صبح روز هشتم اکتبر ۲۰۲۳، یک روز پس از حمله حماس به مواضع ارتش رژیم صهیونیستی و شهرکهای نزدیک به غزه، کلیسای قبطی ارتودوکس مصر[1] به ریاست «پاپ تواضروس دوم» بیانیهای صادر کرد. در این بیانیه، کلیسای قبطی مخالفت و محکومیت خود را نسبت به رویدادهای جاری میان دو طرف اعلام کرد؛ حوادثی که منجر به جان باختن صدها نفر و زخمی شدن هزاران نفر، از جمله بسیاری از غیرنظامیان بیگناه شده است. همچنین، کلیسای قبطی یک پاراگراف از این بیانیه را به تقدیر از تلاشهای دولت مصر برای «آرام کردن درگیری میان دو طرف» اختصاص داد.
لحن این بیانیه مشابه موضعگیریهای اخیر کلیسای تحت اداره پاپ تواضروس بود. سه سال پیش، کلیسای قبطی مصر به همین نحو موضعگیری کرد؛ هنگامی که درگیریها در بیتالمقدس به دلیل تلاش دولت اسرائیل برای اخراج خانوادههای فلسطینی از محله «الشیخ جراح» شدت گرفت و جنبش حماس به برخی مناطق تحت تسلط رژیم صهیونی حمله موشکی کرد. کلیسای قبطی پس از تأخیری بلندمدت، بیانیهای با لحن میانه صادر کرد. نیمی از این بیانیه اختصاص به محکومیت رویدادهای جاری در قدس و غزه داشت و نیمی دیگر به «نقش محوری دولت مصر» تقدیر کرده بود. اگرچه پاپ تواضروس و کلیسای تحت اداره او در سخنانی دیگر حمایت خود از حق فلسطینیها و محکومیت تجاوزات اسرائیل در غزه را اعلام کردند، اما این بیانیه نیز در مقایسه با مواضع کلیسای قبطی از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸، بسیار ضعیفتر به نظر میرسد.
موضع تاریخی کلیسای قبطی نسبت به اسرائیل
کلیسای قبطی پیش از آنکه «پاپ شنوده سوم» در ۲۵ سالگی به همراه ارتش مصر در جنگ علیه اسرائیل شرکت کند، مبارزه با اسرائیل را در دستور کار خود داشت. پاپ شنوده در ادامه نیز مواضع شدیدتری علیه رژیم اشغالگر صهیونیستی اتخاذ کرد. این مواضع بر پایه منافع سیاسی متغیر اتخاذ نشده بود، بلکه از درکی ثابت از افکار لاهوتی برگرفته شده بود. «غالی شکری» روشنفکر قبطی در کتاب «قبطیها در وطنی بیثبات» به ۹ اثر نوشتهشده توسط رهبران کلیسای قبطی اشاره میکند که پس از سال ۱۹۶۶ تألیف شدهاند و به نقد ادعاهای اسرائیل و ریشههای لاهوتی آن پرداختهاند.
با وجود آنکه اسرائیل با حمایت گسترده «مسیحیت صهیونیستی» بنا گردید، کلیسای قبطی مصر این رویکرد و اقدامات کلیساهای تابع این اندیشه را بهشدت محکوم کرد. در آن برهه، قبطیهای مصر در برابر قدرتهای استعمارگر که برای جدایی این طائفه دینی از جامعه اسلامی عربی تلاش میکردند ایستادگی نمودند. از جمله این اقدامات میتوان به تلاشهای مسیحیت تبشیری اشاره کرد که میکوشید قبطیها را به مسیحیت اروپا و بهویژه پروتستانیزم لینک کند. شایان ذکر است این فراخوانها همچنان ادامه دارد تا قبطیهای مصر را به جدایی از جهان عرب و اسلام وادارند.
پاپ شنوده سوم که از سال ۱۹۷۱ رهبری کلیسا را به عهده داشت، به دلیل مواضع ثابت خود در برابر اسرائیل به «پاپ عربها» معروف شد؛ لقبی که رسانههای مصری و عربزبان به پاس مواضع محکم او در حمایت از مسئله فلسطین به او دادند. او از سفر به اسرائیل به همراه «انور سادات» در زمان امضای پیمان کمپ دیوید در سال ۱۹۷۹ امتناع کرد و در سال ۱۹۸۰ تصمیم گرفت سفر قبطیان به قدس را ممنوع کند؛ با وجود آنکه سفر زیارتی به سرزمینهای مقدس بیتالمقدس از اهمیت ویژهای برای جامعه دینی قبطیها برخوردار است.
پاپ شنوده تا زمان فوت در سال ۲۰۱۲ بر سر موضع خود پایداری کرد. البته اجرای دستورات سختگیرانه پیشین با همان شدت پیگیری نمیشد، چراکه موضع کلیسای قبطی در خصوص مسئله فلسطین ارتباط مستقیم با سیاست اتخاذشده توسط دولت مصر در این خصوص داشت. در دهههای شصت و هفتاد میلادی قرن گذشته، زمانی که شنوده در مقام اسقف آموزگار و سپس در مقام پاپ قرار داشت، مواضع او علیه اسرائیل برداشتی لاهوتی و سیاسی داشت. اما این مواضع گاهی به دلیل ملاحظات دولت مصر به میانهروی میگرایید.
افکار لاهوتی پدر «یوسف اسکندر»
یوسف اسکندر معروف به «متی المسکین» از برجستهترین شخصیتهای روحانی کلیسا به شمار میرود. او راهبی نامآور و استاد طریقت رهبانیت در دوران معاصر بود. آثار او از منابع علمی کلیساهای ارتدکس محسوب میشود. بیتردید میتوان گفت که آثار او مورد تأیید کلیسای قبطی و دیگر فرقههای مسیحی است.
پس از جنگ ششروزه، پدر یوسف اسکندر با نشر دو کتاب به تبیین دیدگاه خود در خصوص پیدایش دولت صهیونیستی پرداخت. او در آثار خود به نقد ادعاهای اسرائیل پرداخت. در کتابی با عنوان «فراتر از خط آتش»، پدر متی المسکین توهمات اسرائیل درباره حق تاریخی خود بر سرزمینهای عربی را با دلایل لاهوتی رد کرد. او این توهمات را داستانسرایی دینی میدانست که با حمایت قدرتهای استعمارگر غربی گسترش یافته است.
او تأکید میکرد که اسرائیل با سوءاستفاده از همدردی جهانی پس از حوادث دوران نازیهای آلمان، توانست حمایت غرب را با چنگ زدن به باورهای دینی جلب کند. متی المسکین در کتابی دیگر بیان میکند که تنها راه نفوذ به وجدان آزاد و شریف دینداران غربی، استفاده از باورهای دینی و سوءاستفاده از ایمان مردم و احترام آنها به عهد عتیق است.
او خطر مهم را در این میداند که رهبران مسیحی، روحانیون و واعظان، گفتمان دینی اسرائیل را چه به شکل سیاسی و چه بهعنوان نوعی همدردی با یهودیان باور کنند. او تصریح میکند که نه تورات و نه انجیل، تأسیس یک دولت یهودی را تأیید نمیکند و مسیحیت، دیانت یهودی را بهعنوان دینی مستقل از مسیحیت نمیپذیرد؛ زیرا این امر به معنای نفی مسیحیت است.
پدر یوسف اسکندر، که استاد پاپ شنوده سوم به شمار میرود، هشدار داد که نقشی را که کلیسای غرب در تبلیغ روایت دینی اسرائیل بر عهده گرفته است، بسیار خطرناک است. قابل ذکر است که کلیسای واتیکان در بیانیهای اعلام کرد که یهودیان در به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح دخالتی نداشتهاند و شورای جهانی کلیساها نیز این مسئله را پذیرفته و تأیید کرد. او در نقد این شیوه چنین بیان میکند: «این بیداری فکری ساختگی در این دوره به چه معناست؟ کلیسا دو هزار سال یهود را مقصر این حادثه میدانست. کلیسای غرب تحت فشار روانی اسرائیل قرار دارد؛ به گونهای که تمام باورهای دینی عمیق و قطعی خود را که نسل به نسل به آن باور داشته است، تغییر میدهد. گویا تلاش میکند مسیر کشورهای مسیحی برای حمایت از این دولت جعلی را هموار سازد.»[2]
[1] کلیسای قبطی مصر بخشی از خانواده کلیساهای ارتدکس مشرقی است و با کلیساهای ارتدکس شرقی (مانند ارتدکس روسیه و یونان) به دلیل اختلافات الهیاتی در شورای خلقیدونی (451 میلادی) جدا شده است. این اختلاف به بحث درباره ماهیت مسیح بازمیگردد، جایی که کلیسای قبطی به آموزه «میافیزیت» (ماهیت واحد الهی-انسانی مسیح) اعتقاد دارد، در حالی که کلیساهای ارتدکس شرقی دیدگاه خلقیدونی را میپذیرند. با وجود این تفاوتها، هر دو کلیسا در سنتهای کهن و ساختار اسقفی اشتراک دارند، اما تحت تأثیر فرهنگها و زبانهای مختلف شکل گرفتهاند.
[2] aja.ws/ro4f1i