سیاست های آذربایجان، گرجستان و ارمنستان وجهتگیریهای سیاست خارجی آنها نقش اساسی در شکل گیری امنیت و ثبات منطقهای در قفقاز دارد. مشکل اینجاست که قفقاز جنوبی در طول تاریخ مدرن خود هرگز یک فضای ژئوپلیتیکی واحد نبوده است. با این حال، این اتفاق به ندرت در گذشته و به عنوان بخشی از امپراتوری روسیه و اتحاد جماهیر شوروی رخ داده است. در طول سی سال گذشته، هم روسیه جدید و هم غرب شانسهای زیادی برای انحصار نفوذ در قفقاز جنوبی داشته اند. هیچ کدام از آنها از این موقعیتها استفاده نکردند.
گرجستان در جستجوی تعادل بین شرق و غرب
اکثر شهروندان گرجستان آینده کشور خود را در اتحادیه اروپا میبینند. این ارتباط نزدیکی با خودشناسی آنها به عنوان اروپایی دارد که ریشه محکمی در آگاهی جمعی ملت دارد. بنابراین، برای مقامات گرجستان که به دلیل انحراف از مسیر اروپایی مورد انتقاد قرار گرفته اند، کسب جایگاه نامزد اتحادیه اروپا یک دستاورد کلیدی بود. بروکسل از تفلیس خواستار دموکراسی، انتخابات عادلانه و قوه قضائیه مستقل شد. مقامات از ترس از دست دادن قدرت مربوط به کنترل بر اقتصاد و امنیت فیزیکی امتناع کردند. سوابق دولت گذشته به وضوح این را نشان می دهد.
گرجستان به دلیل اهمیت استراتژیک موقعیت خود به عنوان کلید آسیای مرکزی و بخش شمالی خاورمیانه بزرگ، نامزد عضویت در اتحادیه اروپا شد. با توافق ضمنی بین تفلیس و بروکسل، گرجستان وانمود میکند که از توصیههای اتحادیه اروپا پیروی میکند و بروکسل وانمود میکند که این تلاشها را میبیند و میخواهد از آنها در اهداف خوبشان حمایت کند. هنگامی که موضوع نامزدی حل شد، بروکسل و واشنگتن شروع به درخواست از تفلیس کردند که به تعهدات خود عمل کند. مقامات گرجستان به وزنه ای برای قدرت جمعی غرب نیاز داشتند. چین به چنین وزنه تعادلی تبدیل شده است. چین به توسعه یک کریدور لجستیک بین اروپا و آسیا، به ویژه در کنترل ساخت بندر آناکلیا، که برای دسترسی به قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی مهم است، علاقه نشان داده است. روند تحولات به وضوح به نفع چین است که بیش از بیست سال است به دنبال تصاحب بندر است.
روسیه که به دلیل اشغال مناطق گرجستان و فقدان روابط دیپلماتیک با گرجستان دچار مشکل شده است، از چین در تلاش برای به دست آوردن کنترل بندر آناکلیا حمایت میکند. برای روسیه، این بندر می تواند جایگزینی برای نووروسیسک باشد، که وضعیت آن به دلیل خصومت ها در دریای سیاه به طور فزاینده ای دردسرساز شده است.
مسکو در سالهای اخیر با لغو مقررات روادید، احیای سفرهای هوایی، ملایمتر کردن لفاظیها و نمونهای از برقراری روابط حسن همجواری، روابط با تفلیس را بهبود بخشیده است. گرجستان به اکوسیستم واردات موازی کالاهای غربی به روسیه پیوست و سرمایهگذاری روسیه را جذب کرد. این رشد اقتصادی قابل مقایسه با دوران میخائیل ساکاشویلی را فراهم کرده است. این رابطه در این مرحله برای مسکو مناسب است اما در طول زمان ممکن است به امتیازات جدیدی از گرجستان نیاز داشته باشد.
روابط گرجستان با غرب، به ویژه با اوکراین، تیره به نظر میرسد. در تلاش برای توجیه سیاست های خود، مقامات گرجستان خود را به عنوان یک نیروی راست محافظه کار معرفی میکنند که از اوربان حمایت می کند اما واشنگتن و پایتختهای اروپایی را ناراضی میکند. وضعیت اوکراین به بخشی از سیاست داخلی گرجستان تبدیل شده است و کی یف را به عنوان دفتر اپوزیسیون جنبش ملی متحد تلقی میکند. بازگشت و دستگیری ساکاشویلی فقط روابط را بدتر کرد و یک جنگ بزرگ فقط بی اعتمادی و تناقضات متقابل را تشدید کرد و توجیهات دوستی یکجانبه با اوکراین را خنده دار کرد.
گرجستان و آذربایجان از نظر ژئوپلیتیکی توسط معاهدات و پروژه های منطقه ای گسترده به هم مرتبط هستند. با وجود تعمیق روابط آنها، وضعیت کنونی اجازه نمیدهد که آنها به سطح قبلی هماهنگی سیاست خارجی برسند. برای آذربایجان، عامل روسیه همچنان یک محدودیت است، در حالی که در گرجستان عدم درک منافع ملی و برتری منافع شخصی بر اهداف دولتی است.
مناقشه حل نشده قره باغ
مناقشه چند دهه قره باغ حتی پس از حل مسئله ارضی حل نشده باقی میماند. برای آذربایجان، بازگشت حاکمیت بر سرزمین به رسمیت شناخته شده، صفحه غم انگیز تحقیر ملی را تبدیل به عزت ملی کرد زیرا بخش قابل توجهی از خاک این کشور تحت کنترل نیروهای مسلح ارمنستان متخاصم بود و حدود یک میلیون آواره نمی توانستند به خانه های خود بازگردند. . با این حال، در سپتامبر 2022، ارتش آذربایجان ارتفاعات استراتژیک در مرز با ارمنستان را اشغال کرد و ارتباطات و منطقه سیونیک را کنترل کرد. افزایش مشارکت در بازار انرژی اتحادیه اروپا برای توسعه کشور ضروری است. با توجه به اقدامات ارمنستان و وضعیت حل نشده مناقشه، این شرایط زمینه نامطلوبی را برای افزایش فعالیت آذربایجان در بازار اروپا ایجاد میکند. حل مناقشه مستلزم حل و فصل مسائل مرزی، کریدور زنگزور و بازگشت آوارگان با غرامت است اما تاکنون طرفین بر سر این مسائل به توافق نرسیده اند.
به نظر میرسد که موضوع مرزها بر اساس اعلامیه آلما آتا که آذربایجان امضا کرده است، ساده است. با این حال، ارمنستان با به رسمیت نشناختن مرز 1991، به ویژه در مورد قره باغ کوهستانی، که بر اساس اعلامیه استقلال ارمنستان، بخشی از آذربایجان در نظر گرفته نمیشد، رزروهایی را در تضاد با قوانین بین المللی انجام داد و از آنجایی که ارمنستان مرز 1991 آذربایجان را به رسمیت نشناخت، مرز مشروط است و بر اساس مذاکرات طرفین تعیین می شود. در عین حال در ارمنستان این شبهه وجود دارد که آذربایجان با آزادسازی قلمرو خود به دنبال تصرف زنگزور (سیونیک) است که آذربایجان مرکزی و جمهوری خودمختار آن را از هم جدا میکند. بنابراین، علیرغم وضوح ظاهری، مرز واقعی از طریق مذاکره بین طرفین تعیین میشود.
اعتقاد بر این است که آذربایجان تا زمانی که تضمین های کامل مبنی بر انصراف ارمنستان از ادعاهای خود در قبال قره باغ را از جمله تعهدات قانونی دریافت نکند، مرز دقیقی را نمیخواهد. آذربایجان حاضر نیست از ارتفاعات استراتژیک که به آن اجازه میدهد ارتباطات با ارمنستان را کنترل کند، دست بکشد. این وضعیت حداقل تا زمانی که مناقشه در نهایت حل شود ادامه خواهد داشت.
یکی دیگر از موضوعات کلیدی در گفتوگو بین آذربایجان و ارمنستان، کریدور زنگزور است که یک ارتباط حملونقلی که سرزمین اصلی آذربایجان را به نخجوان وصل میکند و همچنین یک کریدور مهم شرق به غرب است. آذربایجان دسترسی آزاد از طریق این کریدور را برای کالاهای عازم نخجوان ترویج میکند که باعث نگرانی ارمنستان شده است. بر اساس بیانیه سه جانبه نوامبر 2020، کنترل کریدور با مشارکت اشخاص ثالث، مانند روسیه، ضامن امنیت، مورد بحث قرار گرفته است. با وجود قدیمی بودن سند، هنوز هیچ طرفی از آن خارج نشده است.
موضوع بازگشت آوارگان محل اختلاف آذربایجان و ارمنستان است. آذربایجان به ارمنیان پیشنهاد میکند که به عنوان شهروند این کشور به قره باغ بازگردند اما باکو همچنین انتظار بازگشت آذربایجانی های اخراج شده از زنگزور را دارد و امکان اخذ تابعیت ارمنی را نیز دارد. ایروان بر کنترل بین المللی بر بازگشت ارامنه به قره باغ پافشاری میکند اما تمایلی به بحث در مورد بازگشت آوارگان آذربایجانی به ارمنستان ندارد.
این بدان معنا نیست که یک معاهده صلح غیرممکن است. درست است که هنوز لحظه مناسب فرا نرسیده است و احتمالاً تا زمانی که طرفین مسئله نفوذ روسیه بر درگیری را حل نکنند، فرا نخواهد رسید. این به طور مستقیم با چگونگی خروج روسیه از جنگ با اوکراین مرتبط است.
آذربایجان و ارمنستان: حل مشکلات متفاوت، اما مشابه
مناقشه قره باغ، در حالی که هنوز ادامه دارد، در حال تبدیل شدن به تاریخ است. آذربایجان و ارمنستان نه تنها با تداوم درگیری، بلکه با تغییر شکل فضای و وجدان عمومی خود مواجه هستند.آذربایجان در زمینه سیاست خارجی و امنیتی در حال تجدید نظر در روابط خود با متحدان و شرکای استراتژیک خود است. ترکیه در حال تبدیل شدن به متحد اصلی است. ایجاد ارتش یکپارچه برای باکو بسیار مهم است. اعلامیه شوش به طور رسمی مداخله ترکیه را در صورت حمله به آذربایجان تضمین می کند اما ارتش یکپارچه به یک عامل بازدارنده ملموس به ویژه در برابر روسیه و ایران تبدیل خواهد شد.
سطح بعدی شراکت با اسرائیل و پاکستان، هر دو قدرت هسته ای است. اسرائیل دسترسی به فناوری منحصربهفرد از جمله فناوری نظامی را فراهم میکند، در حالی که پاکستان شریک منابع مهمی است، بهویژه با توجه به روابط نزدیکش با چین. این باعث ایجاد تعادل در روابط چین و ایران میشود که برای باکو بسیار مهم است. نقش پاکستان در کریدورهای حمل و نقل، به ویژه در جهت غرب به جنوب، به ویژه با توجه به ساخت احتمالی راه آهن بین الافغان بدون شک مهم است.
عامل روسیه نقش مهمی در تامین امنیت آذربایجان دارد. یک چارچوب قانونی و قراردادی از جمله اعلامیه ای در مورد تعامل متفقین که سطح بالایی از همکاری را تضمین می کند، بین کشورها وجود دارد. علیرغم اختلافات استراتژیک، باکو و مسکو به دنبال اشکالی از تعامل هستند که تقابل را به حداقل میرساند و گاهی اوقات منافع متقابل را تضمین میکند. این یک تاکتیک است.
روابط شراکت استراتژیک با گرجستان برقرار و نهادینه شده است. مبارزه برای نفوذ بر آن کشور برای باکو مهم است. ساخت بندر آناکلیا برای آذربایجان حیاتی است، زیرا این بندر یک نقطه کلیدی در مسیر آسیای مرکزی و چین است.
سطح بعدی روابط با کشورهای اروپایی به ویژه کشورهایی است که به منابع انرژی آذربایجان از جمله گاز، نفت و انرژی سبز متکی هستند. کمیسیون اروپا، به ویژه بلوک اقتصادی آن به ریاست اورسولا فون در لاین، متحد موقعیتی باکو است، زیرا وظایف آن شامل مراقبت از تعادل انرژی اروپا است. در حال حاضر بستر جدی برای توسعه پروژه هایی مانند خط لوله نفت BTC، کریدور گاز جنوبی، خط لوله نفتی باکو - سوپسا، بندر علیات، کابل زیردریایی انرژی دریای سیاه و ساخت راه آهن رشت - آستارا وجود دارد. کنفرانس تغییرات آب و هوایی سازمان ملل متحد در نوامبر سال جاری در باکو ممکن است انگیزه دیگری برای توسعه آنها باشد.
ایروان نیز به نوبه خود سیستم امنیتی خود را همراه با فرانسه، هند، یونان و قبرس با مشارکت فعال روسیه و ایران می سازد. روابط عمومی آن با مسکو گاهی اوقات تقابلی است، اما با توجه به عمق ادغام بین دو کشور، به سرعت با درک متقابل جایگزین می شود. کرملین ممکن است نسبت به دولت پاشینیان بیزاری عاطفی داشته باشد، اما به طور کلی از رفتار خشن با ارمنستان خودداری می کند. روسیه نمی تواند به قالب ضامن امنیتی ارمنستان قبل از سپتامبر 2020 بازگردد، بنابراین ارمنستان به دنبال گزینه های دیگری است.
فرانسه به دلیل موضع ضدترکیه مقامات، روابط تاریخی، پراکندگی ارامنه در فرانسه، روابط شخصی بین رئیس جمهور مکرون و نخست وزیر پاشینیان و تمایل فرانسه برای دفاع از موقعیت جهانی خود، انتخاب اول ارمنستان شد. ایروان و پاریس آماده انعقاد یک اتحاد سیاسی-نظامی هستند، اما مانع اصلی اتحاد ارمنستان با روسیه است. امکان چنین اتحادی به موفقیت یا شکست روسیه در جبهه اوکراین بستگی دارد. یونان و قبرس به دلیل گرایش ضد ترکی به این سازه پیوسته اند.
ایران ارمنستان را یک مؤلفه کلیدی ژئوپلیتیکی برای روابط متوازن با ترکیه و به ویژه آذربایجان می داند. برخلاف سایر کشورها، ایران در تلاش برای حفظ توازن قوا در منطقه حضور مستقیم در میدان دارد. هند که بر لجستیک برای رساندن کالاهای خود به بازارهای اروپایی متمرکز است، روابط خوبی با آذربایجان دارد، اما روابط خصمانه بین دهلی نو و اسلام آباد آن را به سمت ارمنستان سوق می دهد. این تغییر، پیوندهای تاریخی و جذابیت متقابل بین ملل هند و ارمنی را در نظر می گیرد.
دوره نخست وزیری ایراکلی گاریباشویلی شاهد رشدی در روابط گرجستان و ارمنستان بود. نخست وزیر گاریباشویلی پیش از استعفای خود، تفاهم نامه همکاری استراتژیک با ارمنستان را امضا کرد که جزئیات آن مشخص نیست. ارمنستان به دنبال استفاده از پتانسیل گرجستان در پروژه های منطقه ای، مانند طرح تقاطع صلح نیکول پاشینیان، و تقویت موقعیت ژئوپلیتیکی خود از طریق مشارکت بیشتر غرب در امور منطقه است.