محیط شناسی روابط فرهنگی

سران کشورهای عرب خلیج فارس در جنگ علیه غزه کجا ایستاده‌اند؟

چهارشنبه ۱۴۰۴/۰۳/۲۸
نویسنده:

در ماه‌های اخیر و به ویژه پس از شدت اعتراضات غربی به کشتار مردم غزه، سران کشورهای عربی خلیج فارس از جمله سعودی، امارات و قطر بارها در سخنرانی‌ها و اظهارات رسمی، ضمن محکومیت آنچه "نسل‌کشی در غزه" خواندند، خواستار توقف فوری تجاوز و تسهیل کمک‌های انسانی به بازماندگان این…

در ماه‌های اخیر و به ویژه پس از شدت اعتراضات غربی به کشتار مردم غزه، سران کشورهای عربی خلیج فارس از جمله سعودی، امارات و قطر بارها در سخنرانی‌ها و اظهارات رسمی، ضمن محکومیت آنچه "نسل‌کشی در غزه" خواندند، خواستار توقف فوری تجاوز و تسهیل کمک‌های انسانی به بازماندگان این باریکه شده‌اند؛ محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، در سپتامبر و نوامبر ۲۰۲۴ تصریح کرد، عادی‌سازی با اسرائیل تا زمانی که دولت فلسطین با پایتختی قدس شرقی برقرار نشود، غیرممکن است. وی همچنین بارها خواستار دخالت جامعه جهانی برای توقف جنایات صهیونیست‌ها در غزه شده است. در امارات، مقامات با سخنان احساسات برانگیز درباره وضعیت بحرانی غزه با مردم مصیبت زده این سرزمین همراهی کرده‌اند. سیاستمداران ارشد قطری نیز، تکرار کرده‌اند که اسرائیل در غزه مرتکب نسل‌کشی شده و بر راه‌حل دو ‌دولتی تاکیدی جدی دارند. اما چه چیزی سبب شده رژیم، درخواست‌های مکرر آنان را نادیده بگیرد و از کنار نشست‌های مکرر سران، وزیران و سیاستمداران این کشورها به‌راحتی و بدون هیچگونه التفاتی عبور کند.

برای پاسخ به این جواب باید به عملکرد واقعی این رهبران در قبال این بحران انسانی پرداخت تا با جلوه‌هایی از تقابل آشکار میان سخنان و مواضع اعلامی با سیاست‌های اعمالی رهبران کشورهای عرب خلیج فارس مواجه شویم. بررسی این مواضع به خوبی نشان میدهد که دلیل بی توجهی سران رژیم به درخواست‌های مکرر توقف تجاوز به غزه "دیپلماسی ‌فریب"ی است که سیاستمداران این کشورها آن را در مواجهه با افکار عمومی ملت‌های خود و دیگر ملت‌ها به کار بسته‌اند. چرا که پشت این ژست‌انسان‌دوستانه، همکاری‌های گسترده نظامی، لجستیکی و اقتصادی با رژیم را پنهان کرده اند.

موده اسکندر در گزارشی تحقیقی با عنوان، چگونه کشورهای خلیج فارس در جنگ غزه از "اسرائیل" حمایت می کنند؟ به بخشی از معاملات سلاح، تبادل اقتصادی، خدمات لجستیکی، امنیتی، اطلاعاتی و جاسوسی میان دو طرف را مستند کرده که در سطور زیر به آن خواهیم پرداخت.

جای تعجب نیست که رهبران خلیج فارس در مواجهه با نسل‌کشی، آوارگی اجباری و توطئه‌هایی که با هدف نابودی آرمان فلسطین انجام می‌شد، از فلسطینی‌ها حمایت نکردند. سال‌هاست روابط بین این کشورها و رژیم اشغالگر، نه‌تنها با کشورهایی مانند امارات و بحرین که اقدام به عادی سازی روابط کرده‌اند، بلکه با کشوری مانند سعودی که تأیید ضمنی این کشور در موفقیت توافق‌های عادی‌سازی نقش داشته، و قطر؛ بازیگری که خود را "میانجی" معرفی می‌کند، در حال شکوفایی است.

اگرچه برخی اشکال این حمایت مخفی باقی مانده اما اظهارات مقامات آمریکایی و صهیونیستی بارها بر اهمیت نقش این کشورها در حمایت از امنیت رژیم در منطقه تأکید کرده‌اند. از دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا که گفته بود، به اسرائیل نگاه کنید، بدون سعودی در مخمصه بزرگی خواهد بود! تا بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم که بارها تصریح کرده، کشورهای عربی از رژیم من حمایت می‌کنند؛ همه حاکمان عربی کاملاً آگاهند که اسرائیل دشمن آنان نیست، بلکه بزرگترین متحدشان است و بنابراین دوست دارند ببینند ما حماس را شکست می‌دهیم. این اظهارات همسو بوده و تأکید می‌کنند آنچه که پشت پرده می‌گذرد بسیار گسترده‌تر است. اما برجسته‌ترین مظاهر این حمایت چیست؟

همکاری اقتصادی

با وجود تشدید جنایات اسرائیل علیه فلسطینیان و درخواست‌های مکرر مردمی برای تحریم اقتصادی اشغالگران، آمار رسمی نشان می‌دهد تجارت کشورهای عربی با اسرائیل به‌طور قابل‌توجهی در حال افزایش است. امارات متحده عربی در طول جنگ علیه غزه به عنوان برجسته‌ترین شریک عرب اسرائیل ظاهر شد، درحالی‌که مبادلات بحرین با رژیم در ده ماه نخست جنگ، رشد بی‌سابقه ۹۵۰ درصدی را ثبت کرد.

این حمایت محدود به تجارت نبود. گزارش‌ها نشان می‌دهد ارسال کالاها از این کشورها با برچسب «کوشر» به سرزمین‌های اشغالی ادامه دارد؛ محصولاتی از برندهای اماراتی مانند خرمای البرکه و هانتر فودز و شرکت‌های دیگر خلیج فارس، مانند "دره" سعودی که شکر به سرزمین‌های اشغالی می فرستد و قطر که مواد اولیه پتروشیمی مورد نیاز صنعت پلاستیک را به رژیم صادر کرده و بحرین که اعلام نمود محصولات شهرک‌نشینان را علیرغم ممنوعیت ورودشان به بسیاری از کشورهای شرقی و غربی، به‌عنوان کالای اسرائیلی به رسمیت میشناسد و از آن استقبال می‌کند.

فراتر از این، گزارش‌ها نشان می‌دهد سعودی، امارات و قطر در تأمین مالی شرکت‌های مرتبط با فعالیت‌های شهرک‌سازی در کرانه باختری اشغالی نقش دارند. این امر از طریق سرمایه‌گذاری در شرکت «Affinity Partners» متعلق به جراد کوشنر، داماد ترامپ محقق می‌شود. این شرکت با سرمایه‌گذاری در «Phoenix Financial» شرکت حامی فعالیت‌های شهرک‌سازی، نقشی محوری در تأمین مالی اقتصاد رژیم صهیونیستی دارد. فینیکس مستقیما در بانک‌هایی چون لومی، هاپوالیم و دیسکانت، شرکت تأمین‌کننده مالی پروژه‌های شهرک‌سازی، شرکت‌های مخابراتی مانند سلکام و پارتنر، نصب کننده دکل‌های ارتباطی در شهرک‌ها و شرکت‌های ساختمانی مانند الکترا و شپیر  که مجری پروژه‌های ساختمانی در سرزمین‌های اشغالی هستند، سهام دارد.

این حمایت در روزهای تجاوز رژیم به غزه، بُعد جدیدی یافت. با محاصره کشتی‌های اسرائیلی توسط یمن در دریای سرخ و باب‌المندب، که حدود ۷۰٪ از واردات غذایی رژیم از آن مسیر تامین می‌شود، کشورهای عربی خلیج فارس مداخله مستقیمی انجام دادند. امارات با ایجاد مسیر جایگزین به نام پل زمینی دبی-تل‌آویو از طریق عربستان و اردن، نقش محوری در این زمینه ایفا کرد. بحرین نیز با استفاده از بنادر خود به عنوان مراکز لجستیکی جایگزین برای کشتی‌های چین و هند، با دور زدن دریای سرخ، بحران حمل و نقل کالا به سرزمین‌های اشغالی را حل کرد.

همکاری نظامی

در بعد نظامی از زمان آغاز تجاوز رژیم غاصب به غزه، امارات صراحتاً تعهد خود به تعمیق روابط با رژیم در حوزه‌های استراتژیک به‌ویژه تسلیحات و فناوری نظامی را اعلام کرد. در سال ۲۰۲۴ سایت Balkan Insight  اعلام کرد شرکت اماراتی Yugoimport-SDPR بیش از 17 میلیون دلار سلاح برای استفاده رژیم در جنگ غزه از طریق هواپیماهای نظامی به رژیم صادر کرده است. امارات علاوه بر تجارت اسلحه، حمایت فناورانه نیز به صهونیست‌ها ارائه داده است. شرکت دولتی EDGE امارات در شرکت‌های نظامی رژیم صهیونیستی همچون رافائل و صنایع هوافضا سهام دارد و این شرکت‌ها هواپیماهای مسافربری امارات را به باری تبدیل می‌کنند. ابوظبی نیز شعبه شرکت‌های ساخت تسلیحاتی رژیم مانند، البیت سیستمز، ایرباس وThird Eye Systems  را افتتاح کرد و در نمایشگاه  IDEX 2025میزبان ۳۴ شرکت از رژیم بود که نقشی محوری را در تأمین‌ سلاح جنگ‌ علیه غزه و لبنان داشتند.

درحالی‌که گزارش‌ها حاکی از آن است که کشورهای عادی‌ساز ۲۵٪ ارزش صادرات تسلیحات رژیم را به خود اختصاص می‌دهند، کشورهایی مانند سعودی و قطر مخفیانه به عادی‌سازی نظامی ادامه می‌دهند. سعودی با روش‌های غیرمستقیم به خرید سلاح‌های ساخت رژیم از شعبه آمریکایی این شرکت‌ها می‌پردازد. که یک مورد آن خرید سیستم موشکی TOW ساخت شرکت آمریکایی Klausman از زیرمجموعه‌های البیت سیستمز توسط شرکت سعودی Global Defense Systems می‌باشد. نمونه دیگر این اقدام، خرید پهپادهای ساخت رژیم از آفریقای جنوبی است که قطعات آن پیش از انتقال به عربستان جداسازی و مجدداً مونتاژ می‌شوند. در تحولی دیگر که این رویکرد را تقویت می‌کند، وزارت دفاع سعودی از یک سیستم ضد پهپاد جدید رونمایی کرد که گمان می‌رود توسط شرکت صهیونیستی Rada توسعه یافته باشد و مشابه چیزی است که Elbit Systems به عنوان سیستم ضد پهپاد خود تبلیغ می‌کند. این سیستم در مقر گروه سوم دفاع هوایی سلطنتی سعودی در تبوک، در نزدیکی پایگاه هوایی ملک فیصل، مشاهده شده است.

قطر نیز مخفیانه روابط نظامی خود را با رژِیم تقویت کرده و به تأمین قطعات یدکی تجهیزاتی مانند تانک، خودروهای زرهی و نظامی می پردازد. همینطور دوحه مشارکت فعالی در رزمایش‌های مشترک با رژِیم در کنار دیگر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس دارد که آخرین مورد آن در یونان بود.

پشتیبانی لجستیکی

این کشورها علاوه بر حمایت اقتصادی و نظامی، جنبه‌های دیگر توانایی رژِیم برای ادامه تجاوز به غزه را تقویت کرده‌اند که اهمیت آن کمتر از حمایت اقتصادی و نظامی نیست. آمریکا به وسلیه پل هوایی بی‌سابقه‌ای ده‌ها هزار موشک، سیستم‌های ناوبری، راکت و مهمات مورد استفاده در گنبد آهنین را از طریق عربستان، قطر، بحرین و اردن به جیبوتی، مرکز نیروهای بین‌المللی دریای سرخ منتقل کرده است. قطر نیز با در اختیار قرار دادن پایگاه هوایی العدید به مقر فرماندهی مرکزی آمریکا، به نقطه کلیدی انتقال تبدیل شد. گزارش‌ها حداقل ۱۸ محموله سلاح انتقال‌یافته از این پایگاه به اسرائیل که برخی با مسیر غیرمستقیم از طریق قبرس برای فرار از ردیابی را ثبت کرده‌اند.

در این حوزه، امارات پشتیبانی لجستیکی از رژیم را به عهده گرفته است به گونه‌ای که فرودگاه دبی به محل استقرار سربازان ذخیره اسرائیلی، مستقر در آسیا تبدیل شده و سفر آنان به غزه را از طریق خطوط هوایی شرکت یسرائیر با هماهنگی کنسولگری دبی تسهیل کرده است. امارات خوش‌رقصی را بدانجا رسانده که برنامه‌های سرگرمی و تفریحی برای سربازان اسرائیلی پیش از بازگشت به جنگ ترتیب داده و جامعه یهودیان دبی از طریق کنسولگری رژِیم، بسته‌های کمک و کمک‌های مالی به ارتش صهیونی می‌فرستند.

عادی‌سازی از طریق انرژی

در آوریل ۲۰۲۵، همزمان با سفر دونالد ترامپ به عربستان برای مذاکره سرمایه‌گذاری یک تریلیون دلاری در پروژه‌های آمریکایی، الی کوهن وزیر انرژی رژیم با حضور در واشنگتن از طرح ساخت خط لوله نفت از بندر اشکلون از طریق ایلات به عربستان خبر داد. این خط لوله بخشی از کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا که از اتصال بنادر هند به اروپا از طریق عربستان، امارات، اردن و سرزمین‌های اشغالی است. این پروژه دو کریدور اصلی دارد. اول، شرقی که حاصل اتصال هند به خلیج فارس است و دوم، شمالی که امتداد از خلیج فارس از طریق اردن و سرزمین‌های اشغالی به اروپا است. از جمله پیشنهادات، ساخت خط لوله نفت ۷۰۰ کیلومتری عربستان به ایلات است که نفت را از طریق خط لوله ایلات-اشکلون به مدیترانه و سپس اروپا منتقل می‌کند.

در گیرودار این جنبش منطقه‌ای برای تغییر نقشه انرژی، ناصر بن حمد آل خلیفه، پسر پادشاه بحرین و رئیس شرکت باپکو انرژی از فروش سهام خط لوله عربستان-بحرین به صندوق مدیریت‌شده توسط شرکت آمریکایی بلاک راک، متهم به تأمین مالی شهرک‌سازی و تجاوز به غزه خبر داد. این معامله را نمی‌توان جدای از روند عادی‌سازی بررسی کرد.

همکاری امنیتی و اطلاعاتی

در ژوئن ۲۰۲۴، وب‌سایت آمریکایی اکسیوس از اجلاس محرمانه‌ای در بحرین پرده برداشت که در آن هرتسی هالوی، رئیس‌ستاد پیشین ارتش اسرائیل با رهبران ارشد نظامی بحرین، امارات، عربستان، اردن و مصر تحت نظارت ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا گرد هم آمدند. این جلسه بر هماهنگی مقابله با حملات ایران به اسرائیل و عملیات پشتیبانی محور مقاومت یعنی ایران، عراق، یمن از غزه که از حریم هوایی کشورهای عربی می‌گذرد متمرکز بود.

در این همکاری، نقش بحرین علنی بود؛ ناصر بن حمد تأیید کرد کشورش با مشارکت در عملیات اطلاعاتی و شناسایی با هماهنگی ناوگان پنجم آمریکا در منامه در حال انجام وظیفه برای خنثی‌سازی تلاش‌های ایران است. این امر احتمال اعطای پایگاه دریایی دائمی به تل‌آویو در بنادر استراتژیک را افزایش می‌دهد.

همپوشانی اجلاس‌های نظامی مخفی و همکاری‌های فناورانه، عمق تغییر روابط امنیتی اسرائیل با کشورهای خلیج‌فارس به‌ویژه بحرین را نشان می‌دهد. بحرین به‌شدت به فناوری اسرائیل از قبیل سامانه ضد پهپاد، پهپادهای هرمس، ماهواره‌ها و همکاری سایبری بین شرکت‌های بحرینی مانند هلال تکنولوژی و شرکت صهیونیستی سایبرآرک متکی است. در امارات، همکاری‌ها به‌طور عمیق‌تری در حال شکل‌گیری است. شرکت XM Cyber تأسیس‌شده توسط رئیس سابق موساد با شرکت‌های محلی اماراتی برای تأمین امنیت زیرساخت‌های انرژی توافقنامه امضا کرده و به‌همراه شرکت صهیونیستی رافائل به‌عنوان بخشی از کنسرسیوم شرکت‌های امنیتی رژِیم، هدف نفوذ به بازار خلیج‌فارس را دنبال می‌کند. شرکت‌هایی مانند Orpak Systems نیز با پنهان‌سازی هویت صهیونی خود در بازار نفت خلیج‌فارس نفوذ کرده‌اند.

علیرغم شعارهای اعلام‌شده، حقایق انباشته‌شده واقعیت متفاوتی را آشکار می‌کنند. رصد دقیق همکاری کشورهای عرب خلیج‌فارس با اشغالگران نشان می‌دهد حوزه‌های اقتصاد، امنیت، انرژی و فناوری در شبکه‌ای پیچیده از منافع تنیده شده‌اند و برخی رژیم‌های عرب خلیج‌فارس را به شرکای مؤثری در توانمندسازی رژیم اسرائیل برای ادامه تجاوز به کشورهای منطقه تبدیل کرده‌است.

3
تعداد بازدید:
برچسب ها:
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، چهار راه ولیعصر(عج)
تماس: ۹۳۵۳۲۷۲۷۶۳
2007
بازدید سایت: 
محیط شناسی روابط فرهنگی