اقلیت مسلمانان ساکن غرب در سالهای اخیر توجه فزایندهای را به خود جلب کردهاند، چرا که آنها نقش مهمی در شکلدادن به رابطه میان جوامع اسلامی و دولتهای غربی ایفا میکنند. مسلمانان غربی، به عنوان شهروندان کشورهایی که اسلام در آنها مذهب غالب نیست، اکثرا بهعنوان پلی میان فرهنگهای اسلامی و غربی دیده میشوند. تاثیر جمعی آنها فراتر از حوزههای اجتماعی و فرهنگی رفته و به سیاستها و مسائل اقتصادی و امنیتی نیز گسترش یافته است. دولتهای غربی نیز به شدت نسبت به احتمال همپیوندی و رادیکالیزهشدن جوامع مسلمان حساس هستند و سیاستها معمولاً بر مدیریت روابط این جوامع با جامعه گستردهتر متمرکز است. این امر باعث شده است که مسلمانان غربی نه تنها بهعنوان یک جمعیت مهم، بلکه بهعنوان منبعی از تنش و فرصت در تقابل پیچیدهی چندفرهنگگرایی، امنیت ملی و روابط بینالملل محسوب شوند.
در همین حال، کشورهای اسلامی برای اعمال نفوذ بر مسلمانان مقیم در غرب همواره در رقابت بودهاند و هرکدام به دنبال همراستا کردن این جوامع با تفسیرهای خاص خود از اسلام هستند. کشورهایی نظیر عربستان سعودی، ایران، ترکیه و امارات در تلاش بودهاند تا از طریق حمایتهای فرهنگی، مالی و دیپلماسی مذهبی، نگرشهای مذهبی، اجتماعی و سیاسی مسلمانان غربی را تحت تأثیر قرار دهند. با این حال، در سالهای اخیر تأثیر وهابیت که به طور سنتی توسط عربستان سعودی ترویج میشد، کاهش یافته است، که بخشی از آن به دلیل ارتباط این فرقه با افراطگرایی و جذابیت پایین آن در میان مسلمانان لیبرالتر بوده و بخش دیگر به تغییر رویکرد عربستان سعودی تحت رهبری بن سلمان مربوط میگردد. این تغییر، خلا جدیدی در رهبری مسلمانان غربی ایجاد کرده است، زیرا دیدگاههای مختلفی برای آینده جوامع مسلمان در غرب مطرح شده است. در نتیجه، در رهبری مسلمانان غربی شکاف قابل توجهی وجود دارد، که اکنون آنها مجبورند میان منابع مختلف تأثیرگذاری که هرکدام دیدگاههای خاص خود را دنبال میکنند، حرکت کنند و در فضای پیچیده مسیر خود را پیدا کنند. این موارد هنگامی که با نیازهای خاص این جوامع در هم میآمیزد، طراحی ویژه ای را برای حل مسائل مسلمانان غربی میطلبد.
پاسخگویی به سؤالات خاص مسلمانان ساکن در غرب ریشه در پرداختن به چالشهای منحصر به فرد پیش روی این جوامع دارد. این چالشها اغلب از زندگی در جوامعی ناشی میشوند که قوانین اسلامیچارچوب حاکم بر آن جوامع نیست و این مسائل و چالشها سبب شده است که عالمان اسلامی(شیعه و غیر شیعه) در پی حل این موارد فعالیتهای قابل توجهی صورت دهند.
تا قبل از قرن بیستم، حضور مسلمانان در کشورهای غربی بسیار اندک بود و به ندرت به مسائل فقهی خاص این مسلمانان پرداخته میشد و مهاجران مسلمان اولیه اغلب با تکیه بر احکام سنتی کشورهای خود که عمدتا قابلیت اجرا درجوامع غربی را نداشت؛ سعی بر حل این مشکلات مینمودند.
در دوران استعمار، دانشمندان مسلمان با نظامهای حقوقی غربی مواجه شدند و برخی از فقها نیز در مورد مسائل خاصی مانند شرکت در ارتش استعمار یا برخورد با سیستمهای بانکی مبتنی بر بهره، فتوا صادر میکردند. اما تاریخچه فعالیتهای فقهی دانشمندان مسلمان بیشتر به دوران پس از جنگ جهانی دوم و رشد جوامع مسلمان و مهاجرت آنان به غرب در دهه های 50 و 60 میلادی مربوط میگردد.
در این دوره، موجی از مهاجران مسلمان برای کار، تحصیل و یا به عنوان پناهنده وارد کشورهای غربی شدند. این جوامع با چالشهای جدیدی مانند غذای حلال، نماز جمعه، حقوق خانواده و تربیت اسلامی مواجه بودند. فقها با استناد به اصول دارالحرب و دارالاسلام به این نگرانیها میپرداختند. با این حال، این اصطلاحات کلاسیک گاهی برای پیچیدگیهای زندگی در دولتهای سکولار مدرن ناکافی بود.
تأسیس سازمانهایی مانند شورای اروپایی فتوا و تحقیقات (ECFR)در سال 1997 و شورای فقه آمریکای شمالی (FCNA) توسط علما اهل سنت، با حمایت حاکمان متمول عربی نظیر امارات و عربستان و قطر نقطه عطفی را در این زمینه رقم زد. هدف از تاسیس این شوراها ارائه احکامیخاص برای مسلمانان ساکن در کشورهای با اکثریت غیر مسلمان و همچنین گسترش نفوذ فرهنگی-سیاسی-مذهبی کشورهای مزبور بود.
اهمیت این موضوع در آنجا بیشتر روشن میگردد که به گستره وسیع نیازهای این اقلیتهای مسلمان نگاه ویژه ای داشته باشیم؛ مسائل اقتصادیای نظیر برخورد با ربا در سیستمهای مالی وهمچنین رهن مبتنی بر ربا، مسائل اجتماعیای مانند ازدواجهای بینادیان، قوانین پوشش و حجاب در موسسات دولتی. نماز جمعه و حتی مباحث سیاسی نظیر مشارکت سیاسی، رای دادن و نامزدی برای مناصب دولتی در کشورهای غیر اسلامیتنها بخشی از این نیازها را در بر میگیرند.
افرادی مانند طارق رمضان، یوسف القرضاوی و عبدالله بن بَیِّه از علمای اهل سنت نقش مهمیدر شکلدهی پاسخ به این مسائل وگستره نفوذ نگاه مطلوب خود در این جوامع داشتهاند که در این یادداشت به فعالیتها و نوع رویکرد بن بیه در این مساله و مشی او میپردازیم.
بن بیه، متولد 1935 در تیمبدرا، موریتانی، برجسته ترین عالم مالکی مذهب دنیا است که به دلیل مشارکت در فقه اسلامی، به ویژه در مورد اقلیتهای مسلمان در زمینههای غربی، مشهور است. او در طول زندگانی خود به عنوان وزیر آموزش و بعد به عنوان وزیر دادگستری در موریتانی فعالیت نموده و سابقه تدریس به عنوان استاد دانشگاه ملک عبدالعزیز در جده، عربستان سعودی را نیز داشته است.
بن بیه در حال حاضر رئیس شورای فتوای امارات است و با شورای فقه اسلامی و شورای اروپا برای فتوا و تحقیق همکاری کرده است. او همچنین سهم قابل توجهی در توسعه «فقه الاقلیات» (فقه برای اقلیتهای مسلمان) با تمرکز بر چالشهای منحصر به فرد مسلمانانی که در جوامع با اکثریت غیر مسلمان زندگی میکنند، داشته است.
عبدالله بن بیه رابطه مهمیبا دولت امارات متحده عربی دارد، به ویژه که در نقش مشاور و مدافع اعتدال دینی حکومت بن زاید به فعالیتهای خود ادامه میدهد. در سال 2014، امارات متحده عربی مجمعی را برای ترویج صلح در جوامع مسلمان راه اندازی کرد که عبدالله بن بیه به عنوان رییس این مجمع انتخاب شد. این مجمع که در ابوظبی مستقر است، هدف خود را مقابله با افراطگرایی، ترویج مدارای مذهبی و تشویق گفتگوی بین ادیان قرار داده و اسلام مورد حمایت حاکمان امارات را ترویج میکند.
بن بیه به عنوان مشاور مورد اعتماد رهبران امارات در امور مذهبی، به ویژه در مورد مسائل مربوط به مبارزه با ایدئولوژیهای افراطی عمل کرده و دولت امارات متحده عربی به طور مکرر با او در مورد استراتژیهای مقابله با رادیکالیسم، در منطقه و در سطح جهانی، مشورت میکند. فعالیتهای علمی و موقعیت دینی او در انجمنها، مکمل تلاشهای امارات متحده عربی برای دیده شدن به عنوان مرکزی برای صلح جهانی و اعتدال مذهبی است و حتی به صراحت میتوان گفت او توانسته یوسف القرضاوی حکومت امارات باشد.
پر واضح است که ارتباط بن بیه با دولت امارات متحده عربی و فعالیتها و تلاشهای اعتدال مذهبی او با استراتژیهای ژئوپلیتیک گستردهتر امارات در یک جهت میباشد و امارات از شهرت بن بیه به عنوان یک محقق برجسته اسلامی برای تقویت قدرت نرم خود نه فقط در جهان اسلام بلکه در تمام جهان استفاده میکند. قرائن ذکر شده و موارد متعدد دیگری این مطلب را بر ما روشن میسازد که دولت امارات با یک برنامهریزی منسجم و هوشمندانه با استفاده از شخصی به مانند بن بیه به دنبال گسترش روز افزون مدل اسلام اماراتی میباشد که این رویکرد صادراتی از اسلام نه فقط برای دولت امارات بلکه برای کشورهای غربی نظیر ایالات متحده مطلوبترین جایگزین است. بنابراین، رابطه بن بیه با امارات را میبایست بیش از یک پروژه دولتی امارات دانست
شیخ عبدالله بن بیه فعالیت های منحصر به فرد، روش شناسیهای نوآورانه و توجه ویژه در زمینه فقه الاقلیات و حل مسائل مسلمانان ساکن غرب صورت داده و این موارد او را در رسیدگی به چالشهای اقلیتهای مسلمان ساکن در جوامع غیراسلامیکم نظیر کرده است. در حالی که مفهوم تطبیق شریعت اسلامی با زمینههای خاص از قرنها پیش وجود داشته است، شیخ عبدالله بن بیه فقه الاقلیات را به عنوان یک حوزه متمایز از فقه عامه رسمیت بخشیده است. او که ابزارهای فقهی کلاسیک عامه (مانند مقاصد الشریعه، قیاس و استحسان) را با واقعیتهای معاصر غربی تلفیق کرده، سبب تمایز آثار خود از آثار افرادی شده که صرفاً بر سنتگرایی محض یا اقتباس مدرن بدون ساختار متمرکز بودهاند.
فتوا در موضوعاتی مانند مشارکت در فرآیندهای دموکراتیک، گرفتن وام مسکن در سیستمهای بانکی غربی ربوی و روابط بین ادیان که قبلاً تابو بوده و یا مغفول مانده بودند نیز خود نشانه دیگری بر فعالیتهای او در زمینه میباشد. همانطور که اشاره شد، او عضو موسس نهادهای کلیدی که به مسائل اقلیتها رسیدگی میکنند مانند شورای اروپا برای فتوا و تحقیقات (که خود او نقش کلیدی در هدایت تمرکز شورا بر موضوعاتی مانند شهروندی، ادغام و ایجاد تعادل بین هویت دینی و وظایف مدنی داشته ) و یا انجمن ترویج صلح در جوامع مسلمان (که این مجمع را به قول خود جهت ترویج همزیستی مسالمت آمیز و گفتگو بین مسلمانان و سایر جوامع، به ویژه در زمینههای غیر مسلمان، تأسیس نموده که به ابعاد اجتماعی، سیاسی و اخلاقی زندگی اقلیتها نیز بپردازد) بوده است.
تألیفات شیخ بنبیه وجه دیگری است که وی را در فقه الاقلیات متمایز میکند. کتاب «صناعة الفتوا و فقه العقلیه» اصول صدور فتواهای خاص در زمینههای فقه اقلیت بیان میکند. جهان، بن بیه را به عنوان فردی که ریشه در تعلیم و تربیت اسلامیکلاسیک دارد و در عین حال با واقعیتهای مدرن درگیر است، میشناسند؛ زیرا او به طور گسترده از مکتب فکری مالکی و سایر مکاتب اهل سنت استفاده میکند و میخواهد به نحوی با این مباحث به حل چالشهایی مانند سکولاریسم، کثرت گرایی و جهانی شدن بپردازد. علاوه بر موارد فوق، در حالی که عالمان سنی قبل از او اساساً از طریق احکام شرعی در مورد تعامل با غیر مسلمانان سعی بر ایجاد همزیستی اقلیت مسلمان داشتند، بن بیه پا را فراتر گذاشته و از مشارکت فعال برای حل چالشهای جهانی و جامعه مقصد مانند فقر، تغییرات آب و هوا و افراط گرایی حمایت میکند.
به موارد فوق میبایست تاثیر فزاینده او در جوامع اقلیت مسلمان غربی را اضافه نمود. بسیاری از پیروان بن بیه در ابتکارات بین ادیان و پرورش تصویر مورد نظر او از اسلام در غرب مشارکت ویژهای دارند. نفوذ او در میان نسلی از علمای مسلمان غربی مانند شیخ حمزه یوسف و مؤسساتی مانند کالج زیتونه درایالات متحده، که تعالیم او را به طور گسترده منتشر میکنند، روز به روز درحال افزایش میباشد.
حمایتهای گسترده امارات متحده عربی و کشورهای غربی از بن بیه و برنامه آنان جهت گسترش ابن نسخه خاص از اسلام تا حدودی آشکار شده و میبایست در این زمینه بیش از پیش تحقیقاتی صورت گیرد؛ اما نباید فعالیتهای شخص شیخ عبدالله بن بیه در حیطه فقه الاقلیات و تاثیر عمیق او بر مسلمانان جوامع غیر مسلمان را دست کم گرفت و صرفا به پروژه ای دولتی تقلیل داد، بلکه میبایست بیشتر و بیشتر با او و تلاشهایش در این زمینه نیز آشنا شد؛ زیرا او احتمالاً به شکلدهی گفتمان درباره فقه الاقلیات و تاثیرگذاری بر جمعیت انبوه مسلمانان ساکن کشورهای غیر اسلامیبه ویژه غربی در دهههای آینده ادامه خواهد داد. با توجه به سیر صعودی جهانیسازی و مهاجرتهای روزافزون و همچنین میل وافر و شدید جهانیان به دین مبین اسلام نیاز به یک حرکت علمی و عمیق دینی در زمینه اقلیتهای مسلمان در کشورهای غیر اسلامی بسیار احساس میگردد و امید است فقهای بزرگوار شیعه با نگاهی ویژهتر به این مبحث مهم بپردازند.