سقوط ناگهانی بشار اسد در سال گذشته یک زلزله ژئوپلیتیکی بود که حتی با تجربه ترین کارشناسان سوریه را شگفت زده کرد. در حالی که پیامدهای درازمدت تغییر رژیم در دمشق نامشخص است، سرنگونی اسد قبلاً بر موازنه قدرت خاورمیانه تأثیر گذاشته است. به نظر میرسد ترکیه و برخی از…
سقوط ناگهانی بشار اسد در سال گذشته یک زلزله ژئوپلیتیکی بود که حتی با تجربه ترین کارشناسان سوریه را شگفت زده کرد. در حالی که پیامدهای درازمدت تغییر رژیم در دمشق نامشخص است، سرنگونی اسد قبلاً بر موازنه قدرت خاورمیانه تأثیر گذاشته است. به نظر میرسد ترکیه و برخی از پادشاهیهای عربی خلیج فارس بیشترین سود را از فروپاشی دولت بعث داشتهاند، که ضرر بزرگی برای روسیه و ایران به شمار میرود.
تعهد مسکو به بقای رژیم سوریه نه تنها برای منافع روسیه در خاورمیانه حیاتی بود، بلکه برای تصویر این کشور به عنوان یک قدرت جهانی در حال رشد که قادر به به چالش کشیدن نظم پس از جنگ سرد تحت رهبری غرب است، حیاتی بود. سقوط اسد به طور غیرقابل انکاری به توانایی روسیه برای ایجاد واقعیت در کشورهای درگیر درگیری خارج از فضای شوروی سابق آسیب زد. مسکو تلاش کرد تا این تصویر را از طریق مداخله نظامی تشدید شده خود در سوریه که در سپتامبر 2015 آغاز شد، ایجاد کند.
دمشق اخیراً اجاره نامه عملیاتی خود را با Stroytransgaz (یک شرکت ساخت و ساز مهندسی روسی) در بندر طرطوس سوریه لغو کرد که روسیه و دولت اسد در سال 2019 آن را امضا کردند. از زمان سرنگونی اسد، هیچ کشتی نظامی روسی در این بندر که کرملین از آن زمان در اختیار داشت مشاهده نشده است. 1971. فسخ ناگهانی قرارداد موقعیت نظامی روسیه در دریای مدیترانه را به شدت تضعیف کرد.
موضع ایران در سوریه آینده نامشخص است. موقعیت سابق سوریه در «محور مقاومت» و نقش مهم در دکترین سیاست خارجی «دفاع پیشرو» ایران توضیح داد که چرا جمهوری اسلامی از سال 2011 دهها میلیارد دلار برای حمایت از دولت اسد صرف کرده است. در این زمینه، یک مقام ارشد اسلامی بهروز اثباتی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در 16 دی ماه به صراحت گفت که سقوط رژیم سوریه یک شکست بسیار بد برای تهران. علیرغم انکار رهبر ایران، مخالفت با نتیجه اثباتی دشوار است.
با این حال، احتمالاً زود است که بگوییم روسیه و ایران هیچ نفوذی در سوریه پس از اسد نخواهند داشت. در واقع، آنها ممکن است راههایی برای برخورد با دولت تحت رهبری حیات تحریر الشام (HTS) در دمشق بیابند که شبیه به نحوه برقراری روابط دوفاکتو با رژیم طالبان در کابل از زمان عقبنشینی ایالات متحده در آگوست 2021 است. خصومت طولانی آنها نسبت به "امارت اسلامی افغانستان" به اولین تکرار آن در دهه 1990 برمی گردد.
در عین حال، احمد الشراع از زمان تبدیل شدن به رهبر واقعی سوریه عمل گرایی نشان داده و نسبت به سوریه برای حفظ روابط مثبت با روسیه و ایران ابراز آمادگی کرده است. مسکو و تهران نیز به طرق مختلف تمایل خود را برای همکاری با دولت جدید نشان می دهند و به سرعت گفتمان خود را در مورد HTS پس از حمله برق آسای 11 روزه آن تغییر می دهند.
الشرعه در مصاحبه ای با العربیه در 29 دسامبر به روابط آینده کشورش با مسکو اشاره کرد و به "منافع استراتژیک" دمشق با "دومین کشور قدرتمند جهان" اشاره کرد و توضیح داد که "ما نمی خواهیم روسیه خروج از سوریه به نحوی که روابط آن با این کشور را تضعیف کند.
کرملین عملگرایی خود را نشان داده است. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، در 7 دسامبر هنگام سخنرانی در مجمع دوحه، HTS را یک سازمان تروریستی نامید، اما کرملین و وزارت امور خارجه روسیه پس از سقوط اسد در روز بعد، شروع به اشاره به شاخه سابق القاعده به عنوان "اپوزیسیون" کردند. .
اندکی قبل از سرنگونی اسد توسط ائتلاف تحت رهبری HTS، الشراع از ایران خواست که حمایت خود از دولت بعث سوریه راکنار بگذارد و با دولت جدید سوریه ارتباط برقرار کند. رهبر جدید سوریه پیامی خصوصی از طریق قطر به ایران ارسال کرد که در آن از دولت جدید دمشق و تهران خواستار همکاری بر اساس «اصول مشترک اسلامی» شد. سپس الشراع در مصاحبه خود با العربیه، تهران را تشویق کرد تا در سیاست ها و مداخلات خود در سراسر منطقه تجدید نظر کند و خاطرنشان کرد که شورشیان سوریه با وجود حمایت جمهوری اسلامی از رژیم اسد، از مواضع و اموال ایران محافظت کرده اند.
مقامات دولت ایران سالها از دشمنان اسد در سوریه به عنوان «تروریستهای تکفیری» یاد میکردند، اما در 7 دسامبر - یک روز قبل از فرار اسد به مسکو - دیپلمات ارشد تهران HTS و سایر جناحهای شورشی را بهعنوان «گروههای مخالف مشروع» توصیف کرد. در روز برکناری اسد، وزارت امور خارجه ایران خواستار "گفتگوی ملی" برای تشکیل یک دولت "فراگیر" سوریه شد و انتظار داشت که روابط ایران و سوریه بر اساس "منافع مشترک" ادامه یابد و اعلام کرد که ایران هیچ تلاشی برای کمک به برقراری امنیت و ثبات در سوریه نیست "دریغ نخواهد کرد" و «به رایزنیها با همه طرفهای با نفوذ ادامه خواهد داد». علاوه بر این، مقامات ایرانی تاکید کردند که HTS مسئول حمله به سفارت کشورشان در دمشق در روز سقوط اسد نیست. به گزارش خبرگزاری دولتی ایران، «افراد ناشناس» پشت حمله به نمایندگی دیپلماتیک جمهوری اسلامی در سوریه بودند.
روسیه احتمالاً زمان آسان تری نسبت به ایران برای پیشبرد منافع ملی خود در سوریه پس از اسد خواهد داشت. این بیشتر به اشکال خاصی از اهرمی مربوط می شود که روسیه دارد اما ایران فاقد آن است. از آنجایی که الشراع به طور عملگرایانه بازیگران منطقه ای و جهانی را برای ایجاد «مشروعیت» دولت خود در صحنه بین المللی – که برای دولت سازی و رشد مجدد اقتصاد سوریه ضروری است – درگیر می کند – دولت او به روابط مثبت با اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل نیاز دارد. در این چارچوب، اگر ایالات متحده و قدرت های اروپایی از «مشروعیت بخشیدن» به دولت جدید سوریه امتناع ورزند، تصور اینکه مسکو (و احتمالاً پکن نیز) از چنین پویایی سوء استفاده کرده و برای کمک به تحکیم دولت الشراع و در عین حال بهره برداری از آن سود می برد، آسان خواهد بود. تنش بین دمشق و پایتخت های غربی علاوه بر این، توانایی روسیه در استفاده از داراییهای مسدود شده اسد و پایگاه هوایی حمیمیم در نزدیکی لاذقیه به مسکو کارتهایی میدهد که ایرانیها آن را ندارند.
هیچ تضمینی وجود ندارد که دولت تحت رهبری HTS قدرت خود را در سراسر سوریه تثبیت کند و نهادهای دولتی قوی ایجاد کند. دولت می تواند ضعیف باشد، زیرا بسیاری از بازیگران غیردولتی خارج از کنترل دمشق بر بخش های مختلف کشور حکومت می کنند. در آن شرایط، تصور اینکه تهران روابط خود را با شبه نظامیان کرد یگان های مدافع خلق (YPG) در شرق سوریه افزایش دهد یا شبه نظامیان شیعه/علوی در امتداد سواحل مدیترانه سوریه ایجاد کند، دشوار نخواهد بود. در نهایت، اگر سوریه یک کشور ضعیف باشد، شبکههای ایران در این کشور احتمالاً میتوانند HTS را تضعیف کنند، بهویژه اگر جمهوری اسلامی دولت جدید سوریه را یک تهدید بداند.
مهمترین متغیر در رابطه با روابط ایران با سوریه پس از اسد ممکن است نحوه برخورد دولت تحت رهبری HTS با اسرائیل باشد. اگر سوریه به طور رسمی یا غیررسمی روابط خود را با تل آویو عادی کند، ایران آن را تهدیدی بزرگ برای منافع تهران میداند و بر این اساس عمل میکند. اگر «سوریه جدید» در نهایت با اسرائیل به دلیل تهاجمات جدید خود به خاک سوریه مقابله کند، دولت الشراع ممکن است به دنبال کمک ایران باشد.
در حال حاضر، برای پیشبینیهای جسورانه درباره روابط روسیه و ایران با سوریه در کوتاهمدت خیلی زود است. با این وجود، عاقلانه است که از این نتیجه نگیریم که سقوط اسد پایانی بر نفوذ مسکو و تهران است، حتی اگر فروپاشی رژیم چالش های دشواری را برای هر دو ایجاد کند. این دو متحد سابق رژیم اسد احتمالاً با احتیاط به «سوریه جدید» نزدیک میشوند و پیش از انجام هر گونه حرکت جسورانه مشاهده میکنند که تحولات در دوران گذار چگونه پیش میرود.