شباهتهای روایت چین و روسیه در مورد ناتو و ایدئولوژیهای اساسی و اهداف سیاسی رهبران هر دو کشور به طور فزایندهای آشکار شده است. این دو کشور نه تنها روابط قوی خود را با بیانیه ای مشترک در فوریه 2022 مبنی بر شراکت استراتژیک «بدون محدودیت» و فهرست بلندبالایی از نگرانی ها در مورد ایالات متحده، اعلام کردند، بلکه به نظر می رسد اقدامات آنها فراتر از سطح گفتاری میباشد. به عنوان مثال، مسکو و پکن همکاری نظامی خود را تقویت کردهاند. گرچه سطح مشخصی از بی اعتمادی بین چین و روسیه همچنان وجود دارد، زیرا هیچ یک نمی خواهند بیش از حد به دیگری وابسته باشند. با این حال، طی چند سال اخیر، همگرایی آشکار چین و روسیه نتایج مطالعه ما را تایید کرده است.
تمرکز ویژه ما از روایات مطبوعاتی چین و روسیه در مورد ناتو در زمان اجلاس سران ناتو در سال 2016 در ورشو پس از الحاق کریمه به روسیه در سال 2014 آغاز شد. تحلیل تطبیقی گزارشهای روزنامهها، نزدیکی ایدئولوژیک بین دو قدرت را آشکار کرد. نتایج حاکی از ترس فزاینده از مهار توسط نیروهای غربی، همراه با احساس برتری اخلاقی نسبت به اقدامات سیاسی غربی و باورها در مورد شیوههای حکمرانی بود. با توجه به این همسویی گفتمانی بین چین و روسیه در مورد مسائل مربوط به حکمرانی جهانی و دیدگاه های منفی آنها در مورد نقش غرب در نظم جهانی، اعلام عمومی مشارکت استراتژیک "بدون محدودیت" به سختی تعجب آور بود.
مدتها پس از شروع تهاجم گسترده روسیه به اوکراین در فوریه همان سال، تاریخ با پیام پیشبینی ما در مورد ائتلاف رو به رشد «ضد هژمونیک» بین روسیه و چین همراه شده بود. و با این حال، شرایط واقعی که هر دو بازیگر جهانی را در کانون توجه ژئوپلیتیک جهانی قرار داده بود، تنها اصل مقاله ما را تقویت کرد. از زمان شروع جنگ در اوکراین، موضع گیری روسیه و چین در برابر غرب به شدت متخاصم شده است - تا جایی که ناظران استدلال می کنند که جهان در یک جنگ سرد دوم قرار دارد. همانطور که زبیگنیو برژینسکی، دیپلمات سابق ایالات متحده در سال 1997 هشدار داده بود: "به طور بالقوه، خطرناک ترین سناریو ائتلاف بزرگ چین، روسیه و شاید ایران خواهد بود، یک ائتلاف "ضد هژمونیک" که نه با ایدئولوژی بلکه با نارضایتی سلبی از غرب، متحد می شود."
چین اخیراً غرب را مقصر این جنگ سرد دانسته است. با این حال، دیپلماتهای چینی و سخنگویان دولت، در موارد متعدد، از زبان به اصطلاح «گرگ جنگجو» استفاده کردهاند که گفتمان ظاهری خوشخیم چندجانبهگرایی و یک «سرنوشت مشترک برای نوع بشر» را رد میکند.
از زمان روی کار آمدن شی جین پینگ در سال 2012، او قصد خود را برای تغییر سیستم فعلی حاکمیت جهانی و برقراری نظم جهانی عادلانهتر پنهان نکرده است. در چارچوب همین اهداف است که پیوند چین و روسیه شکل می گیرد. در حالی که لفاظی های ضدغربی از قبل در لفاظی های پیرامون اجلاس سران ناتو در سال 2016 آشکار بود، تصورات از افزایش تهدید متقابل از آن زمان تشدید شد و هر دو کشور را وادار کرد تا روابط خود را با متحدانی که نگرانی خود را از تسلط غرب دارند، تقویت کنند. حمایت غرب از اوکراین و گسترش ناتو تنها این نگرانیها را، چه در روسیه و چه در چین، تشدید کرده است و باعث عزم بیشتر برای ایجاد اتحادهای قویتر شده است که کشورهای غربی را حذف میکند. در واقع، روسیه، چین و سایر قدرتها مانند ایران برای تغییر شکل جهان با یکدیگر متحد شدهاند، در حالی که نهادهای چندجانبه مانند سازمان همکاری شانگهای و بریکس در حال جذب اعضای جدید از سراسر جهان در حال توسعه هستند.
نگرانی های امنیتی دو کشور احساس نیاز آنها را برای اتحاد، نه تنها از نظر نظامی، بلکه از نظر اقتصادی افزایش می دهد. رهبران روسیه و چین پروژه های مشترک جدیدی را اعلام کردند که بالغ بر 220 میلیارد دلار است. به دلیل افزایش واردات روسیه از کالاهای مصرفی ارزان قیمت چینی، تراشه های کامپیوتری، چین به یک قایق نجات اقتصادی برای ادامه تلاش های جنگی روسیه تبدیل شده است. با این حال، حتی در شرایطی که روسیه از دور زدن تحریمهای غرب سود میبرد. خطر تبدیل شدن به کشور دست نشاندۀ چین را تهدید میکند.
چین نیز مانند روسیه مدتهاست که میخواهد هاله امپراتوری «پادشاهی میانه» را احیا کند، یا حداقل منطقه هند و اقیانوس آرام را، تغییر شکل دهد. پروژه های رئیس جمهور شی، از جمله ابتکار کمربند و جاده 2016، به عنوان تعادلی در برابر نظم بین المللی مبتنی بر قوانین غربی طراحی شد. آنها همچنین در تضاد آشکار با ارزش های پس از جنگ سرد مانند دموکراسی لیبرال و بازارهای آزاد به عنوان بالاترین کالای توسعه مدرن قرار دارند. این ابتکارات در حالی که رسماً به عنوان تلاشی برای بهبود اتصال منطقهای و ارتقای تجارت و مبادلات مردم با مردم ارائه میشود، در راستای گسترش حوزه نفوذ بینالمللی چین نیز عمل میکند.
در حالی که روسیه ممکن است با جاه طلبی چین موافق نباشد که جهان در نهایت چگونه باید باشد، این دو کشور نارضایتی های مشترکی در مورد نظم جهانی کنونی دارند و مشترکاً موفق شده اند توازن قوا را بر هم بزنند. حتی اگر هر دو قدرت در ترویج چندجانبه گرایی واقعی بدون آرزوی رهبری، متحد شوند، هنوز مشخص نیست که آیا چنین ترتیبی واقعاً به نفع جهان خواهد بود یا خیر. در مجموع، تهاجم روسیه به گرجستان (2008)، الحاق کریمه (2014)، و جنگ علیه اوکراین (2022) نشان دهنده اشتیاق این کشور برای بازگشت به توسعه طلبی به سبک تزاری است.