محیط شناسی روابط فرهنگی

چالش هیرمند: پل نیمه‌ کاره همکاری ایران و افغانستان

سه شنبه ۱۴۰۴/۰۷/۱۵

ایران و افغانستان به طور تاریخی به منابع آبی مشترک خود به ‌ویژه حوزه رودخانه هیرمند، وابستگی زیادی داشته‌ اند.بعد از انعقاد قرارداد پاریس که منجر به جدایی هرات از ایران گردید، مسئله منابع آبی دو کشور تبدیل به یک مناقشه بین المللی گردید. با این حال، اختلافات پیدا و…

ایران و افغانستان به طور تاریخی به منابع آبی مشترک خود به ‌ویژه حوزه رودخانه هیرمند، وابستگی زیادی داشته‌ اند.بعد از انعقاد قرارداد پاریس که منجر به جدایی هرات از ایران گردید، مسئله منابع آبی دو کشور تبدیل به یک مناقشه بین المللی گردید. با این حال، اختلافات پیدا و پنهان در مورد توزیع آب که ناشی از مبارزه مشترک با خشکسالی، تغییرات اقلیمی و مدیریت نامطلوب است، روابط دو کشور را تحت الشاع قرار داده است.

با توجه به ادامه خشکسالی در منطقه و پروژه‌های مدیریت آب توسط امارت اسلامی افغانستان، تنش‌ها بر سر حقابه با کشورهای همسایه، به‌ ویژه ایران (بر سر رود هیرمند/هلمند) به یکی از مهم‌ترین مسائل ژئوپلیتیکی منطقه تبدیل شده است. حوضه آبریز هیرمند بین سه کشور افغانستان (82 درصد)، ایران (15 درصد) و پاکستان (3 درصد) مشترک است که در کشور افغانستان به نام حوضه آبریز هلمند و در ایران به نام حوضه آبریز هامونِ هیرمند معروف است. این حوضه 14 ولایت افغانستان و بخشی از دو استان سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی ایران را دربرگرفته است.

امنیت آبی یک تهدید جدی برای کل ایران است که نیازمند توجه فوری است. تهدیدی خاموش اما روزافزون که فقدان راهبرد کلان دولت در حوزه آب و مدیریت زیست محیطی در آن کاملا مشهود است.

پیشینه تاریخی

نتایج مطالعات درباره پیوندهای هیدروپلیتیکی تاریخی میان ایران و افغانستان در خصوص توزیع آب رودخانه هیرمند نشان می‌دهد که دخالت کشورهای ثالث در دوره‌های گذشته موجب تضعیف روابط هیدروپلیتیکی شده است. رودخانه هیرمند که بخشی کوچک از تأمین آب استان سیستان و بلوچستان است، منشاء چالش‌های متعددی میان تهران و کابل نسبت به حق‌آبه ایران بوده است.

این چالش‌ها طی دهه‌ها مشکلات چشمگیری برای مردم منطقه ایجاد کرده‌اند. به‌ ویژه خشک شدن تدریجی تالاب‌های هامون که در سال‌های اخیر شدت یافته، زیست‌ بوم منطقه سیستان را بشدت دچار تغییرات نامطلوب کرده است. روند مذکور منجر به عدم تأمین آب مورد نیازِ زیست ‌محیطیِ تالاب‌های بین‌المللی هامون و خشک شدن آن‌ها و ایجاد طوفان‌های گرد و غبار در منطقه شده و به تبع آن بیماری‌های حاد تنفسی شایع گردیده و امنیت انسانی منطقه را با تهدیدها و آسیب‌های جدی مواجهه کرده است.این رویدادها در حالی رخ داده که بر اساس داده‌های ماهواره‌ای، میزان بارش در حوزه بالادست رودخانه هیرمند طی ۳۳ سال گذشته کاهش نیافته و مفاد "معاهده هیرمند" مرتبط با حق‌آبه ایران اجرا نشده است.

موافقتنامه هیرمند

بر اساس معاهده هیرمند ۱۹۷۳، افغانستان موظف است سالانه آب رودخانه هیرمند را با دبی[1] ۲۲ متر مکعب بر ثانیه به ایران تحویل دهد، به‌علاوه چهار متر مکعب بر ثانیه دیگر تحت عنوان "نیکی و روابط برادری"به آن اضافه شده است. در شرایط عادی، این معاهده برای ایران میانگین سالانه ۸۲۰ میلیون متر مکعب آب (۵۵۶ هزار فوت) تأمین می‌کند. این قرارداد قصد داشت نحوه بهره‌ برداری دو کشور از منابع مشترک آب را کنترل کند و چارچوبی برای همکاری با بندهایی مربوط به توزیع آب و توسعه پروژه‌های زیرساختی فراهم آورد.

تنش‌های کنونی

سد کمال خان که اهمیت بسیار بالایی برای افغانستان دارد، از جمله پروژه‌های کلیدی افزایش بهره‌ وری آبیاری و امنیت غذایی است و همچنین به تامین برق کمک می کند که کمبود انرژی را کاهش می‌دهد و به توسعه اقتصادی کمک می‌نماید. این سد که در مرز ایران و افغانستان قرار دارد و پس از مدت‌ها در مارس ۲۰۲۱ به بهره‌ برداری رسید.جمهوری اسلامی ایران مدعی است که این سد جریان رودخانه هیرمند به ایران را به شدت کاهش می‌دهد.

ایران افغانستان را به نقض حق‌آبه متهم می‌کند و مدعی است که آب کمتری نسبت به مقدار تعیین شده در معاهده ۱۹۷۳ وارد ایران می‌شود، اما افغانستان این اتهامات را رد می‌کند. رسانه‌ها گزارش داده‌اند که از زمان به قدرت رسیدن طالبان، آب بیشتری به ایران جریان یافته است، و گفته می‌شود که طالبان در سد کمال خان واحدهای بیشتری را باز کرده‌اند، هرچند تأیید رسمی از سوی کابل یا تهران ارائه نشده است.

رئیس جمهوری پیشین افغانستان، اشرف غنی در مارس ۲۰۲۱ اعلام کرد که افغانستان به معاهده ۱۹۷۳ پایبند است اما «هر مقدار مازاد بر سهمیه تعیین شده» نیازمند گفت‌ وگوهای بیشتر است و پیشنهاد داد که ایران به ازای آب این کشور، نفت به افغانستان بدهد.

چالش‌ها و راهکارها

کمبود منابع آبی در منطقه که با تغییرات اقلیمی و خشکسالی‌های مکرر تشدید شده، یکی از موانع عمده حل اختلافات آبی ایران و افغانستان است. مذاکرات دوجانبه و اقدام‌های مشترک می‌توانند راه‌ حلی برای این مشکل باشند.ابتکارات دو جانبه و معاهدات منطقه ای می تواند به وابستگی متقابل طرفین منجر شود و مسیر منازعه ومناقشه را به همکاری تبدیل کند. همچنین میانجی‌ گری بین‌المللی می‌تواند در پرکردن شکاف‌ها و ارائه راهنمایی‌های بی‌طرف برای پایان دادن به اختلافات مؤثر باشد.

سرمایه ‌گذاری در زیرساخت‌های آبی مثل مخازن و سامانه‌های آبیاری نیز می‌تواند به کاهش تنش‌ها و بهبود بهره‌ وری آب منجر شود. ایران و افغانستان با پیگیری چنین اقداماتی قادر خواهند بود مشکلات آبی مشترک را حل و مدیریت پایدار منابع آب را تضمین کنند.

دیپلماسی محیط‌ زیستی به معنای وارد کردن ملاحظات محیط‌ زیستی در اهداف سیاست خارجی، اصلاح نواقص حقوق بین‌الملل و جلوگیری از اقدامات خودسرانه دولت‌های بالادست است که حقوق کشورها پایین‌دست را نقض و به آنها آسیب می‌رساند. برجسته کردن این بعد می‌تواند به کاهش بحران‌های آینده مانند خشکسالی، خسارت‌های کشاورزی، بیکاری و مهاجرت کمک کند.

برای سیاست‌گذاری عادلانه در مدیریت منابع آب و تقسیم منصفانه آب‌های مرزی نیز بازنگری‌های قانونی و ترتیبات هماهنگی بین طرفین باید در دستور کار قرار گیرد.

همچنین مشارکت مردم منطقه و بزرگان قبائل می تواند ترتیبات منطقه ای را سرعت بخشد و از سوء تفاهمات احتمالی جلوگیری کند.

جمع‌بندی

اختلافات آبی میان ایران و افغانستان که ریشه در مسائل تاریخی، تفاوت در برداشت و مدیریت منابع آب و تأثیرات جدی تغییرات اقلیمی دارد، به معضل مهمی با پیامدهای زیست‌ محیطی، اقتصادی و اجتماعی در منطقه تبدیل شده است. رودخانه هیرمند و تالاب‌های هامون نه تنها منابع حیاتی برای هر دو کشورند، بلکه به عنوان یک چالش منطقه‌ای نیازمند همکاری مشترک و جامع‌اند. معاهده هیرمند ۱۹۷۳ چارچوب حقوقی اولیه را برای مدیریت این منابع فراهم کرده است، اما اجرای ناقص آن در کنار پروژه‌هایی مانند سد کمال خان تنش‌ها را شدت داده است.

برای کاهش و حل اختلافات، راهکارهایی چون مذاکرات دوجانبه، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های آبی، تقویت دیپلماسی محیط‌زیستی، اصلاح قوانین و ترتیبات هماهنگی و مشارکت فعال مردم محلی و بزرگان قبایل ضروری است. همچنین، میانجی‌گری بین‌المللی و همکاری با سازمان‌های تخصصی می‌تواند به سرعت‌بخشی به روند حل اختلافات کمک کند. موفقیت در مدیریت پایدار منابع آب منطقه‌ای، مستلزم نگاه مشترک مبتنی بر منافع هر دو کشور، شفافیت، دیپلماسی دقیق و توجه عمیق به جنبه‌های فنی و حقوقی این مسأله است.


[1] به حجم آب جابجا شده از یک مقطع مشخص(رودخانه،دریچه سد و منابع دیگر)در مدت زمان مشخص،دبی گفته میشود و هدف آن اندازه گیری جریان آب است.

6
تعداد بازدید:
برچسب ها:
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، چهار راه ولیعصر(عج)
تماس: ۹۳۵۳۲۷۲۷۶۳
3340
بازدید سایت: 
محیط شناسی روابط فرهنگی