آیا قفقاز جنوبی به خاورمیانه جدیدی تبدیل شده است یا به میدان بازی ثانویهای برای منافع ژئوپلیتیک خاورمیانه تبدیل شده است؟ تحلیلگران اغلب از پرونده سوریه برای پیوند هر دو منطقه استفاده می کنند. ما در هر دو موضوع همان بازیکنان را مشاهده میکنیم: ترکیه، روسیه، ایران و در پس زمینه، اروپاییها و ایالات متحده. با این حال، آنچه که به عنوان «خاورمیانه جدید» توصیف میشود، رابطه جدید شکل گرفته بین روسیه و ترکیه است.
پس از بحران قره باغ و پیامدهای جنگ اوکراین، یک تغییر ژئوپلیتیکی بزرگ رخ داده است. ارمنستان، آذربایجان و گرجستان اکنون حضور جهانی قویتری دارند و به طور فعال به دنبال تغییر استراتژیهای سیاست خارجی خود از نفوذ روسیه هستند. آذربایجان روابط خود را با ترکیه، اسرائیل و اتحادیه اروپا تقویت کرده و ارمنستان که از حمایت روسیه ناامید شده است، به وضوح تعامل خود را با اتحادیه اروپا و به ویژه فرانسه گسترش داده است. همچنین، ارمنستان به دنبال گسترش روابط نظامی با هند است.گرجستان نیز با آشفتگی داخلی مواجه است و به دنبال تقویت روابط خود با ایالات متحده، چین و اتحادیه اروپا است.
بسیاری از تحلیلگران معتقد هستند که در دوران پس از جنگ اوکراین، نفوذ روسیه در این منطقه کاهش داشته است و ترکیه، کشوری است که بیشترین سود، به ویژه از طریق اتحاد با آذربایجان، را از وضعیت فعلی این منطقه برده است.
با این حال، آیا این وضعیت برای مدت طولانی تداوم خواهد داشت؟ آیا ارتش روسیه آنقدر بر جبهه اوکراین متمرکز است که در این منطقه حیاتی برای مسکو زمین بیشتری را از دست دهد؟ اگر این فرضیه درست باشد، اثرات این مهم به سایر کشورها و مناطق تحت نفوذ روسیه مانند آسیای مرکزی گسترش خواهد یافت.
به نظر میرسد این فرضیه درست نباشد. اگر وضعیت فعلی این منطقه با اتفاقات سال 2008 گرجستان مقایسه بشود، مشاهده میشود که روسیه به راحتی شکست نخواهد خورد. با وجود اینکه مسکو قادر به حفظ منافع خود در آنجا بود، ارتش را به آن منطقه گسیل کرد. روسیه نیروی غالب در این منطقه است. این کشور به عنوان دومین قدرت نظامی جهانی رتبه بندی شده است و مجموعه گستردهای از داراییهای نظامی خود از جمله بزرگترین نیروی تانک و یکی از بزرگترین زرادخانه های هستهای را حفظ کرده است. بر اساس بررسیهای نظامی، مسکو با بیش از 1.32 میلیون پرسنل نظامی فعال و طیف گستردهای از قابلیت های از زمین به هوا به دریا حضور قابل توجهی در صحنه جهانی دارد.
از سوی دیگر، ترکیه هشتمین ارتش قدرتمند جهان را دارد اما ارتش این کشور به خوبی مدرن شده و گسترش قابل توجهی داشته است. با تمرکز بر پیشرفتهای تکنولوژیکی و اعتماد به نفس، نیروهای مسلح ترکیه با داشتن مجموعه ای متنوع و پیچیده از سخت افزار نظامی و یک صنعت دفاعی قوی به یک بازیگر کلیدی در ناتو و فراتر از آن تبدیل شده اند.
روسیه هنگام تمرکز بر قفقاز، حضور نظامی استراتژیک خود را به ویژه در مناطق آبخازیا و اوسیتیا جنوبی حفظ میکند. در آبخازیا، پایگاه نظامی هفتم روسیه میزبان حدود 4500 پرسنل است، در حالی که پایگاه نظامی گارد چهارم اوسیتیا جنوبی میزبان حدود 3500 پرسنل است. علاوه بر این، روسیه دارای پایگاه نظامی 102 در گیومری ارمنستان و پایگاه هوایی 3624 در فرودگاه Erebuni در نزدیکی ایروان است که تعداد پرسنل آن از 3214 تا 5000 نفر تخمین زده شده است. این پایگاهها نقش مهمی در نفوذ روسیه دارند .در همین حال، ترکیه هیچ پایگاه نظامی رسمی در منطقه قفقاز ندارد. با این حال، این کشور همکاری نظامی نزدیک با آذربایجان، از جمله تمرینات نظامی مشترک و توافقنامه های دفاعی را حفظ میکند. این مشارکت به ویژه در طول درگیری قره باغ آشکار بود، جایی که حمایت ترکیه نقش مهمی در پیروزی باکو در درگیریهای پیش از سپتامبر 2023 ایفا کرد، زمانی که کنترل کامل منطقه مورد مناقشه با ارمنستان را به دست آورد. حضور نظامی ترکیه در منطقه بیشتر به اتحاد و حمایت استراتژیک مربوط می شود تا پایگاه های فیزیکی.
از بسیاری جهات، ما امروز در یک مقیاس بزرگتری از عواقب جنگ گرجستان در سال 2008 زندگی میکنیم .این یک پیچ و تاب جالب است زیرا ترکیه برای روسیه همان استراتژی روسیه را برای ایالات متحده در میادین مختلفی چون سوریه و آفریقا اعمال میکند. هر دو کشور به دنبال جلوگیری از درگیریهای مستقیم هستند و یک روش عملیاتی پیدا کرده اند که مقابله غیرمستقیم را با همکاری در عرصههای دیگر ترکیب میکند. ما باید به یاد داشته باشیم که این منطقه از لحاظ تاریخی یک میدان نبرد برای قدرت های امپراتوری، از جمله امپراتوری عثمانی، ایران و روسیه بوده است. به همین دلیل است که با گسترش احتمالی جنگ در اوکراین، مقایسه وضعیت قفقاز جنوبی با خاورمیانه مناسب نیست. در عوض، ما باید جنگ روسیه و ترکیه در قرن نوزدهم را به یاد داشته باشیم. این جنگ در قفقاز انجام شد. یک چیز روشن است: نفوذ روسیه در یک چشم بر هم زدن کاهش نخواهد یافت، به ویژه که مسکو با افزایش چشمگیر ظرفیت نظامی صنعتی خود اکنون اقتصاد جنگی دارد.