محیط شناسی روابط فرهنگی

اوجالان به‌مثابه پیامبر: پروژه قدیس‌سازی در قلب ملت‌سازی کردی

پنجشنبه ۱۴۰۴/۰۶/۲۷
نویسنده:

داستان رابطه‌ی حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) با دین، روایتی پر از تناقض است؛ جنبشی که از دل الحاد سرسخت مارکسیستی متولد شد اما در نهایت به خلق مذهب ویژه‌ی خود رسید. این دگرگونی نه یک تحول ایمانی، بلکه یک استراتژی حساب‌شده و فرصت‌طلبانه بود. برای پ.ک.ک، دین هرگز مسئله‌ی باور…

داستان رابطه‌ی حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) با دین، روایتی پر از تناقض است؛ جنبشی که از دل الحاد سرسخت مارکسیستی متولد شد اما در نهایت به خلق مذهب ویژه‌ی خود رسید. این دگرگونی نه یک تحول ایمانی، بلکه یک استراتژی حساب‌شده و فرصت‌طلبانه بود. برای پ.ک.ک، دین هرگز مسئله‌ی باور نبود، بلکه ابزاری قدرتمند برای استفاده بود. آنچه ابتدا به عنوان وسیله‌ای برای تبلیغات مسلحانه به کار گرفته شد، به‌تدریج به سنگ‌بنای پروژه‌ای بلندپروازانه تبدیل گشت: ساختن یک ملت نوین کُرد و یک «دین مدنی» که در مرکز آن عبدالله اوجالان در جایگاه یک پیامبر قرار داشت. این تحلیل، سیر تحول پ.ک.ک را در سه مرحله‌ی کلیدی دنبال می‌کند و نشان می‌دهد که این سازمان چگونه با بازآفرینی اسطوره‌های باستانی مانند زرتشتی‌گری و خداگونه ساختن رهبر خود، به دنبال ساختن هویتی مدرن و جنگجو بود که مشخصاً برای تقابل با «دیگریِ بنیادین» خود، یعنی هویت تُرکی، طراحی شده بود.

از طرد مارکسیستی تا ابزارسازی مصلحت‌گرایانه

در مرحله نخست فعالیت خود، از تأسیس در سال ۱۹۷۸ تا اوایل دهه ۱۹۹۰، پ.ک.ک به عنوان یک سازمان مارکسیست-لنینیست، موضعی کاملاً طردگرایانه نسبت به دین داشت. عبدالله اوجالان، رهبر سازمان، در این دوره اسلام را یک ایدئولوژی ارتجاعی و «اسب تروایی» می‌خواند که با نفوذ در میان کردها، هویت ملی آن‌ها را تضعیف کرده و به ابزاری در دست اشغالگران و فئودال‌ها برای توجیه ستم و بهره‌کشی تبدیل شده است. از دیدگاه او، اسلام مانع مقاومت ملی شده و با تعمیق برده‌داری، کردها را در خدمت منافع ترک‌ها، عرب‌ها و فارس‌ها قرار داده است. این نگاه، منطبق بر ماتریالیسم خامی بود که دین را افیون توده‌ها و مانعی بر سر راه انقلاب می‌دانست. با این حال، حتی در این دوره نیز نمی‌توان رویکرد پ.ک.ک را یکدست و مطلقاً ضد دین دانست. همان‌طور که مارکسیسم در سطح جهانی نیز گاه جنبه‌های انقلابی ادیان ابتدایی را ستایش کرده و از الهیات رهایی‌بخش در آمریکای لاتین بهره برده است، پ.ک.ک نیز به‌تدریج به سمت درک پیچیده‌تری از نقش دین حرکت کرد.

از اوایل دهه ۱۹۹۰، با برگزاری کنفرانس دوم و کنگره چهارم پ.ک.ک، چرخشی مصلحت‌گرایانه و بنیادین در نگاه این سازمان به دین آغاز شد. این تحول فکری که از سال ۱۹۸۹ توسط اوجالان کلید خورد، دین را نه صرفاً عامل ستم، بلکه پدیده‌ای اجتماعی و ریشه‌دار در خاورمیانه معرفی کرد که نادیده گرفتن آن برای هر جنبش انقلابی، به معنای شکست است. اوجالان هشدار داد که یک جنبش موفق در این منطقه نباید «بی‌خدا» به نظر برسد و رویکرد انکارگرایانه نسبت به دین را ناشی از کاربرد خام ماتریالیسم دیالکتیک و عامل شکست انقلاب‌های پیشین دانست. در همین راستا، او میان «اسلام سنی سرکوب‌گر» رایج در میان ترک‌ها و «فهم انقلابی علوی-شیعی» تمایز قائل شد. این تغییر رویکرد تحت تأثیر عوامل متعددی شتاب گرفت: فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و نیاز به بازنگری ایدئولوژیک، ضرورت سازماندهی در خاورمیانه و توسعه روابط با کشورهایی مانند ایران برای جبران کاهش نفوذ در اروپا، تلاش برای جذب توده‌های مذهبی کرد، و نیاز به محدود کردن نفوذ رقیب ایدئولوژیک خود یعنی حزب‌الله ترکیه در مناطق کردنشین. استراتژی جدید بر این پایه استوار بود که اسلام سنتی باید به گونه‌ای تفسیر و بازتعریف شود که در خدمت مبارزه مسلحانه و اهداف سازمان قرار گیرد. اوجالان خواستار تصاحب «ویژگی‌های مثبت اسلام»، سازماندهی «روحانیون صادق» در چارچوب آزادی ملی و تبیین رابطه اسلام و رهایی ملی بر اساس آیات قرآنی شد تا در نهایت، دین به ابزاری در خدمت انقلاب تبدیل شود. این سیاست به تأسیس نهادهای مذهبی متعددی تحت کنترل پ.ک.ک انجامید، از جمله اتحادیه مذهبی کردستان (که بعدها به جنبش اسلامی کردستان و سپس جامعه اسلامی کردستان تغییر نام داد) و اتحادیه‌هایی برای اقلیت‌های دینی مانند ایزدی‌ها، علویان و آشوری-سریانی‌ها. گفتمان سازمان نیز رنگ‌وبوی مذهبی به خود گرفت؛ بیانیه‌ها با «بسم‌الله» آغاز می‌شدند، اوجالان روحانیون را به ترویج «اسلام کردی» و پرورش ایده «جهاد» علیه دشمن تشویق می‌کرد و شهدای پ.ک.ک را با شخصیت‌های مقدسی چون حضرت حمزه و امام حسین مقایسه می‌نمود.

ملت‌سازی، دین مدنی و احیای زرتشتی‌گری

تحول عمیق‌تر در رویکرد پ.ک.ک به دین پس از سال ۲۰۰۷ و با اعلام ساختار کنفدرالیسم جوامع کردستان (ک.ج.ک) آغاز شد. در این مرحله، هدف از ابزاری‌سازی دین، فراتر از تبلیغات مسلحانه رفت و به پروژه‌ای جامع برای بازتعریف و بازسازی فرد و جامعه کردی تبدیل شد. پ.ک.ک به این نتیجه رسیده بود که مبارزه صرفاً نظامی، بدون تحول اجتماعی و فرهنگی، به پیروزی نخواهد رسید. جامعه هدف، با ارزش‌ها، سنت‌ها و تعلقات سنتی خود، آمادگی لازم برای یک «جنگ مردمی» تمام‌عیار را نداشت، چرا که هویتش بیش از حد با هویت ترکی که دشمن اصلی تلقی می‌شد، درهم‌تنیده بود. بنابراین، سازمان تصمیم گرفت جامعه را از پایه دگرگون کرده و هویتی نوین از بالا به پایین بسازد. این استراتژی مستلزم جدا کردن افراد از وابستگی‌های سنتی مانند دین، خانواده، قبیله و روستا و سپس «بازتولید» آن‌ها در قالبی جدید از طریق عضویت در ساختارهای ک.ج.ک بود. در این چارچوب، یک «دین مدنی» جدید طراحی شد که بر دو ستون اصلی استوار بود: احیای «دین اجدادی» یعنی زرتشتی‌گری، و تقدیس شخصیت اوجالان در نقش یک پیامبر.

از آنجا که کردها فاقد برخی ویژگی‌های کلاسیک یک ملت مانند زبان و سرزمین مشترک و یکپارچه بودند، پ.ک.ک برای پر کردن خلأ یک تاریخ و اسطوره‌ی مشترک، بر زرتشتی‌گری تمرکز کرد. این دین، حتی اگر به صورت مصنوعی احیا شود، می‌توانست به سرعت به عنوان بخشی از هویت کردی پذیرفته شده و بنیانی اسطوره‌ای برای ملت‌سازی فراهم کند. زرتشتی‌گری به دو هدف اصلی خدمت می‌کرد: نخست، ایجاد وحدت میان گروه‌های مختلف کرد از طریق ارجاع به یک دین مشترک و باستانی؛ و دوم، فراهم کردن پایه‌ای ایدئولوژیک برای تعریف هویت کردی در تقابل با هویت ترکی. در این روایت، زرتشتی‌گری به عنوان دین سازنده، صلح‌طلب، کشاورز، دوستدار طبیعت و حامی برابری زن و مرد معرفی شد، در حالی که شمنیسم، به عنوان دین اجدادی ترک‌ها، دینی ویرانگر، خشونت‌طلب، مردسالار و متکی بر فریب تصویر گردید. اوجالان زرتشت را پیامبر کشاورزی، اخلاق و توانمندسازی زنان دانست و زوال این دین را عامل تضعیف روح مقاومت در میان کردها معرفی کرد. این رویکرد با تأسیس رسانه‌هایی مانند «چیرا تی‌وی» برای تبلیغ آیین زرتشتی و ایزدی و افتتاح معابدی به نام «معبد زرتشتی کردی» در اروپا همراه شد.

خداسازی از رهبر: اوجالان در جایگاه پیامبر

مهم‌ترین بخش پروژه دین‌سازی پ.ک.ک، اعطای جایگاهی پیامبرگونه و حتی خداگونه به عبدالله اوجالان بود. او به عنوان معمار این هویت جدید، نقشی محوری در دین مدنی نوظهور ایفا کرد. خود اوجالان با توصیف دوران کودکی‌اش به عنوان یک «امام خوب» و تشبیه مسیر زندگی، مبارزات و بازداشت خود به سرگذشت پیامبرانی چون حضرت عیسی، حضرت محمد و حضرت ابراهیم، این تصویر را تقویت کرد. او آشکارا خود را دارای «نگاه پیامبرگونه» خواند و ادعا کرد که مبارزه‌اش او را ناخواسته در این جایگاه قرار داده است. این گفتمان به سرعت در ساختار رسمی سازمان نهادینه شد. اعضای ارشد پ.ک.ک او را رهبری با سبک و شیوه‌ای نزدیک به پیامبران توصیف کردند و تحلیل‌های او را همچون «آیات» مقدسی دانستند که نباید مورد نقد قرار گیرند.

همه‌چیز مربوط به اوجالان رنگی از قداست به خود گرفت. روز تولد او، چهارم آوریل، به عنوان «روز تولد آزادی مردم کرد» گرامی داشته می‌شود و زادگاهش به مکانی مقدس برای زیارت تبدیل شده است که خاک، سنگ و آب آن متبرک شمرده می‌شود. پس از دستگیری، زمانی که صدها نفر در اعتراض دست به خودسوزی زدند، اوجالان این اقدامات را نه واکنشی سیاسی، بلکه پدیده‌ای شکل‌گرفته حول محور شخصیت مقدس خود تفسیر کرد. این فرآیند تقدیس‌سازی به جایی رسید که اوجالان خود را «تنظیم‌کننده‌ی بزرگ خود» نامید و قدرت اراده‌اش را با قدرت خدا مقایسه کرد. در این دین مدنی، اوجالان نه تنها یک رهبر سیاسی، بلکه یک مرجع معنوی، یک فیلسوف و یک پیامبر است که وظیفه خلق «کرد نوین» را بر عهده دارد؛ انسانی بریده از گذشته و ساخته‌شده بر اساس معماری فکری او، که آماده است تا با دشمنی «ابدی و جاودانه» وارد نبردی تمام‌عیار شود. این رویکرد نشان می‌دهد که استفاده پ.ک.ک از دین، از یک تاکتیک ساده برای جذب نیرو، به یک استراتژی پیچیده برای دگرگونی کامل اجتماعی و ساخت یک ملت بر اساس اسطوره‌ها و آیین‌های بازآفرینی‌شده، تکامل یافته است.[1]


[1] cambridgescholars.com/product/978-1-0364-4488-4

2
تعداد بازدید:
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، چهار راه ولیعصر(عج)
تماس: ۹۳۵۳۲۷۲۷۶۳
3338
بازدید سایت: 
محیط شناسی روابط فرهنگی