در متن زیر، شاهد مصاحبه سیلویا ساسه، محقق مطالعات اسلاوونی و یرونیم پروویچ، مورخ، درباره «جهان روسی»، جنگ در اوکراین و تأثیر آن با سایت دانشگاه زوریخ هستیم:
چه چیزی از نظر جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی به اروپای شرقی تعلق دارد؟
ساسه: این موضوع محل بحث است. سی سال پیش، لری ولف، مورخ آمریکایی، در کتاب «اختراع اروپای شرقی» استدلال میکند که اروپای شرقی فقط یک منطقه نیست، بلکه مفهومی است که در اروپای غربی در پایان قرن هجدهم برای تنزل دادن جمعیت شرق به عنوان مردمی غیرمتمدن استفاده شد.
پروویچ: آنچه محققان از اروپای شرقی میفهمند، در نهایت محصول تحولات تاریخی است. اگر امروز بخواهیم تحقیق در اروپای شرقی را آغاز کنیم، احتمالاً این منطقه را طور دیگری تعریف می اروپای شرقی علاوه بر اینکه منطقه بسیار وسیعی است، از نظر فرهنگی و از نظر سیاسی بسیار ناهمگون است.
جنگ اوکراین چگونه پویایی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در اروپای شرقی را تغییر داده است؟
پروویچ: مبارزه اوکراین برای دفاع از خود یک جنگ دیرهنگام برای جدایی است. اوکراین میداند که برای زنده ماندن به عنوان یک کشور مستقل باید خود را از روسیه جدا کند. از سوی دیگر، روسیه، اوکراین را بخشی جدایی ناپذیر از «جهان روسی» میبیند.
ساسه: در اوکراین موضوع فقط مرزبندی ملی یا فرهنگی نیست، بلکه مرزبندی سیاسی نیز مطرح است. مردم اوکراین نمیخواهند در یک خودکامگی و به عبارتی در «جهان روسی» زندگی کنند. انقلابهای اروپای شرقی، انقلاب سرکوبشده در بلاروس و انقلاب اوکراین، همیشه انقلابهایی برای پیوستن به اروپا بودند. پوتین همیشه از این انقلابها به عنوان کودتای غرب یاد میکند. تظاهرات در بلاروس و انقلاب در اوکراین یک تهدید مطلق برای استبداد پوتین و ایدئولوژی او در مورد «جهان روسی» است.
پوتین در تلاش است تا از جنگ در اوکراین برای جبران بخشی از کاهش قدرت روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با تحت سلطه درآوردن اوکراین و بازگرداندن آن به حوزه نفوذ روسیه استفاده کند. آیا او نتیجه برعکسی را به دست نیاورده است؟
ساسه: بله، این جنگ روابط چند جانبه اوکراین و روسیه را از بین برده است. در درجه اول این اوکراینیهای روسی زبان هستند که در جنگ پوتین کشته میشوند. بسیاری از اوکراینیهای روسی زبان اکنون به زبان اوکراینی صحبت میکنند.
پروویچ: زبان به یک نشانگر مرزبندی تبدیل شده است. زبان روسی نشان دهنده جنگ و تبلیغات کرملین است و اوکراین در حال مقابله با آن است.
تبلیغات نقش مهمی در جنگ دارد. روسیه چه پیام هایی را منتقل می کند؟
ساسه: آنچه که این اطلاعات نادرست و تبلیغات را مشخص میکند، این است که روسیه نه تنها یک جنگ اطلاعاتی، بلکه یک جنگ فرهنگی را نیز به راه انداخته است. تبلیغات معمولاً بر اساس اصل وارونگی پیش میرود. حمله روسیه به اوکراین از نظر استراتژیک به عنوان مقاومت در برابر غرب، به عنوان دفاع و حتی به عنوان استعمار زدایی تعبیر میشود.
پروویچ: در حالی که تبلیغات روسیه در ابتدا سعی داشت جنگ با اوکراین را به عنوان یک «عملیات نظامی» علیه نازیها و رژیم فاشیستی کیف که مردم را سرکوب میکرد، توجیه کند، اکنون تأکید اصلی بر مبارزه دفاعی علیه «غرب جمعی» است. در تعبیر رسمی روسیه، غرب متهم است که از اوکراین به عنوان ابزاری برای تضعیف یا حتی نابودی روسیه استفاده می کند. اگر پوتین موفق شود حتی حدود 20 درصد از خاک اوکراین را که قبلاً توسط روسیه اشغال شده است، ضمیمه کند، می تواند ادعا کند که این یک پیروزی است، زیرا او توانسته است کل «غرب جمعی» را به چالش بکشد.
برای مدت طولانی، غرب بر همزیستی مسالمت آمیز با روسیه تکیه داشت. با جنگ در اوکراین، روسیه این فصل را به پایان رساند و شاید حتی یک توهم را از بین برد. چرا روسیه از غرب دور شده است؟
پروویچ: آنچه که 50 سال پیش آغاز شد باید حداکثر پس از الحاق کریمه در سال 2014 مورد تردید قرار می گرفت اما دولت آلمان از پروژه ای که در سال 2015 برای ساخت یک خط لوله گاز اضافی از روسیه به نام نورد استریم 2 آغاز شد، حمایت سیاسی کرد. به نظر من این یک اشتباه بزرگ بود.آلمان نباید پس از اینکه مشخص شد روسیه در چنین مسیر مشکلآفرینی حرکت میکند، خود را به انرژی بیشتر به گاز روسیه وابسته میکرد.
ساسه: به طور کلی، اروپا در ارسال سیگنال درست در سال 2014 شکست خورد. این اشتباه بود که به پوتین اجازه داد کریمه را ضمیمه کند و این کانون جنگ را در شرق اوکراین ایجاد کند.
پروویچ: اروپا و کل غرب باید تلاش بسیار بیشتری برای حل بحران اوکراین انجام میدادند. آنها چند بار برای اجرای توافقنامه صلح مینسک پشت میز مذاکره نشستند اما هیچ تلاش جدی برای یافتن راه حل خوب و پایدار وجود نداشت.
آیا پوتین نیز تغییر زیادی نکرده است؟ در ابتدا با غرب همکاری کردو الآن، آن را به عنوان دشمن سرسخت خود تلطیف می کند. آنجا چه اتفاقی افتاد؟
پروویچ: جنگها پویایی خاص خود را دارند. هدف پوتین بر هم زدن روابط با غرب نبود بلکه مجبور به تغییر رژیم در کیف برای بازگرداندن اوکراین به حوزه نفوذ روسیه بود. هرچه روسیه بتواند متحدان بیشتری را به خود ببندد، موقعیت روسیه در نظم جهانی چند قطبی جدید که مسکو برای آن تلاش میکند، قویتر خواهد بود. روسیه در حال حاضر یک جنگ سرزمینی را آغاز کرده که می تواند سال ها ادامه یابد. پوتین خود را در یک ماموریت تاریخی میبیند و این یعنی ممکن است روابط با غرب به صورت داءمی به خطر افتد.
ساسه: جنگ فرهنگی پوتین در درجه اول علیه جمعیت خودش است. او در معاشرت با کلیسای ارتدکس روسیه، همجنس گرایی و فمینیسم را به عنوان تهدید واقعی برای بشریت معرفی می کند. دستگاه روسیه، ازنمایش هنر انتقادی یا نمایش هنر و فیلم اوکراینی جلوگیری میشود.
پس روسیه از نظر فرهنگی هماهنگ شده است؟
ساسه: از سال 2022، انتقاد از جنگ به عنوان بی اعتبار کردن ارتش روسیه و مقامات درگیر تعبیر شده است. با وجود این، همیشه هنرمندان و شهروندان شجاعی وجود دارند که حتی با ژستهای کوچک، نشان میدهند که به خود اجازه فاسد شدن را نمیدهند. با توجه به آنچه من مشاهده کرده ام، گستردگی و تهاجمی بودن تبلیغات بسیار بیشتر از تبلیغات در زمان اتحاد جماهیر شوروی است.
پروویچ: این فقط تبلیغات نیست که امکان پذیرش روایتهای دولتی را فراهم میکند، بلکه حساسیتهای اجتماعی خاصی نیز وجود دارد. هر انتقادی هر چند کوچک باشد، بالقوه مضر است. تخریب مخالفان مجاز است. این ایده عمیقاً در جامعه ریشه دارد، به همین دلیل است که آنچه امروز در روسیه اتفاق می افتد امکان پذیر است.
جنگ در اوکراین چگونه پایان خواهد یافت؟
ساسه: من یک دیدگاه آرمانی دارم: با بازپسگیری سرزمینهای اوکراین، آنهم با حمایت کشورهایی که به دموکراسی در اوکراین متعهد هستند-، این جنگ پایان خواهد یافت. من امیدوارم که هر چقدرهم که بعید باشد، مردم روسیه علیه رژیم جنایتکار خود مبارزه کنند.
پروویچ: سوال این است که اگر اوکراین شکست بخورد، چه اتفاقی میافتد؟ این به پوتین قدرت باورنکردنی میدهد. احتمالاً پیروزی روسیه، این کشور را برای گروههای پوپولیست راستگرا اروپا جذابتر میکند. این یک آزمون برای اروپا است. بنابراین، حفظ همبستگی با اوکراین بسیار مهم است.
آیا بازگشت به همکاری های صلح آمیز و سازنده با روسیه قابل تصور است؟ و اگر چنین است، تحت چه شرایطی؟
ساسه: فکر نمیکنم این اتفاق با پوتین بیفتد. این تنها با تغییر ریشهای قدرت در روسیه امکان پذیر خواهد بود که تقریباً غیرقابل تصور است. این به مردم روسیه بستگی دارد که خود را از این رژیم رها کنند.
پروویچ: چیزی که من کمی از آن می ترسم، آتش بس قبل از بازپس گیری سرزمین های از دست رفته یا حداقل بخش های بزرگی از آنها توسط اوکراین است زیرا در آن صورت پوتین میتواند خود را به عنوان کسی که میخواهد دوباره همکاری کند، معرفی کند. ترس من این است که بسیاری در اروپا از آتش بس به عنوان بهانه ای برای درخواست بازگشت به حالت عادی استفاده کنند. بنابراین آتش بس در این مرحله مشکل ساز خواهد بود.