر تا به تب راضی شوند
اما دلیل انتخاب چنین راهبردی چه میتواند باشد؟ اجرای مستقیم طرح سپردن اداره غزه به محمد دحلان به نمایندگی امارات، حتما با مخالفت مصر، اردن و عربستان سعودی مواجه خواهد شد، زیرا این کشورها نمیخواهند امارات در غزه نقش پیشتاز را ایفا کند. از این رو اگر ترامپ از ابتدا سراغ این طرح برود، باید هزینه زیادی برای اجرای آن متحمل شود. در حالی که اگر پیش از مطرح کردن این گزینه، طرح «تهجیر» فلسطینیان غزه به مصر، عربستان سعودی و اردن، به طور جدی طرح شود زمینهساز پذیرش بیدردسر طرح اصلی ترامپ خواهد شد و این کشورها با هزینهٔ کمتری با نقشآفرینی امارات در غزه کنار خواهند آمد؛ به عبارت دیگر، به مرگ گرفته تا به تب راضی شوند.
البته اینگونه نیست که تهجیر برای ترامپ مطلوبیت نداشته باشد و این مسئله اصلاً اتفاق نیافتد. بلکه هدف اصلی تهجیر نیست؛ و اگر مسأله را طیفی در نظر بگیریم، مقدار کم و در دسترسی از تهجیر اتفاق خواهد افتاد، اما عمدهٔ فرایند، از دریچه بازآفرینی اقتصادی ـ اجتماعی غزه توسط امارات زیر نظر آمریکا در دستور کار قرار خواهد گرفت.
اما دلیل ارائه چنین حدسی، چیست؟
دلیل اول، همانگونه که پیشتر اشاره شد، هزینهٔ زیاد و بلندپروازانه بودن طرح تهجیر است. مهاجرت دادن ۲ ملیون نفر انسان از خانه و کاشانهٔ خود، حتی در داخل کشوری عادی، امری نیست که بتوان بدون دردسرهای زیاد و مشکلات عدیده انجام داد. چه برسد به غزه که و زمینهای بسیار حساس و حیثیتی دارد. متحمل شدن این هزینه با سیاستهای آمریکا در دوره ترامپ که تأکید بر تمرکز بر مسائل داخلی آمریکا و علی الخصوص مسائل اقتصادی و بهرهوری است، سازگار نیست.
دلیل دوم، به کار گرفته شدن همین روش از سوی ترامپ در اکثر پروندههای حاد بین المللی آمریکا است. راهبرد مذاکرهای ترامپ در بحرانهای سیاست خارجی آمریکا در دوره دوم ریاست جمهوری او شامل ارائه یک پیشنهاد شدیدتر در ابتدا برای کاهش مخالفتها در برابر یک طرح جایگزین است. کما اینکه در پرونده تنش با ایران و مدیریت جنگ اوکراین و روابط با اروپا و روسیه نیز کمابیش همینگونه رفتار میکند. یک هفته حرفهای تند میزند و سیاست فشار حداکثری را احیا میکند و هفتهٔ بعد از در مسالمت و گفتگو درمیآید و روی چشمانداز روشن همکاری ایران با آمریکا تمرکز میکند.
مشکل اصلی در غزه، مردم این منطقه نیستند، بلکه حضور و حاکمیت حماس در این بستر اجتماعی است. اگر ساکنان غزه سرنوشتی مشابه عربهای ۴۸ را بپذیرند و مانند آنها تحت حاکمیت اسرائیل زندگی کنند، نیازی به جابجاییشان نخواهد بود. مانع اصلی در مسیر اداره غزه تحت نظر امارات و تبدیل آن به یک مرکز گردشگری و اقتصادی، ساختار نهادی و تشکیلاتی گروههای مقاومتی مانند حماس است. این ساختارها قدرت جلوگیری از تغییرات تدریجی اجتماعی و فرهنگی را در بافت اجتماعی غزه دارند. به طور کلی، ساختارهای نهادی و تشکیلاتی در برابر تغییرات مهندسیشده از سوی قدرتهای مسلط، مقاومت بیشتری نشان میدهند، در حالی که زندگی روزمره مردم معمولا با نظم مطلوب حاکمان هماهنگ میشود. بنابراین، راه حل حذف تهدید امنیتی غزه برای رژیم صهیونیستی منحصر در اجبار مردم به ترک سرزمینشان نیست، بلکه اگر بتوان به جای دولت حماس، حکومتی دستنشانده را مستقر کرد و فرهنگ این منطقه را به سوی تجارت و گردشگری سوق داد، دیگر نیازی به کوچ اجباری جمعیت نخواهد بود.
چه اینکه در روزهای اخیر نشانههای این طرح بیش از پیش به گوش میخورد. چه اینکه انور قرقاش، مشاور کهنهکار سیاست خارجی محمد بن زاید با تایید سخنان احمد ابوالغیط، اشاره به لزوم کنار کشیدن حماس از مدیریت غزه داشته است[iv] و به نوعی بر خبرهای ماههای پیش مبنی بر رایزنی میان آمریکا و رژیم صهیونیستی برای سپرده شده مدیریت غزه به ابوظبی، صحه گذاشته است.[v]
البته از نظر نگارنده این برآورد، مطابق با واقع نیست. زیرا مردم غزه در طول تاریخ مقاومت ملت فلسطین نشان دادهاند که پیشتار مقاومت و ایستادگی در مقابل اشغال هستند و قابل مقایسه با سایر ملتهای جهان و حتی سایر فلسطینیان نیستند. حماس یک وصلهٔ ناجور به بدنه اجتماعی غزه نیست به بتوان آن را جدا کرد؛ بلکه جنبشی است که از بستر این جامعه برخاسته است و این جامعه نیز مانند یک درخت ریشه در خاک این سرزمین دارند و حاضر به جدایی از آن نخواهند شد. به همین دلیل نه تنها پروژهٔ کوچاندن این مردم مقاوم از غزه به سرانجام نخواهد رسید، بلکه پروژهٔ از میان بردن حکومت حماس هم راه به جایی نخواهد برد و مداخلات خارجی در این سرزمین نهایتا به سود آرمان فلسطین و مقاومت خواهد بود.
[i] https://www.bbc.com/persian/articles/c3e1zpgnx84o?utm
[ii] https://www.aljazeera.com/news/2025/2/5/world-reaction-to-trumps-comments-on-ethnic-cleansing-in-gaza
[iii] https://www.bbc.com/persian/articles/cx24ylzg0qwo?utm
[iv]https://www.thenationalnews.com/news/uae/2025/02/14/dr-anwar-gargash-interests-of-palestinian-people-must-come-before-those-of-hamas/
[v]https://www.reuters.com/world/uae-in-talks-with-us-israel-about-provisional-government-post-war-gaza-2025-01-07