مقدمه
در رابطه با سوریه، با توجه به اینکه دادههای عینی یا میدانی در دسترس نیست یا دسترسی به آنها دشوار است، تحلیلها بر پایه مشاهدات موجود در شبکههای اجتماعی صورت میگیرد. بر همین اساس، این یادداشت کوتاه در این زمینه، به بررسی نگاه مردم سوریه به جنگ فعلا پایان یافته میان ایران و رژیم صهیونیستی اختصاص دارد.
بررسی نگاه مردم سوریه به این جنگ
جامعه سوریه دارای اکثریتی اهل سنت است، اما اقلیتهای مسیحی، اسماعیلی، دروزی، شیعه و علوی نیز در این کشور حضور دارند. در اینجا تلاش میشود تا بیشتر به بررسی موضع اکثریت یعنی اهل سنت پرداخته شود.
در این زمینه، میتوان گفت موضع غالب اهل سنت، نوعی بیتفاوتی یا حتی در برخی موارد، همراهی با رژیم صهیونیستی بوده است. البته به نظر میرسد بیتفاوتی نسبت به این جنگ، بیشتر از همراهی با رژیم صهیونیستی در میان اهل سنت سوریه رواج داشته باشد؛ با این حال، حمایت برخی از اهل سنت حامی دولت جولانی از این رژیم در جریان جنگ، انکارناپذیر است. برای نمونه در این باره ماجد عبدالنور پژوهشگر سوری نزدیک به دولت فعلی این کشور معتقد است، ایران و رژیم صهیونیستی ۱۲ روز جنگیدند و در هیچ کجای این جنگ و آتشبس آن غزه جایی نداشت و این رژیم صهیونیستی بود که جنگ را برای تحقیر نظام سیاسی ایران و نابودی تأسیسات هستهای آن آغاز کرد و ایران هم صرفا متحدان خود را یکی پس از دیگری تنها گذاشت و هیچ تصویر پیروزی را هم نمیتواند ارائه دهد.[1]
البته این حمایت یا بیتفاوتی نسبت به اقدامات رژیم صهیونیستی در منطقه از سوی بسیاری از مردم سوریه، بهویژه اهل سنت، چندان هم جای تعجب ندارد؛ چراکه در جریان «طوفان الاقصی» و جنگ حماس و غزه با رژیم صهیونیستی، و همچنین جنگ حزبالله با این رژیم هم اکثریت اهل سنت یا حامی رژیم صهیونیستی بودند یا نسبت به این تحولات بیتفاوت باقی ماندند.
علل موضع مردم سوریه در قبال این جنگ
علت این نوع موضعگیری، بیش از هر چیز به مسئله جنگ داخلی سوریه بازمیگردد. در واقع، این جنگ تأثیر عمیقی در ذهن و روان جمعی اهل سنت سوریه گذاشته است. از سوی دیگر، تبلیغات رسانهای دشمنان محور مقاومت در تخریب نقش ایران در سوریه نیز بیتأثیر نبوده است.
به طور کلی، از نظر اهل سنت، آنان نه تنها اکثریت جمعیتی سوریه را تشکیل میدهند، بلکه خود را «ملت واقعی سوریه» هم میدانند و این ملت حافظ و حامی بقیه اقشار سوریه است. با چنین نگاهی، طبیعی است که اهل سنت خواهان تسلط کامل بر حکومت باشند. این در حالی است که در چنین شرایطی، نه تنها اقلیتهای دیگر ممکن است از مشارکت سیاسی محروم شوند، بلکه حتی از حداقلیترین حقوق خود، نظیر جان و مال هم برخوردار نباشند؛ چنانکه شواهدی از نقش گروههای تکفیری در سالهای گذشته نیز این واقعیت را تأیید میکند.
اما آنچه در سالهای گذشته رخ داد، حاکمیت اقلیت علوی بر اکثریت اهل سنت بود؛ ایران هم از این حاکمیت که در آن زمان حداقل مشروعیت بینالمللی را دارا بود، حمایت میکرد. این مسئله باعث شده است که اهل سنت سوریه در شرایط فعلی یا نسبت به جنگ ایران و رژیم صهیونیستی بیتفاوت باشند ـ چراکه رژیم صهیونیستی هم دشمن کشورشان و اشغالگر بخشی از سرزمین آنان است ـ یا حتی به دلیل تأثیر وقایع جنگ سوریه و نگاهشان به نقش ایران در آن، از این رژیم حمایت کنند.
به طور کلی، مسئله سوریه و نقش ایران و محور مقاومت در آن، در فضای عمومی جهان عرب، بهویژه در منطقه شام و کشور سوریه، بهشدت تخریب شده است. با توجه به قدرتگیری مخالفان ایران در این کشور، بعید به نظر میرسد که این تصویر منفی، در کوتاهمدت از ذهن اهل سنت سوریه که اکثریت این کشور هستند، پاک شود.
[1] https://x.com/magedabdelnour1/status/1937377228041457831?s=46