آیا سیاستهای ترامپ موجب تعطیلی شبکه الحره شده است
در ۱۲ آوریل سال جاری، شبکه آمریکایی و عرب زبان الحره اعلام کرد که کارکنان خود را اخراج خواهد کرد. این تصمیم در راستای مسدودسازی این شبکه اتخاذ و علت آن قطع کمکهای مالی دولت فدرال آمریکا عنوان شده است.
در همین راستا، جفری گُدمین، مدیر اجرایی مؤسسه شبکههای خاورمیانه که شبکه الحره زیرمجموعه آن به شمار میرود، طی اظهاراتی با اشاره به اینکه بسته شدن این شبکه ضربهای به فعالیت رسانهای آمریکا در منطقه و در تقابل با ایران است، اظهار داشت: «گروههای تروریستی بسیاری نظیر حزبالله، حماس و حوثیها، و همچنین گروههای دشمن آمریکا در ایران، از ما آمریکاییها متنفر هستند و در حالی شبکه الحره بسته میشود که در شرایط فعلی ایران نفوذ خود در منطقه را تقویت کرده و بودجه رسانهای خود را برای فرآیند اطلاع رسانی تا ۵۰ درصد افزایش داده است.»
الحره چرا تاسیس شد؟
این شبکه در سال ۲۰۰۴، تقریبا یک سال پس از اشغال عراق توسط نیروهای نظامی آمریکا، تأسیس شد. هدف از راهاندازی شبکه الحره، بهبود تصویر ایالات متحده در میان ملتهای عرب منطقه بود. برای تأسیس آن بودجهای معادل ۶۲ میلیون دلار اختصاص یافت. بهبود چهره آمریکا در منطقه، از نظر جایگاه رسانهای این کشور در غرب آسیا، از اهداف مهم تأسیس این شبکه بود.
در آن زمان، دو شبکه مهم عربی از نظر گستردگی و تنوع محتوای رسانهای در حال فعالیت بودند: شبکه الجزیره، وابسته به قطر که از دهه ۹۰ میلادی تأسیس شده بود، و شبکه تازه تأسیس العربیه، وابسته به عربستان سعودی، که تقریبا همزمان با اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ فعالیت خود را آغاز کرد.
اما هیچیک از این دو شبکه، روایت آمریکا از حضور ارتش خود در عراق—یعنی ارتشی آزادیبخش برای ملت عراق—را آن گونه که واشنگتن انتظار داشت، منعکس نمیکردند. بلکه، مشخصا الجزیره، به طور آشکار از گروههایی حمایت میکرد که در عراق به مقابله نظامی با نیروهای اشغالگر آمریکایی میپرداختند. از این رو، تأسیس شبکه الحره تلاشی برای مقابله با روایت رسانههای عربی، به ویژه الجزیره، به شمار میآمد.
در ادامه، در سال ۲۰۰۶، شبکه الحره بخشی ویژه به نام «الحره عراق» راهاندازی کرد که بودجهای معادل ۴۰ میلیون دلار به آن اختصاص یافت و هدف آن تولید محتوای رسانهای مرتبط با مردم عراق بود. اما در سالهای بعد، با قدرت گرفتن محور مقاومت در عراق و منطقه، خط خبری و محتوایی این شبکه به تدریج به سمت تخریب چهره این محور حرکت کرد و تا امروز نیز این روند ادامه یافته است.
امریکاییها به چه میاندیشند؟
روند محدودسازی فعالیتهای این شبکه، نه از دوره ریاستجمهوری ترامپ بلکه از حدود سه سال پیش آغاز شده بود. بهعنوان نمونه، بودجه شبکه که به صورت کمک مالی از سوی کنگره ایالات متحده تصویب میشد، در سال ۲۰۲۲ معادل ۱۳۰ میلیون دلار بود (كمکهای كنگره به سازمانهاى دولتى يا غير دولتى به معنای نظارت محدودتر كنگره بر اين كمک ها است؛ اما اين سازمانها موظف به رعايت خط مشى دولت هستند). این رقم در سال ۲۰۲۳ به ۱۲۷ میلیون دلار کاهش یافت و در سال ۲۰۲۴ نیز به ۱۰۰ میلیون دلار رسید. با وجود آنکه در سال ۲۰۲۵ این بودجه به ۱۰۷ میلیون دلار افزایش یافت، دولت فعلی آمریکا تصمیم به قطع کامل آن گرفت.
در سپتامبر ۲۰۲۴، تعداد کارکنان این شبکه تا ۲۱ درصد کاهش یافت و بخش عراقی آن نیز تعطیل شد. معلوم میشود در نگاه آمریکاییها، پروژه رسانهای آمریکا برای اعمال قدرت نرم و دیپلماسی رسانهای در منطقه غرب آسیا، در رقابت با پروژههای رسانهای محورهای قطر و ترکیه، عربستان و امارات و حتی تا حدودی محور مقاومت—با وجود ضعف رسانهای محور اخیر—با شکست مواجه شده است.
بهعلاوه، به ادعای آمریکاییها، شبکه الحره در ۱۸ مورد میزبان میهمانانی بوده که دارای گرایشهای ضدآمریکایی بودهاند.
تمامی این عوامل، در کنار سیاست صرفهجویی در هزینههای غیرضروری از سوی دولت فعلی ایالات متحده، سبب شد که نه تنها بودجه این شبکه کاهش یابد، بلکه دولت ترامپ تیر خلاص را به آن شلیک کرده و تصمیم به مسدودسازی کامل آن بگیرد.
الحره مرد؛ سلام الحره!
همانگونه که گفته شد، تأسیس شبکه الحره تلاشی برای رقابت با قدرت رسانهای محورها و شبکههای عربی منطقه و ارائه روایتی آمریکایی از حضور این کشور در غرب آسیا بود؛ روایتی که هدف آن تأثیرگذاری بر افکار عمومی و در نهایت خنثیسازی هر گونه جنبش یا حرکت ضد استعماری علیه آمریکا به شمار میرفت.
از سوی دیگر، به نظر میرسد برای دولت فعلی آمریکا، دستورالعملهای دموکراسیخواهانهای چون مقبولیت در افکار عمومی جهان، اهمیت چندانی ندارد و بیش از آن، تحقق اهداف استراتژیک در اولویت است؛ حتی اگر تحقق این اهداف با مقبولیت همراه نباشد.
همچنین، پس از وقوع بیداری اسلامی در منطقه، خط مشی رسانهای بسیاری از شبکههای عربی، ب هویژه شبکههای وابسته به سعودی و امارات، دستخوش تغییر شد و به سوی اقناع ملتهای منطقه برای پذیرش «امر واقع» و خودداری از هر گونه حرکت انقلابی پیش رفت؛ تا آنجا که پس از رویداد طوفان الاقصی، این شبکهها تلاش گستردهای برای مهار و خنثیسازی تظاهرات ضد صهیونیستی و ضد استکباری در حمایت از مردم غزه به کار بستند. نمونهای از این رویکرد، نگاه آنها به تظاهرات مردم اردن مقابل سفارت رژیم صهیونیستی بود که آن را «تظاهراتی سازمانیافته توسط عوامل بیگانه، بهویژه ایران، و با هدف برهم زدن ثبات اردن» قلمداد کردند.
تمامی این موارد ما را به یکی دیگر از علل اصلی بسته شدن شبکه الحره رهنمون میسازد: امروزه، این شبکههای عربی هستند که عملا همان کارکرد اصلی الحره، یعنی خنثیسازی حرکتهای انقلابی و ضد استکباری را بر عهده دارند. از اینرو، با توجه به سیاست صرفهجویی اقتصادی، دیگر نیازی به تأمین هزینه برای ادامه فعالیت چنین شبکهای از سوی ایالات متحده وجود ندارد.
به بیانی دیگر، اگرچه تعطیلی شبکه الحره را میتوان شکست سیاست دیپلماسی رسانهای آمریکا دانست، اما «مکتب الحره»—که تلاشی برای جا انداختن پذیرش وضعیت موجود در میان ملتهای منطقه بود—همچنان در قالب شبکههایی دیگر و این بار از دل حکومتهای منطقه، در حال تداوم است.