در 4 فوریه 2022 پیش از جنگ روسیه و اوکراین و طی سفر رئیس جمهور روسیه به پکن توافق هایی صورت گرفت و این توافق ها منجر شد تا چین با محکومیت حمله روسیه به اوکراین مخالفت کرده و به روسیه در دستیابی به تجهیزات جنگی کمک کند. این شراکت میان دو کشور باعث مطرح شدن این پرسش در کشورهای غربی شده است؛ به رغم اینکه پاسخ چین و روسیه به صورت اجمالی به آن منفی می باشد: "آیا این ائتلاف میان دو کشور ما را به اوایل جنگ سرد باز خواهد گرداند؟"
در هنگام جنگ سرد اشتراک دو کشور از نظر ایدئولوژیک در نهایت باعث دور شدن پکن و موسکو از یکدیگر شد اما اکنون اتحاد دو کشور دارای خاستگاه های بیشتری در مقایسه با اتحاد دو کشور در زمان جنگ سرد بوده است که خاستگاه آن فقط دشمنی با غرب بود. روابط شخصی بد در گذشته میان رهبران به روابط دو کشور آسیب می زد اما امروزه روابط شخصی میان پوتین و شی جین پینگ از ویژگی های تقویت بخش این شراکت راهبردی است. همچنین این ائتلاف امروز دارای انعطاف پذیری بیشتر در مقایسه با ائتلاف دو کشور در زمان جنگ سرد است و در ائتلاف امروز روسیه و چین در همه مسائل با یکدیگر هماهنگ نخواهند بود اما از یکدیگر هم دور نخواهند شد.
روابطی خطرناک
روابط امروز شی جین پینگ با روسیه به زمان روابط پدرش با اتحاد جماهیر شوروی باز می گردد. در آن زمان وی به کمونیست های چینی برای تسلط بر سین کیانگ کمک کرد و پس از پیروزی آنان در جنگ داخلی در سین کیانگ وی به رهبران کمونیست پیشنهاد داد سین کیانگ و اتحاد جماهیر شوروی برای توسعه منابع این اقلیم در چین همکاری داشته باشند. یک سال پس از این پیشنهاد پدر رئیس جمهور فعلی چین رئیس انجمن دوستی چین و اتحاد جماهیر شوروی شد.
اندکی پیش از تولد شی جین پینگ حزب کمونیست اولین فرآیند پاکسازی حزبی را انجام داد و این موضوع ارتباط زیادی با روابط با شوروی و خانواده شی داشت. گائو گنگ از مسئولان بلندپایه حزب کمونیست و از جانشینان محتمل مائو تسه تونگ بود. اختلاف مائو با گائو باعث شد گائو گنگ خودکشی کند و پس از آن پاکسازی حزبی انجام شود. یکی از دلایل این موضوع روابط بیش از حد گائو گنگ با شوروی بود که این احساس را به مائو تسه تونگ داد این روابط ممکن است به سطح خیانت برسد. این موضوع به جایگاه پدر شی جین پینگ هم آسیب رساند. اما پس از آن جایگاه پدر شی جین پینگ اندکی رشد و او را به عنوان مسئول ده ها هزار کارشناس اهل شوروی منصوب کردند که برای سازندگی به چین فرستاده شدند و پس از آن مائو تسه تونگ وی را به عنوان مسئول تهیه طرحی برای بازسازی ساختار دولت و دور کردن دولت از ساختار شوروی هم منصوب کرد.
جدایی چین و شوروی
در سال 1960 مقامات شوروی از وعده خود در زمینه پشتیبانی از برنامه سلاح اتمی چین عقب کشیدند. اما پس از آن از میان برداشتن پنگ دهای وزیر دفاع وقت چین باعث توقف کامل طرح پشتیبانی شد. پنگ طی نامه ای به مائو از اصلاحات وی انتقاد کرد و نه تنها مائو این اقدام را توهینی به خود تلقی کرد بلکه شوروی را پشت این اقدام دانست. پنگ و پدر شی با یکدیگر روابط نزدیکی داشتند و همین امر باعث شد زندگی پدر شی جین پینگ بار دیگر به خطر افتد و وی به سختی از این پاکسازی درون حزبی نجات یابد. از سویی دیگر کشته شدن سربازانی هندی توسط چینی ها باعث شد بیش از پیش شوروی از چین خشمگین شود زیرا خروشچف این اقدام را به مثابه عاملی برای شکست تلاش های خود برای نزدیک کردن هند به شوروی تلقی کرد.
پس از اتفاقی که برای سربازان هندی رخ داد، پدر شی جین پینگ به موسکو سفر کرد و تلاش بسیاری کرد تا روابط میان پکن و موسکو را بهبودی ببخشد. از جمله اقداماتی که وی در این سفر انجام داد، بازدید وی از دفتر لنین و اتاق وی در قصر کرملین بود. شی جین پینگ هم در سال 2010 طی سفری که به موسکو داشت همین کار پدر خود را تکرار کرد و از مدودف خواست وی را به همان اتاق ببرد و به نظر می رسد شی جین پینگ در این خصوص از پدرش تأثیر گرفته بود مبنی بر اینکه روسیه و چین باید همیشه دوست بمانند. با این حال سفر پدر شی جین پینگ موفقیت آمیز نبود و مسئولان شوروی بیانیه ای را در خبرگزاری تاس منتشر کردند که بی طرفانه نبود و یک ماه بعد در دیدار برگزار شده میان مائو و خورشچف وی این بیانیه را وسیله ای برای خوشحالی امپریالیست ها عنوان کرد.
در تابستان سال 1960 اختلاف دیگری میان شوروی و چین پیش آمد و در آن زمان خروشچف کارشناسان شوروی حاضر در چین را بازگرداند و مسئول مدیریت بازگشت آنان پدر شی جین پینگ بود. در آن زمان شی جین پینگ متوجه شد چینیان نیاز به خودکفایی دارند و به همین دلیل به نقل از برخی از دیپلمات ها رئیس جمهور چین در دیدار با جو بایدن در سال 2022 به وی گفته بود محدودیت های تکنولوژی آمریکا برای چین شکست خواهد خورد همانطور که محدودیت ها شوروی در جلوگیری از موفقیت چین در توسعه سلاح اتمی آن شکست خورد.
روابط سرد و گرم
در سال 1962 این بار پدر رئیس جمهور چین نتوانست شانس بیاورد و در پاکسازی سوم حزب به اتهام جاسوسی برای شوروی از قدرت کنار گذاشته شده و تبعید شد. وی 16 سال به دور از قدرت ماند اما در نهایت دو سال پس از مرگ مائو به حزب بازگردانده شد. این بار پدر وی به آمریکایی ها هشدار داد تا برای بازدارندگی در مقابل شوروی قوی باشند و طی سفری به آمریکا در سال 1980 به دلیل دیدگاه های ضد شوروی اش توانست باعث خوشایند همتایان آمریکایی خود گردد. در این مرحله او به پکن برای رقابت با شوروی بر سر نفوذ کمک کرد.
اما هنگامی که شی جین پینگ در سال 2013 به عنوان رئیس جمهور چین به روسیه سفر کرد، به سفر پدرش در سال 1959 اشاره داشت و گفت تصاویر این سفر به خاطر انقلاب فرهنگی در زمان مائو از بین رفت اما مادرش برخی از هدایای این سفر را حفظ کرد و به این موضوع اشاره داشت که با فرهنگ و ادبیات روسی و چینی بزرگ شده است. با این حال وی در سخنانش به اختلافات عدیده میان شوروی و چین در آن سال ها اشاره نکرد تا جایی که در آن زمان چینی ها از حمله اتمی شوروی به خود نگران بودند.
با نگاه به روند تاریخی روابط میان چین، روسیه و آمریکا و متغیرهای موجود در این روابط برخی ها این باور را پیدا کردند شی جین پینگ ممکن است حمایت خود از روسیه را کاهش دهد اما افرادی که به تکرار دو دستگی میان پکن و موسکو امید دارند ممکن است ناامید شوند.
در زمان فعلی متغیرهای ایدئولوژیک مانند قبل بر روی روابط پکن و موسکو تأثیر ندارند. در گذشته با اینکه ایدئولوژی کمونیسم باعث ایجاد روابطی مستحکم میان چین و شوروی شد اما با گذر زمان به مانعی برای مدیریت اختلافات میان دو کشور تبدیل شد. مائو تسه تونگ عادت داشت اختلافات تاکتیکی را به عنوان اختلافاتی عمیق و ایدئولوژیک تفسیر کند و معتقد بود شوروی از موضع چین در برابر غرب حمایت نمی کنند و در شوروی هم این اعتقاد وجود داشت سیاستمداران پکن از مسیر کمونیسم منحرف شده اند بطوریکه در موضوع اختلافات میان مائو و خروشچف در سال 1959 بر سر بیانیه خبرگزاری تاس وزیر خارجه وقت چین چن یی تلاش کرد در میزان پایبندی شوروی بر ارزش های کمونیسم تردید ایجاد کند.
بخشی از این اختلاف ایدئولوژِیک به نگاه دو کشور در زمینه تلاش آن ها علیه یکدیگر برای ایجاد بی ثباتی سیاسی در کشورهای خود باز می گشت. برای نمونه در سال 1971 در دیدار ژو ان لای نخست وزیر چین با برخی از دیپلمات های شوروی آنان موضوع یکی از مقاله های نوشته شده در یکی از روزنامه های چینی را مطرح کردند که مردم شوروی را به انجام انقلاب علیه دولت خود تحریک می کرد؛ این موضوع باعث خشم ژو ان لای شد و وی به موضوع میزبانی شوروی از وانگ مینگ یکی از رهبران سیاسی چینی اشاره کرد که در گذشته با مائو اختلاف داشت و به همین دلیل تبعید شده بود.
اما امروز روسیه از اندیشه کمونیستی بسیار به دور است و با اینکه پوتین فروپاشی شوروی را یک فاجعه ژئوپولتیک خواند اما در بسیاری از مواقع دیدگاه های منفی نسبت به حزب کمونیسم داشته است. اما در مقابل شی جین پینگ تلاش می کند توجهی به میراث کمونیسم داشته باشد و با اینکه وی دگماتیست نیست اما به صورت جزئی یکی از علل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را ناکامی موسکو در تضمین جدی گرفتن مارکسیسم توسط مردم شوروی می داند.
به رغم تمامی این اختلافات دو طرف در یک دیدگاه با هم اشتراک دارند و آن عبارت از هجمه های تاریخی علیه این دو کشور ناست که ناشی از توطئه های غرب برای سلب مشروعیت از نظام های سیاسی آنان می باشد و هر دو کشور ترویج دموکراسی را تهدیدی برای موجودیت خود محسوب می کنند. همچنین چین و روسیه ارزش های سنتی را به عنوان دژی در برابر بی ثباتی می دانند. در نتیجه از نظر پکن و موسکو نظام های دیکتاتوری برای تعامل با چالش های نوین بهتر هستند و هر دو کشور به دنبال بازیابی جایگاه و زمین های از دست رفته خود هستند بلکه شی جین پینگ و پوتین معتقدند پیشینیان آنان با تأثیرپذیری از غرب اجازه فروپاشی را دادند و توقف این تأثیرپذیری فقط با حکومت یک دولتمرد مقتدر رخ می دهد.
مقایسه شی جین پینگ و پوتین
عامل دیگری که باعث ارتباط قوی میان موسکو و پکن شده است، روابط گرم میان شی جین پینگ و پوتین است و رسانه های روسی و چینی هم این امر را ترویج می دهند؛ صرف نظر از اینکه میزان این دوستی میان این دو رهبر چقدر است. در هر حال روابط میان رهبران این دو کشور دارای ریشه های تاریخی است. با این وجود از نظر مائو شایستگی های ایدئولوژیک استالین باعث شد، یک بزرگمرد در دنیای کمونیسم باشد اما موضع محتاطانه استالین در برابر انقلاب چین در نیمه دوم دهه 40 باعث خشم مائو شد. پس از مرگ استالین هم مائو احساس می کرد جایگهش به عنوان یک رهبر کمونیست بسیار بالاتر از خروشچف است.
به نظر می رسد روابط شخصی فقط علت نزدیکی امروز شدید چین و روسیه نباشد؛ اگرچه گذشته ثابت می کند نگاه رهبران به یکدیگر بر سطح روابط تأثیر دارد. با این حال می توان گفت روابط شخصی خوب میان دو طرف علتش هم سن و سال بودن دو رهبر باشد که باعث شده است هر دو دوره های بی ثباتی سیاسی را تجربه کنند. شین جی پینگ روزهای انقلاب فرهنگی مائو و تبعید خانواده اش را سپری کرد و پوتین هم هنگامی که در آلمان شرقی بود، فروپاشی آن و ناتوانی مسکو برای جلوگیری از این امر را از نزدیک دید.
همکاری میان دو کشور
انعطاف پذیری در روابط میان پکن و موسکو باعث می شود احتمال تیرگی روابط نسبت به زمان شوروی دشوار به نظر برسد. از سال 1949 چالش راهبردی برای این دو قدرت اوراسیا چگونگی همکاری فعال علیه تهدید محور آمریکا بوده است. با این حال هر دو کشور بارها تأکید کردند حاضر به فداکاری در منافع خود به سود یکدیگر نیستند و علت آن تردید هر کدام از آن ها نسبت به یکدیگر است که ممکن است یکی از این دو کشور دومی را رها کرده و به سوی بهبودی روابط با غرب پیش رود.
پیش از دو دستگی میان دو کشور، ائتلاف میان آنان باعث ایجاد مشکلاتی برای آمریکا و فوایدی برای موسکو و پکن بود و باعث مشارکت در زمینه فناوری های نظامی میان دو کشور شد. در سال 1958 هنگامی که چین به تایوان حمله کرد، با وجود خشم موسکو از بی اطلاعی از این امر اما خروشچف از طریق تهدید آمریکا برای ورود به این نزاع به سود چین در صورت ورود واشنگتن به این نزاع به سود تایوان، به پکن کمک کرد.
با این حال روابط دو طرف همیشه آمیخته با همزیستی و رقابت بوده است. طی دهه های 50 و 60 چین خارج از نظم جهانی بود و شوروی یکی از قدرت های آن نظم محسوب می شد و زبان متکبرانه مائو در مسائلی مانند تهدید به جنگ اتمی یا استفاده از زور در قضایای تایوان و هند باعث می شد شوروی از کشانده شدن خود به جنگی توسط چین ترس داشته باشد. اما امروزه مواضع دو طرف تغییر پیدا کرده است و برای نمونه چین امید دارد از زمینه های تکنولوژی و اقتصادی در روابط خود با آمریکا و غرب استفاده کند.
شی جین پینگ به عنوان کسی که پدرش روابط تنگاتنگی با موسکو داشت، به خوبی از گذشته با خبر است و به همین خاطر درس هایی از گذشته فرا گرفته است و از خطرات دشمنی یا روابط نزدیک با روسیه آگاه است و به همین خاطر تلاش می کند به اندازه ای به موسکو نزدیک شود که باعث فشار بر غرب شود اما چین مجبور نشود به طور کامل از جهان غرب جدا گردد.