محیط شناسی روابط فرهنگی

عمق پنهان قدرت نرم عربستان سعودی

یکشنبه ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
نویسنده:

این متن گزارشی است مختصر از تحولات اخیر سیاست فرهنگی در سعودی.این تحولات را باید به طور کلی در چارچوب جهت‌گیری‌های تحول‌خواهانه و برنامه سعودی برای توسعه در نظر گرفت. برنامه شتابان سعودی برای تغییر چهره عربستان، نه تنها مورد توجه ناظران بین المللی قرار گرفته، بلکه بسیاری را در…

این متن گزارشی است مختصر از تحولات اخیر سیاست فرهنگی در سعودی.این تحولات را باید به طور کلی در چارچوب جهت‌گیری‌های تحول‌خواهانه و برنامه سعودی برای توسعه در نظر گرفت. برنامه شتابان سعودی برای تغییر چهره عربستان، نه تنها مورد توجه ناظران بین المللی قرار گرفته، بلکه بسیاری را در داخل ایران نیز شیفته خود ساخته است.

اما این متن به رغم لحن واقع‌گرایانه، و تاکیدی که نویسنده بر جهت سیاست‌های فرهنگی سعودی دارد، پرسش از سرنوشت سیاست‌های سعودی را وا می‌گذارد. با این حال برای ما در ایران چنین پیگیری‌ای ضرورت دارد؛ آیا عمق سیاست‌های سعودی می‌تواند سرنوشتی متفاوت از آن‌چه پهلوی دوم برای ایران در نظر گرفته بود، برای عربستان به بار بیاورد؟ آیا آن‌چه اکنون بن‌سلمان می‌کند چیزی بیشتر از نسخه به‌روز اقدامات پهلوی در دهه ۴۰ و پنجاه شمسی است؟

برخلاف آنچه اخیراً گزارش شد، هانس زیمر، آهنگساز برجسته فیلم، برای ساخت سرود ملی جدید عربستان سعودی دعوت نشده بود. بلکه یکی از مشاوران ارشد ولیعهد سعودی از او دعوت کرده بود تا در پروژه‌ای سینمایی درباره نبرد یرموک همکاری کند؛ نبردی سرنوشت‌ساز که به پیروزی مسلمانان انجامید، به حدود هفت قرن سلطه رومیان بر شام پایان داد و مسیر گسترش اسلام به شرق نزدیک را هموار کرد. در کنار این پروژه درباره تاریخ عمیق اسلام به‌عنوان یک نیروی سیاسی، بحثی نیز با زیمر در میان بود: تنظیمی تازه از سرود ملی عربستان با همان ملودی، اما به‌گونه‌ای که قابل اجرا برای موسیقی‌دانان مختلف باشد.

این داستان نمونه‌ای است از نگاه رایج ما به عربستان سعودی به‌عنوان کشوری کم‌عمق، که لایه‌ای سطحی از ملی‌گرایی پسامدرن بر بربریت آن کشیده شده است. با اینکه از سال ۲۰۱۷ تاکنون، وضعیت حقوقی زنان در عربستان بهبود یافته و نگرش‌های اجتماعی نیز به‌شکل چشمگیری تغییر کرده‌اند، توجه ما بیشتر به وضعیت موجود معطوف است، نه به جهت این تحولات. تمرکز دیگر ما بر طبقه کارگر مهاجر این کشور است، عمدتاً از آسیای جنوبی. شرایط برای بسیاری از این کارگران بسیار دشوار است و در برخی نقاط، مواردی از نقض حقوق انسانی گزارش شده است. اینکه آیا گروه‌های فعال حقوق بشر با بزرگ‌نمایی اعداد مربوط به مرگ کارگران ساختمانی بر اساس داده‌های سفارت‌های بنگلادش و پاکستان، تصویری واقعی ارائه می‌دهند یا نه، مسئله‌ای قابل بحث است. خشونتی که محمد بن سلمان، رهبر عملی کشور از سال ۲۰۱۷، در برخورد با مخالفان به کار برده نیز بی‌تردید مهم است.

برای برخی، بحث درباره عربستان سعودی همین‌جا آغاز و پایان می‌یابد؛ برای دیگران، همین مسائل باعث می‌شوند تا آنچه در عرصه ملی‌سازی فرهنگی و واقع‌گرایی سیاسی تحت حکومت محمد بن سلمان در حال وقوع است، دیده نشود. هرگونه حرکت فرهنگی در سطح بالا، به‌عنوان بازسازی برند یک پادشاهی عقب‌مانده که از بخت بلند نفت برخوردار شده، تعبیر می‌شود. تحولات فرهنگی این کشور به مدیران خارجی، مهندسان حمل‌ونقل و البته معمارانی نسبت داده می‌شود که استخدام شده‌اند تا تصویری نو برای عربستان بسازند. در سند عمدتاً اقتصادیِ چشم‌انداز ۲۰۳۰ – که آدم را به شک می‌اندازد اینجا کشور است یا شرکت – بخش فرهنگیِ مهمی گنجانده شده است. آنچه بیش از همه به چشم آمده، بخش نمایشی آن است: از مسابقات فرمول یک در کورنیش جده گرفته تا تصاویر گرافیکی اغراق‌آمیز مربوط به میزبانی جام جهانی ۲۰۳۴. اما در کنار این هیاهوی پرزرق‌وبرق، ایده‌ای آرام‌تر و هوشمندانه‌تر درباره فرهنگ نیز در حال شکل‌گیری است که آرام‌آرام خودش را نشان می‌دهد.

در حال حاضر، دور از مرکز قدرت در ریاض، رویدادی در حال برگزاری است که در مقیاسی کوچک، از ظرافت و نبوغ سیاست فرهنگی عربستان در دوران محمد بن سلمان پرده برمی‌دارد. در دومین شهر کشور، جده، دومین «دوسالانه‌ی هنر اسلامی»[1] برگزار می‌شود. این دوسالانه، که تازه برای دومین بار برگزار می‌شود، در نوع خود بی‌سابقه است؛ چراکه برخلاف دیگر دوسالانه‌ها، نمایشگاهی از آثار معاصر نیست، بلکه تمرکزش بر اشیای تاریخی ساخته‌شده در بستر ایمان اسلامی است. این آثار که از ارزش فرهنگی بالا، و گاه حتی ارزش مالی بسیار بالا، برخوردارند، متعلق به مجموعه‌هایی در مؤسسات بزرگ جهانی هستند.

عجیب آنکه این نمایشگاه که از ۵ بهمن ۱۴۰۳ افتتاح شده و تا ۴ خرداد ۱۴۰۴ ادامه دارد، در ترمینال فرودگاه بین‌المللی ملک عبدالعزیز جده برپا شده است، در شمال این شهر ۴ میلیونی که در امتداد ساحل شرقی دریای سرخ گسترش یافته است. اما این ترمینال یک ترمینال معمولی نیست، بلکه ترمینال موقت زائران حج است که خردادماه از آنجا وارد و خارج می‌شوند. سازه‌ای پوشیده از سایه‌بان‌های تفلونی چشمگیر که در تابستان میزبان سیل زائران است. اکنون همین فضا برای خلق رویدادی فرهنگی با حال‌وهوای نمایشگاه هنری به‌کار گرفته شده است.

در این رویداد آثاری از قرن هفتم میلادی تا امروز به نمایش درآمده‌اند:

  • الماس معروف بریولت هند که در دهه ۱۹۰۰ توسط آتانیک اکنایان، بزرگ‌ترین تراش‌دهنده الماس زمان خود، تراش داده شد؛
  • نسخه‌ای اصلی از آثار فیبوناچی که نخستین استفاده از عدد صفر را در متون اروپایی نشان می‌دهد؛
  • نقشه‌هایی از رودخانه فرات و نیل که برای اولیا چلبی، جهانگرد عثمانی سده هفدهم، ترسیم شده‌اند.

تمرکز اصلی دوسالانه نه فقط بر آثار سراسر جهان اسلام، بلکه از مناطق دوردست آن از اندونزی تا مالی و از قلب آسیای مرکزی تا مرزهایی است که فرهنگ اسلامی با دیگر تمدن‌ها تلاقی پیدا کرده است. بیش از ۳۰ مؤسسه مهم در این رویداد مشارکت دارند: از کتابخانه ملی قطر، موزه ویکتوریا و آلبرت، کتابخانه بودلیان آکسفورد، موزه هنر اسلامی قاهره تا لوور پاریس. در مراسم افتتاحیه نیز چهره‌هایی از موزه‌های بزرگ جهان حضور داشتند.

سند «چشم‌انداز ۲۰۳۰» که هم در اینترنت در دسترس است و هم در بخش سرگرمی پروازهای شرکت هواپیمایی سعودی قابل مطالعه است، چنین می‌گوید:

«عربستان سعودی به‌عنوان زادگاه اسلام، مفتخر و مسئول به‌عنوان خادم الحرمین است. این کشور وظیفه خود می‌داند که هویت و پیوندهای اسلامی را حفظ کند و به ۱.۸ میلیارد مسلمان در سراسر جهان خدمت نماید.»

در این سند به‌روشنی بیان شده است که عربستان سعودی می‌خواهد از نقش خود به‌عنوان نگهبان دو مکان مقدس اسلام، مدینه و مکه، استفاده کند یا آن را پاس بدارد. همچنین این کشور در پی آن است که خود را به‌طور کلی به‌عنوان نگهبان فرهنگ اسلامی در منطقه معرفی کند. دوسالانه هنرهای اسلامی یکی از نمودهای این جاه‌طلبی است؛ برای نخستین‌بار کسوه، پارچه‌ای که بر کعبه کشیده می‌شود، با چین‌هایی بلند و مجلل به نمایش درآمده است. دیگر اشیائی که تا پیش از این از دید عموم، جز زائران مسلمان، پنهان مانده بودند نیز اکنون به نمایش درآمده‌اند؛ مانند غرفه‌ای که نشان‌دهنده رد پای حضرت ابراهیم در هنگام ساخت نخستین مسجد است.

ممکن است این اشیا برای برخی تنها یادگارهایی تاریخی یا زینت‌آلاتی عجیب و غریب باشند، اما برای دیگران این‌ها اشیایی کلیدی در تاریخ فرهنگی بشریت‌اند. عربستان گامی جسورانه برداشته و آن‌ها را به مخاطب بین‌المللی نمایش داده، حتی اگر با خطر انتقاد از سوی علمای سخت‌گیر اسلامی در داخل و خارج روبرو شود. اما این حرکت، در عین حال حرکتی هوشمندانه نیز هست.

موزه لوور ابوظبی که در سال ۲۰۱۷ افتتاح شد، حدود ۱.۴ میلیارد دلار هزینه در بر داشت؛ شامل هزینه ساختمان، استفاده از نام لوور و حق‌الزحمه آثار قرضی. با این حال هنوز مشخص نیست که این موزه در درازمدت می‌تواند بازدیدکنندگان کافی را جذب کند یا خیر، و اینکه آیا هزینه‌کردهای مداوم توجیه‌پذیر هستند یا نه. موزه هنر اسلامی در دوحه که در سال ۲۰۰۸ افتتاح شد نیز یک بار بازسازی شده است. این‌گونه مؤسسات در آغاز به‌خوبی می‌درخشند، اما تداوم کارشان دشوارتر می‌شود و برای حفظ جذابیت ممکن است به شیوه‌های نوآورانه‌تری نیاز داشته باشند.

در سوی دیگر، موزه‌های اروپایی به دلایل سیاسی ناگزیرند از بحث‌های مربوط به استعمارزدایی و بازگرداندن آثار فرهنگی فاصله بگیرند. اما به جای بحث‌های صریح و منطقی، می‌کوشند با برگزاری نمایشگاه‌های مشترک و تأمین بودجه‌های مشترک یا یافتن راهکارهایی جدید برای اشتراک آثار، این فشارها را کاهش دهند.

ما در آستانه دوره‌ای هستیم که مبادلات فرهنگی به روالی عادی بدل خواهد شد.

عربستان سعودی گرچه بسیار دیرتر از امارات متحده عربی وارد عرصه قدرت نرم فرهنگی شده، اما شاید به‌ناچار گوی سبقت را از رقیب خود ربوده باشد. دوسالانه نه‌تنها نیازی به پروژه‌های ساختمانی عظیم ندارد (و حتی برای ساختمانی استفاده‌نشده کارکرد تازه‌ای یافته)، بلکه گفت‌وگوهای طاقت‌فرسای مربوط به «استعمارزدایی» و اینکه چه کسی چه چیزی را، از کجا و چگونه به سرقت برده، را از میان برمی‌دارد؛ گفت‌وگوهایی که اکنون در موزه‌های جهانی در جریان است. این رویداد، فضایی موقت ایجاد می‌کند که در آن می‌توان از این مجادلات سیاسی فاصله گرفت و در عوض، گفت‌وگوهایی مبتنی بر فرهنگ، نمایشگاه‌گردانی و حتی چانه‌زنی‌های پشت‌پرده قدرت فرهنگی را در اولویت قرار داد. شاید نمایشگاه‌های آینده دقیقاً از همین گفت‌وگوهایی که در جده صورت می‌گیرند، زاده شوند.

ما ممکن است آینده معماری و محیط‌زیست ساخته‌شده عربستان را در پروژه‌ای چون «لاین» ببینیم؛ ابرساختاری در دل صحرای شمال‌غرب کشور. اما عربستان در زمینه حفظ و ثبت میراث تاریخی خود نیز گام‌هایی بزرگ برداشته است: بیش از ۲۵۰ اثر تاریخی کدگذاری شده‌اند و حدود ۸۵۰ ساختمان در بافت‌های تاریخی شهری مستندسازی شده‌اند. در سال‌های اخیر، منطقه قدیمی بازار «البلد» نیز که در قرن هشتم میلادی هم‌زمان با ورود نخستین زائران به جده شکل گرفته بود، بازسازی شده است. زائران آن زمان برای تأمین هزینه مسیر نهایی حج خود، کالاهایی را که با خود آورده بودند در این بازار می‌فروختند.

واقعیت این است که گرچه دولت سعودی ساختاری نوپاست، اما فرهنگ و دینی که زیربنای آن را شکل می‌دهد - و اکنون این کشور خود را حافظ آن می‌داند - تاریخی طولانی و پیچیده، سرشار از ظرافت و جاذبه دارد.

برخلاف آنچه داستان هانس زیمر (در رابطه با سرود ملی) ممکن است القا کند، عربستان تنها یک موجودیت سطحی و پست‌مدرن نیست. این کشور با فراخواندن تاریخ به خدمت خود، به نقطه‌ای پیچیده از تلاقی نیروهای متنوع بدل شده؛ نیروهایی که در غرب گاه واکنش‌های شدید اخلاقی و وجدانی را برمی‌انگیزند. اما چیزی که عربستان نیست، «ساده» بودن است، و برنامه فرهنگی‌ای که رهبری فعلی این کشور در دست دارد، نباید دست‌کم گرفته شود.

چه در زمینه ورزش، چه در سینما و چه تنها در حوزه موزه‌داری، عربستان سعودی ممکن است مدلی یافته باشد که هم با تاریخ کوچ‌نشینی‌اش سازگار است و هم برای شهر دومش، جده، ادعای تبدیل شدن به یک کانون فرهنگی بین‌المللی دارد. این کشور حتی ممکن است الگویی برای کل یک حوزه فرهنگی در قرن بیست‌و‌یکم ارائه کرده باشد.[2]


[1] Islamic Arts Biennale

[2] thecritic.co.uk/the-hidden-depths-of-saudi-soft-power

13
تعداد بازدید:
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، چهار راه ولیعصر(عج)
تماس: ۹۳۵۳۲۷۲۷۶۳
2085
بازدید سایت: 
محیط شناسی روابط فرهنگی