مهاجرت به اروپا سومین مسئلهای بود که بررسی شده است. اولین کلمهای که در مورد مهاجرت به اروپا به ذهن اکثر اروپاییها میرسد امنیتی است. اما باید ذکر شود که این تنها سیاست اتحادیه اروپا نیست، بلکه داستان و تجربه بیست و هفت کشور عضو نیز است. به عنوان مثال، نمیشود تجربه لهستان با ایتالیا یا یونان مقایسه شود، این بیست و هفت کشور نقشهای متفاوتی در مهاجرت بازی میکنند. نقش دولتهای مربوطه در طول زمان در حال تغییر بود. اگر به جغرافیا نگاه شودد، چالشها در مرزهای خارجی اتحادیه اروپا انواع مختلفی دارند. یافتن راهحلهای مشترک برای این وضعیت بسیار چالش برانگیز است.این فقط یک موضوع امنیتی نیست و یک مسأله حقوق بشری نیز محسوب میشود. در هنگام مواجهه با این فشارهای مهاجرتی، چگونه میتوان از رفتار با کرامت با مردم، با رعایت حقوق انسانی و با احترام به حق زندگی خصوصی اطمینان حاصل کرد.
علاوه بر این، یک بعد اقتصادی در مهاجرت درون اتحادیه اروپا وجود دارد. میتوان از سیاست مهاجرت به عنوان چوب یا هویج در اتحادیه اروپا استفاده کرد. وقتی در مورد چوب صحبت میشود، اولین مورد سیاستهای تحریم است. وقتی در مورد مشوقها صحبت میشود، پاداش دادن به برخی از شرکای کشورهای ثالث و ایجاد پلهایی بین جوامع برای تقویت همکاری و ایجاد مشارکتی مدنظر است که میتواند هم برای اقتصاد و هم برای تبادل فرهنگی و امنیت مفید باشد.
شاید مهمترین مسئله در آفریقا مهاجرت باشد. در زمینه آفریقا، سه سطح وجود دارد که میتوان راه حلها را در آن اعمال کرد. در سطح قاره، فرصتی وجود دارد که توسط توافقنامه تجارت آزاد قاره آفریقا برای تسهیل و جابجایی افراد فراهم شده است اما بازتابی که وجود دارد این است که دولتها جابهجایی سرمایه را به جا به جایی مردم ترجیح میدهند.
سطح دوم در سطح جامعه اقتصادی منطقهای است، جایی که قرائن متفاوتی از پروتکلهای آزادی حرکت وجود دارد. بنابراین شما منطقهای مانند جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا خواهید داشت که در آن پرواز از کشوری به کشور دیگر با کارت شناسایی معمول است اما برخی از اتحادیهها مانند اتحادیه مغرب عربی قوانین متفاوتی دارند.
سوم در سطح ملی است. باید ظرفیت بیشتری برای مدیریت فرآیندهای مهاجرت از جمله شهروندی و پناهندگی وجود داشته باشد. این یک مسیر سیاسی است اما مسیر اجتماعی-اقتصادی نیز وجود دارد. اگر به همه اینها رسیدگی شود، شما جلو میروید.
وضعیت مهاجرت در آمریکای لاتین نیز پیچیده است. این قاره بسیار خشن شده است. آمریکای لاتین حدود ۹ درصد از جمعیت جهان را دارد. با این حال، ۳۰ درصد از قتلها در جهان را در اختیار دارد. باید به ریشههای این مهاجرت پرداخته شود. اگر در این مسائل بین کشورها همکاری رخ ندهد، پس مهاجرت وجود خواهد داشت.مسئله دیگری که وجود دارد به قاچاق انسان از آمریکای لاتین بر میگردد. این حوزه دیگری از تجارت این کارتلها است. این کارتلها، کسانی هستند که در واقع میتوانند حرکت مردم را در سراسر قاره تسهیل کنند.
برای حل این مشکلات، باید استراتژیهای کمونیستی توسعه یابند و شاخصهای عملکرد کلیدی مشابهی وجود داشته باشد تا بتوان واقعاً مشکل مهاجرت را مدیریت کرد. البته این یک پدیده انسانی است اما ریشههای اجتماعی دارد. در سال گذشته از ۲. ۴ میلیون نفری که بدون مجوز حضور داشتند، حدود ۴۰۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰۰ نفر درخواست پناهندگی داده بودند. ممکن است سه سال طول بکشد تا پرونده آنها رسیدگی شود.
به عنوان مثال، مهاجرت یکی از مشکلات اساسی ایالات متحده بوده است. در طول پنجاه سال گذشته، افزایش چهار برابری مهاجرت به ایالات متحده وجود داشته است. پنجاه و یک میلیون نفر در پنجاه سال گذشته به ایالات متحده آمدهاند. مهاجرت یکی از چالشهایی است که اگر به خوبی استفاده شود، میتواند رقابتپذیری و پویایی را که ایالات متحده و منطقه برای رقابت با سایر بلوکها به آن نیاز دارند، تقویت کند. باید به این موضوع پرداخته شود که چگونه میتوان از مزایای مهاجرت استفاده کرد. میتوان نیازها، مهارتها، بخشها، آموزشهای مورد نیاز را شناسایی و از آن استفاده کرد.